آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در سخنرانی تلویزیونی که روز ۱۸ مارس ایراد کرد، از مردم کشورش خواست تا با همبستگی تلاش کنند از این بحران گذر کنند. به طور سنتی، صدراعظم آلمان هر ساله در روز سال نو با مردم کشور صحبت میکند. با توجه به این که مرکل بیش از ۱۵ سال است که سکان هدایت دولت در آلمان را برعهده دارد، این نخستین بار است که مرکل در مراسمی غیر از تحویل سال نو، با یک سخنرانی تلویزیونی مردم کشورش را به طور مستقیم خطاب قرار میدهد. از این رو بسیاری از تحلیلگران سخنان او را کمنظیر دانستند. مرکل در بخشی از سخنان خود بحران کرونا را بزرگترین چالش آلمان پس از جنگ جهانی دوم عنوان کرد. او مردم آلمان را به همبستگی و همکاری با دستاندرکاران دعوت کرد و تاکید کرد که این مبارزه تاریخی تنها با همکاری امکانپذیر است. او در بخشی از سخنان خود گفت: «کسانی که حالشان وخیم میشود، عدد و رقم نیستند، پدر یا پدربزرگ، مادر و مادربزرگ، همسر و انسانند و زندگی تکتک انسانها برای ما ارزش دارد.»
آنگلا مرکل با توضیح این نکته که مشکل به شدت جدی است، در طول سخنرانی خود چندین بار مردم را به رعایت نظم و انضباط دعوت کرد. او همچنین از مسئولان خواست تا بررسی کنند که آیا محدودیتهای بیشتری لازم است یا خیر. صدراعظم آلمان در ادامه با بیان برخی توضیحات و پیشنهادها، مسیر گذر از این بحران تاریخی را ترسیم کرد. او با تشکر از کادر درمانی بیمارستانها، پزشکان و پرستارها اظهار داشت: «حتی سیستم سلامت آلمان هم که یکی از بهترینها در جهان هست، اگر بیماران زیادی با وضعیت وخیم به آن هجوم بیاورند، کم میآورد.» و در ادامه افزود:«دولت فدرال هر آنچه در توان دارد انجام میدهد تا تأثیرات اقتصادی را کاهش دهد و مهمتر از همه، تلاشش را برای نجات مشاغل به کار خواهد گرفت.»
با توجه به روند رو به رشد آمار مبتلایان به کرونا در آلمان، محدودیتهای قانونی جدیدی بر مردم این کشور اعمال شد. همچنین، بر اساس آخرین دستوراتی که دولت آلمان صادر کرده است، اجتماع بیش از دو نفر در محلهای عمومی ممنوع است و توصیه شده است که مردم جز برای خرید مایحتاج ضروری از منزل خارج نشوند.
بلافاصله پس از آن سخنرانی، آنگلا مرکل خود را قرنطینه کرد. این امر، در پی مثبت شدن آزمایش کرونای پزشک او، اعلام شد. دولت آلمان نیز در این مورد بیانیهای صادر کرد که در آن چنین آمده است:«خانم مرکل تصمیم گرفته است خود را فوری در خانه قرنطینه کند. او وظایف رسمیاش را از خانه انجام خواهد داد و در روزهای آینده مرتب آزمایش خواهد شد.» این حرکت او علاوه بر رفتاری منطقی، به نوعی الگویی برای سایر شهروندان آلمانی نیز هست تا قرنطینه را جدی تلقی کنند. لازم به یادآوری است، سال گذشته و پس از آن که خانم مرکل در چند سخنرانی و مراسم عمومی دچار لرزش شد، مسئله سلامتی او مورد توجه قرار گرفت. با این حال، به نظر میرسد که در حال حاضر او در سلامتی کامل قرار دارد و نتیجه آزمایش کرونای وی نیز منفی اعلام شده است.
