صدای سرفههای پیدرپی از گوشهای از کارگاه پشمریسی زنان در محله خوش در مرکز هرات بلند است؛ فضایی نیمهتاریک و آغشته به گردوغبار که ۱۰ زن هر روز ۱۰ ساعت آنجا کار میکنند، اما درآمد روزانهشان کمتر از ۱.۵ دلار است.
معصومه، ۴۵ ساله، پیش از روی کار آمدن طالبان، زندگی متفاوتی داشت. دخترش در یکی از نهادهای خصوصی کار میکرد و ماهانه ۲۵۰ دلار حقوق میگرفت، اما با سقوط دولت، آن نهاد بسته و دخترش بیکار شد. حالا معصومه مجبور است که برای تامین معاش خانواده، به این کارگاه پشمریسی پناه ببرد.
او با سینهای دردناک به ایندیپندنت فارسی میگوید: «از روی مجبوری به اینجا (کارگاه پشمریسی) آمدهام. در جریان کار بهدلیل گردوغبارهای پشم بز خیلی سرفه میکنم. کمر و چشمهایم هم درد میکند. دکتر رفتم، دارو داد، اما خوب نشدم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نور کم، هوای آلوده و نبود تجهیزات ایمنی، کار در این کارگاه را طاقتفرسا کرده است. اما معصومه چارهای جز تحمل ندارد؛ چون اگر کار نکند، خانوادهاش گرسنه میمانند. او با حسرت میگوید: «اگر طالبان برنگشته بودند، دخترم که فارغالتحصیل دانشگاه بود، حالا شغلش را داشت، من هم مجبور نبودم در چنین شرایط سختی کار کند.»
نگرانی اصلی معصومه سلامتیاش است. او میترسد کار دیگری پیدا نکند، بیماری تنفسیاش تشدید شود، درد مفاصل و چشمهایش بیشتر شود و در نهایت، قدرت کار کردن را از دست بدهد. آنوقت نهتنها شغل که سلامتیاش را نیز از دست خواهد داد.
معصومه تنها زنی نیست که برای زندهماندن، به کار در این کارگاه پناه آورده است. صدها زن و دختر دیگر هم به دلیل محدودیتهای طالبان برای اشتغال زنان در نهادهای خارجی و خصوصی، ناچارند کارهای شاق و کمدرآمد انجام دهند.
شکریه ۵۰ ساله، یکی دیگر از زنان این کارگاه، هر روز بیش از ۱۲ ساعت مشغول پشمریسی است، اما در نهایت، تنها ۱۰۰ افغانی (معادل ۱.۵ دلار) دستمزد میگیرد. کار مداوم و هوای آلوده کارگاه سلامت او را به خطر انداخته است. او با ناامیدی به ایندیپندنت فارسی میگوید: «من مجبورم کمی از پشمها را هم به خانه ببرم و آنجا کار کنم تا پول بیشتری دربیاورم. زندگی خیلی سخت شده است، گرانی هم بیداد میکند. خودم هم استخواندرد دارم، شبها خواب ندارم.»
بیبیگل، یکی دیگر از زنان این کارگاه، در حالی که با دستانش تارهای پشم را به زحمت از هم جدا میکند، از وضعیت سلامتیاش شکایت دارد. او میگوید که بیناییاش ضعیف شده است و دیگر خوب نمیتواند تارهای پشم را تشخیص دهد.
او میگوید: «حقوق من ۱۰۰ افغانی است، خیلی کم است، ولی مجبورم کار کنم. مریضم، سرفه میکنم، کمرم درد میکند، اما چارهای ندارم.»
زنان این کارگاه با وجود درد و بیماری، هر روز به این فضای آلوده و خفقانآور میآیند، زیرا انتخاب دیگری ندارند. در هرات، غرب افغانستان، دهها کارگاه پشمریسی فعال است، اما بیشتر آنها فاقد استانداردهای بهداشتیاند. زنان شاغل در این محیطهای آلوده، روزها و ماهها در تماس مستقیم با گردوغبار پشم کار میکنند و به بیماریهای تنفسی، مشکلات مفصلی و ضعف بینایی دچار میشوند.
پزشکان هشدار میدهند که شرایط نامناسب این کارگاهها، سلامتی زنان را بهشدت تهدید میکند. آنها تاکید دارند که قرار گرفتن طولانیمدت در معرض گردوغبار پشم، علاوه بر بیماریهای ریوی، میتواند به مشکلات پوستی و حتی ناتوانیهای جسمی زودرس منجر شود. با این حال، برای حمایت از این زنان هیچ سازوکاری وجود ندارد.
از سوی دیگر، فقر و بیکاری در افغانستان به بالاترین سطح رسیده است و زنان و مردان زیادی مجبورند برای تامین هزینههای زندگی، به کارهای طاقتفرسا و کمدرآمد روی بیاورند. در چنین شرایطی، رژیم طالبان نهتنها برای بهبود وضعیت اقتصادی مردم اقدامی انجام نداده، بلکه با محدود کردن اشتغال زنان، بستن دروازههای آموزش و سرکوب آزادیهای فردی، بحران را عمیقتر کرده است.
امروز افغانستان در نتیجه انزوای بینالمللی و سیاستهای سرکوبگرانه طالبان، در مسیری تاریکتر از گذشته حرکت میکند و زنان، که یکی از ستونهای خانوادهاند، بیش از هر زمان دیگری زیر بار این فشارها خم شدهاند.