اولین باری که در ساعات پر ترافیک شانگهای پشت فرمان نشستم مضطرب بودم. در خیابان ژیانگیانگ که خیابانی زیبا و بازسازی شده با ردیفی از درختهای بلند و جایی است که من در آن زندگی میکنم، همیشه موتور و دوچرخههای برقی در خیابان و لابهلای ماشینها در ترافیک ویراژ داده و کمترین اهمیتی به سرعت مجاز نمیدهند.
اما از زمان شروع ویروس کرونا دیگر ترافیک چندانی در خیابان ژیانگیانگ دیده نمیشود. اکثر اوقات حتی میتوان تفنگی را وسط خیابان به سمت مسیری مستقیم برای دو مایل شلیک کرد و تقریبا مطمئن بود به هیچ کسی اصابت نخواهد کرد.
گرچه شهر شانگهای در طول تعطیلات سال نوی چینی به خاطر سفر ساکنان غیر بومی به شهرهای خود در اتفاقی که یکی از بزرگترین مهاجرتهای سالانه دنیا محسوب شده تقریبا خالی از سکنه میشود، شهر معمولا با پایان تعطیلات، جانی دوباره گرفته و تمام ساکنان ۲۵ میلیون نفری آن به شانگهای برمیگردند. با اینکه دولت چین هم تعطیلات سال نوی میلادی را برای یک هفته بیشتر تمدید کرد، شهر اکنون دیگر به وضعیت بعد از تعطیلات بازگشته و آماده کار است. اما هنوز تجارتهای پرشماری تعطیل ماندهاند و بسیاری از مردم، از جمله همسایه شانگهایی من که خانمی سی و اندی ساله است، به خاطر ترس از ابتلا به ویروس از خانه خارج نمیشوند. حتی اماکن گردشگری مانند «باند»، ساحل تاریخی شانگهای، نیز علیرغم هوای خوب روزهای اخیر تقریبا به طور کامل به صحرایی بدون بازدیدکننده تبدیل شدهاند.
فارغ از این سکوت، آشکارترین تغییر این است که تقریبا تمام افراد حاضر در خیابانها و اماکن عمومی نوعی از ماسکهای محافظتی را بر صورت دارند. وقتی ووهان، مرکز شیوع ویروس، به ناگاه با قرنطینه از دنیای خارج جدا شد، ترس از شیوع ویروس کرونا واقعا بر اذهان عمومی تاثیر گذاشت. تمام ماسکهای صورت در آن شب فروخته شد. شنیدهام بعضی از فروشگاهها هنوز ماسک دارند ولی خرید تنها با وقت قبلی ممکن است تا از تشکیل صفهای طولانی و ایجاد ترس و وحشت بین خریداران جلوگیری شود. بعضی از مغازههای محلی که هنوز باز هستند پیامهایی بیرون مغازه خود نصب کردهاند و از مردم میخواهند ماسک به صورت نزده وارد مغازه نشوند. گرچه خیلی احتمال کمی دارد که من در فضای خارج از خانه به این ویروس، که از طریق هوا قابل انتقلال است، مبتلا شوم مگر آنکه فردی ناقل مستقیم در صورت من سرفه کند، ولی من هم مجبور شدهام هنگام خروج از خانه ماسکی به صورت بزنم. اگر این کار را انجام ندهم مردم با نگاهی ظنآمیز به من نگاه خواهند کرد و خودم متوجه آن خواهم شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بعضی از دوستانم، چینی و خارجی، تصمیم به خروج از کشور گرفتند تا بتوانند تا پایان این بحران در جایی امن باقی مانده یا صرفا از تعطیلاتی طولانیتر شده لذت ببرند. من هم برنامه داشتم که به کاری مشابه دست بزنم ولی وقتی معلوم شد کارهای عکاسی زیادی برای من موجود است، تصمیم گرفتم به شانگهای برگردم. رسانههای اجتماعی من پر است از عکسهای اشخاصی که در حالی اسکی کردن در سوئیس یا ژاپن یا در حال آفتاب گرفتن در سواحل سریلانکا یا بالی هستند.
آخر هفته گذشته، پستهای رسانه اجتماعی ویچت پر شد از عزاداری و خشم به خاطر مرگ دکتر لی ونلیانگ، چشمپزشک ۳۴ ساله شهر ووهان و اولین کسی که خبر شیوع این ویروس جدید را افشا کرد و در همان مراحل اول توسط مقامات ساکت شد. پستها شامل مواردی نظیر این بودند: «تو مردی هستی که جامعه زشت ما سزاوار داشتن تو نبود» و «چیزی که همه در سکوت میدانند: ما میدانیم که آنها دروغ میگویند، آنها هم میدانند که ما میدانیم دروغ میگویند.» بعضی از مردم هم عکسهای پروفایل خود را به مربعی سیاه با یک علامت تعجب سفید در میان آن تغییر دادهاند.
