حجتالاسلام علی ذوعلم، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ایران، در برنامه تلویزیونی «پرسشگر» با موضوع «نظام آموزشی در گام دوم انقلاب»، گفت: «بچهها باید در دانشگاه انتگرال بخوانند نه در مدرسه؛ دانشآموزان باید در مدرسه، مفاهیمی را یاد بگیرند که آنها را برای زندگی آماده کند.» او در بخشی از صحبتهای خود و با اشاره به تحقق کمتر از ۱۰ درصد سند تحول بنیادین، از گلایه رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با معلمان سخن گفت.
او در ادامه افزود: «علاوه بر انتگرال مباحث دیگری هم از کتاب های درسی حذف شدهاند؛ باید اینها کنار بروند تا جا برای مهارت و سبک زندگی باز بشود.»
مطابق با این سند، قرار است نظام آموزش و پرورش در ایران تا سال ۱۴۰۴ مطابق با منویات آیتالله خامنهای و در مسیر ایدئولوژی تمدن اسلامی، که او پیشتر از آن سخن گفته بود، تغییر کند تا بتواند نیروی انسانی لازم را برای تحقق نظرات و برنامههای او تامین کند.
در اینجا لازم به یادآوری است که وزیر آموزش و پرورش نیز به مانند وزیر خارجه، وزیر دفاع، وزیر اطلاعات و وزیر کشور، با نظر رهبر جمهوری اسلامی انتخاب میشوند. در هنگام انتصاب آقای علی ذوعلم به سمت معاونت وزیر آموزش و پرورش، یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، انتخاب او را در راستای نظر رهبر جمهوری اسلامی دانست. بنابراین پیگیری منویات آیتالله خامنهای، بخش اصلی وظایف آقای ذوعلم در دوران تصدیگری این سمت است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این برای چندمین بار است که در جمهوری اسلامی سندی بالادستی به منظور هدفگذاری بلندمدت تدوین میشود. اگرچه تا به حال، اهداف هیچکدام از این اسناد، به شکل حداقلی نیز میسر نشده است.
بر خلاف ادعاهای مسئولان، ایران نه تنها در زمینه اقتصاد، تولید علم و اعتبار سیاسی ناکام بوده، بلکه همان امنیتی را که بر روی آن مانور تبلیغاتی میکرد نیز از دست داده است. اما شرایط در آموزش و پرورش ویژه است.
رهبر جمهوری اسلامی به شدت بر روی مسائل فرهنگی و خصوصا آموزش و پرورش حساسیت دارد. او پیشتر نیز نظریه علوم انسانی اسلامی را مطرح کرده بود که البته با واکنش شدید اساتید دانشگاه و صاحبان اندیشه مواجه شد. با این حال در گام دوم انقلاب، قرار است تغییرات دیگری نیز مبتنی بر نظرات رهبر جمهوری اسلامی شکل گیرد.
آیتالله خامنهای در یکم خرداد سال ۹۶ و در دیدار با دستاندرکاران کنگره قرآن و علوم انسانی گفته بود: « پیشنیاز ورود به علوم انسانی و جدا کردن آن از ریشههای غیردینی یا ضددینی و اتصال به منشأ قرآنی و وحیانی، تسلط کامل بر کارها و پیشرفتهای انجامشده در جهان است.»
اعمال نظر آیتالله خامنهای در خصوص تغییر ساختار آموزشی به اینجا محدود نمیشود. در اردیبهشت سال ۹۵ او ضرورت تعلیم سایر زبانهای خارجی را به جای زبان انگلیسی را خاطرنشان کرد و به صراحت گفت: «زبان خارجی را باید بلد بود. زبان خارجی، زبان علم اما که فقط انگلیسی نیست. چرا زبانهای دیگر را در مدارس به عنوان درس زبان مطرح نمیکنند. این میراث دوران طاغوت و پهلوی است... در کشورهای دیگر به این مسئله توجه میکنند. نفوذ و دخالت زبان بیگانه را جلویش را میگیرند. ما از پاپ کاتولیکتر شدهایم.»
پس از انقلاب سال ۵۷ و با آغاز انقلاب فرهنگی، بسیاری از متون کتب درسی تغییر کرد. شور و هیجان اوایل انقلاب و تغییرات ایدئولوژیک در جامعه، بیشتر کتب درسی وابسته به علوم انسانی را در مسیر اسلامی شدن پیش برد. اما در این میان علوم تجربی از گزند تغییرات مصون ماند.
شاید بتوان دلیل موفقیت فارغالتحصیلان رشته های فنی و تجربی در خارج از کشور را، همان پشتوانه آموزشی باقیمانده از گذشته دانست. اما طی سالهای اخیر و با اظهار نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی، تمامی دستگاههای فرهنگی به تکاپو افتادهاند تا آنچه را که دستور میگیرند، عملی کنند.
در حالی که بسیاری از کارشناسان نسبت به نتایج و خطرات این تغییرات در سالهای آتی هشدار میدهند، مسئولان بیتوجه به نظرات کارشناسی، تمام تلاش خود را برای تغییرات بنیادی در سیستم آموزشی به کار میگیرند.
اعتراضات به حذف آثار کلاسیک و بدیع ادبی از کتاب ادبیات و همچنین تلاش برای تاریخسازی و بازنویسی ایدئولوژیک از تاریخ، به جای آنچه واقعیت ماجراست، همچنان ادامه دارد.
مطابق با نظرات آیتالله خامنهای، تغییراتی نیز در روند استخدام در آموزش و پرورش نیز داده شده است. حجت الاسلام والمسلمین نبوی، معاون فرهنگی و تبلیغی حوزههای علمیه، با اشاره به راهاندازی «مرکز تربیت مبلغ معلم» حوزههای علمیه، گفت: «زمینه حضور حداکثری طلاب در آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان در هشت رشته تحصیلی فراهم شده است.»
روحانیتی که سالها قدرت سیاسی و نظامی را در دست داشته، حال قصد دارد نظام آموزشی را نیز مطابق با دانستههای خود به شکل حوزههای علمیه در آورد. اما نسل جدید در برابر تغییراتی که آن را ارتجاعی میداند، مقاومت میکند.
دنیای امروز، به واسطه وجود اینترنت و گسترش دسترسی به دانش، دیگر اعمال نفوذ بر روند یادگیری را از حکومتها سلب کرده است. جوانان امروز که سبکی دیگر از زیستن را برای خود برگزیدهاند، روزگاری تحت شدیدترین محدودیتها و مطابق با معیارهای همین حکومت تعلیم دیدهاند. آن هم در دورانی که دسترسی به اینترنت، ماهواره و دانش روز میسر نبود.
اما حاکمیت همچنان فکر میکند که در قرن بیست و یکم نیز میتواند با اعمال تغییر در سیستم آموزشی، ابزار لازم برای شستوشوی مغزی دانشآموزان را فراهم کند. به نظر میرسد تفکر ایدئولوژیک همچنان بر تخصصگرایی غالب است.