دور دوم گفتوگوها میان هیئتهای ایرانی و آمریکایی روز شنبه در رم نه تنها انتظارات بلکه آستانه تحقق انتظارات را بالا برد و اکنون دشوارترین و پیچیدهترین مرحله فرا رسیده است.
زوی بارئل در تحلیلی در هاآرتص مینویسد این مرحلهای است که مذاکرات را از بحث بر سر چارچوب به بررسی جزئیات فنی منتقل میکند، و شیطان در جزئیات نهفته است.
این بخش قرار است روز چهارشنبه در چارچوب آمادهسازی برای دور بعدی مذاکرات در عمان میان گروههای کاری برگزار شود. در آن دیدار، طرفین نتایج گفتوگوهای کارشناسی را بررسی میکنند و درباره آینده روند دیپلماتیک تصمیم میگیرند.
این مذاکرات تقریبا گفتوگوهایی دوجانبه و غیرعلنی میان دولت ترامپ و جمهوری اسلامی ایران است. شرکای اروپایی برجام دعوت نشدهاند، چین و روسیه سر میز مذاکره حضور ندارند، و اسرائیل حتی ناظر هم نیست و به فرستادن دیوید بارنئا، رئیس موساد، و ران درمر، وزیر امور راهبردی، به رم بسنده کرده است تا بهصورت تقریبا محرمانه با استیو ویتکاف، فرستاده آمریکا، دیدار و مطالباتشان را مطرح کنند.
تهران و واشینگتن با وجود بیاعتمادی عمیق، تصمیمی راهبردی برای آغاز تلاشی دیپلماتیک بر پایه یک نقطه اشتراکــ اجتناب از جنگ – اتخاذ کردهاند. در ظاهر، چنین جنگی تهدیدی یکطرفه از سوی آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی تلقی میشود، اما از سخنان دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، میتوان نتیجه گرفت که این تهدید دوطرفه است.
ترامپ، که میخواهد کشورش را از مناطق جنگی جهان دور کند، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را آغاز و آشکارا اعلام کرده از تلاش برای میانجیگری در جنگ اوکراین دست کشیده است، و بر اساس گزارش نیویورکتایمز، مانع برنامههای اسرائیل برای حمله به ایران شده است. ترامپ در حال حاضر تمایلی به آغاز جنگی جدید ندارد.
این نقطه آغاز دامنه توافق میان دو طرف و میزان انعطافپذیریشان در مورد «خطوط قرمز» را مشخص خواهد کرد. جمهوری اسلامی ۹ شرط اساسی برای برگزاری مذاکرات ارائه کرده است که «جدیت، تضمینهای مشخص از سوی آمریکا، توازن، رفع تحریمها، رد مدل لیبی، توقف تهدیدهای آمریکا، پیشرفت سریع، مهار عوامل اخلالگر نظیر اسرائیل و تسهیل سرمایهگذاری خارجی» را شامل میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مفهوم «توازن» به فضای داخلی ایران نیز اشاره دارد، به این معنا که جمهوری اسلامی خود را همتراز و همقدرت با آمریکا میبیند و روشن کرده است که تحت فشار یا تهدید وارد مذاکره نخواهد شد. از اینرو، نمایش ظاهری مذاکرات از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
اصل اختلاف برسر غنیسازی اورانیوم و آینده برنامه هستهای ایران است. جمهوری اسلامی که در دو سال گذشته اعلام کرده بود توافق هستهای دیگر موضوعیت ندارد، اخیرا به طرح سال ۲۰۱۹ بازگشته است که در ازای رفع تحریمها، حاضر است به چارچوب محدودیتهای تعیینشده در برجام بازگردد که به ایران اجازه میداد مقدار محدودی اورانیوم را با غلظت ۳.۶۷ درصد و تحت نظارتی بسیار سختگیرانه غنیسازی کند.
در مقابل، آمریکا فقط به تاکید بر ممانعت دستیابی جمهوری اسلامی به تسلیحات هستهای اکتفا کرده است.
سرنخ جهتگیری مذاکرات را شاید بتوان در بیانیه روز شنبه وزارت خارجه عمان یافت که هدف مذاکرات را دستیابی به «توافقی عادلانه، پایدار و الزامآور برای اطمینان از ایرانی عاری از تسلیحات هستهای و تحریم، در عین حفظ توان توسعه انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز» دانست.
اگر آمریکا نیز با چنین نتیجهای موافق باشد، این عبارت نهتنها احتمال اجرای مدل لیبی برای برچیدن برنامه هستهای ایران که نتانیاهو خواهان آن است را رد میکند، بلکه شباهت زیادی به متن برجام دارد که آمریکا در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد.
اما حتی اگر چنین چارچوبی حاصل شود، جزئیات فنی فراوانی باقی میماند که هر لحظه ممکن است مذاکرات را بر هم بزند. برای مثال، سرنوشت اورانیوم غنیشده تا غلظت ۶۰ درصد یا ذخایر با غنای پایینتر مشخص نیست، و اینکه چه تعداد از ۱۷ هزار سانتریفیوژ فعال فعلی اجازه ادامه فعالیت خواهند داشت، البته در صورتی که ایران مجوز ادامه غنیسازی را دریافت کند.
سخنان مقامهای جمهوری اسلامی حاکی از مخالفت شدید با ارسال مواد غنیسازیشده مازاد به کشور ثالث است و تاکید میکنند که سانتریفیوژهای مازاد نباید نابود شوند بلکه باید بهعنوان نوعی ضمانت در مقابل تخلف آمریکا از توافق جدید، در خاک ایران نگهداری شوند. مسئله پیچیده دیگر افزایش نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که پیشتر پایبندی جمهوری اسلامی به توافق را بررسی میکرد.
جمهوری اسلامی از سال ۲۰۲۱ از ورود بازرسان آژانس به مکانهای نظامی که در فهرست تاسیسات هستهای نبودند، جلوگیری کرده است. بعدتر، دوربینهای نظارتی آژانس را از کار انداخت و در نهایت، شمار زیادی از بازرسان را اخراج کرد و عملا توان نظارتی آژانس را از بین برد.
مشخص نیست آیا هماهنگی میان آمریکا و آژانس وجود دارد یا خیر، و آیا توافقهای میان آژانس و جمهوری اسلامی از نظر آمریکا قابل پذیرش خواهد بود یا نه. مسئله مهم دیگر این است که آیا این توافقها با شرایط برجام تفاوت قابل توجهی خواهد داشت یا خیر.
اما گفتوگوها بر سر بهاصطلاح «موضوعهای فنی» صرفا فنی نیست و نقش سیاسی بسیار مهمی دارد.
این مرحله قرار است صحنه نمایش موفقیت ترامپ باشد، جایی که او تفاوتهای چشمگیر میان برجام امضاشده در دوره اوباما و توافق امضاشده در دوره خودش را برجسته خواهد کرد، توافقی که راه را برای جایزه نهایی هموار میکند.
اما جمهوری اسلامی نیز به ویترین نیاز دارد، و تلاش خواهد کرد هرگونه توافق را بهعنوان توافقی معرفی کند که در ماهیت و جزئیات نهتنها با برجام تفاوتی ندارد، بلکه ضمانت اجرایی دریافت کرده است، آن هم از سوی ترامپ که از برجام خارج شده بود.
اینجا است که احتمال رقابت میان مسیر سیاسی و مسیر فنیـمحتوایی پدید میآید که در نهایت میزان خطر تهدید جمهوری اسلامی، امکان پیشرفت مذاکرات، و ماهیت توافق را مشخص خواهد کرد.
ترجمه و تلخیص از هاآرتص