خیلی نادر و غیرمعمول است که چینیها از دولت خود انتقاد کنند. معمولا درباره سیاستها اختلاف نظر وجود داشته یا استعفایی رخ میدهد گرچه اخیرا متوجه شدهام بعد از شروع اعتراضات هنگکنگ، احساسات ملیگرایانه در بین چینیها افزایش یافته است. بعد از آنکه شی جین پینگ در سال ۲۰۱۲ به قدرت رسید، احساس میکنم مردم برای انتقاد کردن کمتر احساس امنیت میکنند. اما بعد از درگذشت دکتر لی به نظر میرسد مردم فراوانی دیگر به رتبه بندی و امتیاز اجتماعی خویش هیچ اهمیتی نمیدهند. آنها فقط عصبانی بودند و احتمالا هنوز هم عصبانی هستند، اما این انتقادات در رسانههای اجتماعی چین تحلیل رفته است. همه میدانند که صحبت درباره مرگ دکتر لی از نظر دولت موضوعی خطرناک و خط قرمز است. بسیاری از پستهای مرتبط با این موضوع سانسور شدهاند و زمزمههایی شنیدهام که حساب کاربری بعضی از افراد منتقد در ویچت، مسدود شده است که یعنی راه اصلی و رایج ارتباطات آنها و تمام مخاطبانشان به یک لحظه ناپدید شد. ویچت مانند فیسبوک، اینستاگرام و اپلپی (ApplePay) همه در یک جا است. حتی این توصیف نیز از ذکر تمام قابلیتهای آن عاجز است.
شخصا من درباره ابتلا به ویروس نگران نیستم. آمار افراد مبتلا، گرچه به صورتی خطرناک و هشدارآمیز روندی صعودی داشته و بیش از ۴۰ هزار نفر مبتلا شدهاند ولی نرخ مرگ و میر آن حدود ۲ درصد بوده است و این در کشوری که جمعیتی ۱.۴ میلیاردی دارد رقمی ناچیز است. البته اگر در ووهان زندگی میکردم بیشتر نگران میبودم.
فقط وقتی که در داخل چین سفر کنید است که با مقیاس کامل قرنطینه دولت برای جلوگیری از شیوع ویروس مواجه خواهید شد.
دو هفته پیش من در مرز جنوبی چین نزدیک ویتنام بودم تا از یک پروژه کاری در مرز دو کشور عکسبرداری کنم. امکان ورود به بسیاری از شهرهای مرزی وجود نداشت. در تمام ایستگاههای قطار، هنگام ورود به هتلها، و در عوارضی اتوبانها، دمای بدن من چک و اطلاعات گذرنامهام ثبت شد. بسیاری از شهرها تمام رستورانها و هتلهای خود را به اجبار تعطیل کردهاند و نیروهای پلیس مشغول گشت در سطح این شهرها هستند تا مطمئن شوند همه از قوانین مذکور پیروی میکنند. حتی روستاهای کوچک هم از ورود غیربومیان به روستای خود جلوگیری میکردند.
وضعیت حمل و نقل هوایی حتی از این هم شدیدتر است. همان دو هفته پیش و هنگام بازگشت به شانگهای باید در فرودگاهی دیگر فرود میآمدم. به محض ورود به فرودگاه دمای بدنم با یک دماسنج الکترونیکی ثبت شد و دو بار هنگام ورود به هواپیما و یک بار هم در طول پرواز چک شد. واقعا احساس خوبی نیست که مرد یا زن ماسک به صورتی را با دماسنجی برقی شبیه تفنگ در مقابل خود ببینید که آن را به سمت پیشانی شما هدف گرفته است. و البته که همه ماسک به صورت داشتند. این چیزی است که من نمیتوانم به آن عادت کنم. آخر هفته گذشته وقتی بعد از عکاسی در گوانگدانگ به شانگهای برمیگشتم باید آدرس محل سکونت خود را در برنامه جدید دولت در ویچت ثبت میکردم. وقتی وارد فرودگاه شدم دهها نفر سرا پا پوشیده در لباسهای ایمنی در آنجا حضور داشتند. توصیفات من شبیه فیلمی هالیوودی درباره بروز فاجعهای وخیم است ولی برایم واقعا عجیب است که چگونه همه چیز به سرعت برای ما «عادی» میشود.
در عین حال، تمام سعی خود را برای اتخاذ تمهیدات معقول مانند پوشیدن ماسک محافظ هنگام حضور در اماکن عمومی خواهم کرد (که به خاطر جلوگیری فرد از لمس صورتش خیلی مفید هم است.) همچنین تا حد امکان دستان خود را مرتب میشویم. بسیاری از مردم شانگهای را ترک کردهاند و از آنجا که استرالیا هم اعلام کرده است از چین «به کشور سفر نکنید» به نظرم من بیمه ندارم. به هر صورت من از سال ۲۰۱۲ در شانگهای زندگی میکنم، اینجا خانه من است. هر چقدر هم که ماجرا وخیم شده است بنا دارم برای آینده نزدیک همینجا باقی بمانم.
دیو تاکن عکاس و نویسنده مقیم شانگهای است
© The Independent