سخنرانی مرکل علاوه بر بازتاب بینالمللی، در کشور ما ایران هم بهشدت مورد توجه قرار گرفت. در حالی که حسن روحانی، رئیس جمهوری، و آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران تا به حال چند بار در مورد بحران کرونا سخنرانی کردهاند، افکار عمومی به مقایسه نحوه سخنرانی آنها با صدراعظم یک کشور دیگر درگیر بحران پرداخت.
برای مثال، آیتالله خامنهای بیماری کرونا را بلایی خواند که «آنچنان بزرگ نیست.» به عبارت دیگر او ۱۳ روز پس از از زمانی که شیوع ویروس کرونا رسما تایید شده بود، به جای صدور یک فرمان قاطع برای جلوگیری از گسترش بیماری و مبارزه با ویروس، به توصیههای دینی و مذهبی بسنده کرد. این بدان معناست که رهبر جمهوری اسلامی ایران نه تنها از ابعاد خطر آگاهی نداشته است، بلکه همچنان با تئوری توطئه دست به گریبان است.
رهبر جمهوری اسلامی ایران با دفاع از دولتمردان، آمار منتشر شده توسط آنها را صحیح دانست و حاضر به پذیرش وسعت خطر نشد.
موضوع به همین جا ختم نمیشود. اخیرا آیتالله خامنهای در سخنرانی جنجالی خود، با ارجاع به برخی اعتقادات مذهبی، مسئله کرونا را به جن و دشمنان جمهوری اسلامی ایران مرتبط دانست که با واکنش شدید افکار عمومی مواجه شد. به نظر میرسد که رهبر جمهوری اسلامی ایران به جای پذیرش ماجرا و مواجه شدن با واقعیت، همچنان در تلاش برای فرافکنی فاجعهای است که بر اساس سادهانگاری خود او شکل گرفته است.
این درحالی است که مدارک بسیاری مبتنی بر آگاهی دولتمردان از شیوع کرونا، آن هم هفتهها پیش از پذیرش رسمی آن وجود دارد. پیشتر نیز آیتالله خامنهای در یک سخنرانی هدف از اعلام خطر در مورد کرونا را جلوگیری از حظور مردم در پای صندوقهای رای عنوان کرده بود؛ مسئلهای که به وضوح با واقعیات موجود جامعه و دلایل آن برای تحریم انتخابات تفاوت دارد. اینها همه مستنداتی است که نشان میدهد بر خلاف صدراعظم آلمان، برای رهبر جمهوری اسلامی ایران، جان مردم کشور در اولویت نیست.
البته این موضوع تنها به آیتالله خامنهای محدود نمیشود. حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز با همین نگاه و ارزیابی امنیتی، به مصاف بحرانی پزشکی رفت و آن موضوع را جدی نمیدانست. روحانی مدعی شد که ایران توانسته کیتهای آزمایش ویروس کرونا را تولید کند و آن پروژه در مراحل پایانی است. این درحالی است که فعالان حوزه سلامت و درمان، نبودِ کیتهای مورد نیاز را از جمله دلایلِ دسترسی نداشتن به شمارِ دقیق مبتلایان احتمالی عنوان کردهاند. از سوی دیگر، نگاه کلی دولت از ابتدا عدم قرنطینه شهرها بود و آن را مطابق با شرایط ماقبل جنگ جهانی اول میدانستند. همین موضوع، باعث گسترش کرونا به سراسر کشور شد. دولت کند و امنیتی حسن روحانی، برای چندمین بار نتواست در یک بحران حساس، سریع و بهموقع تصمیمگیری کند. روحانی عدم قرنطینه را افتخار خود میداند. این در حالی است که قرنطینه شهرها و تعطیلی اماکن عمومی به سرعت به عنوان راهکارِی مناسب و ضروری، در سایر نقاط جهان و حتی کشورهای پیشرفته، تصویب و اجرا شد.
روحانی در بخشی دیگر از سخنانش، همچنان با سادهانگاری، به «عبور از پیک کرونا» اشاره کرد.
اما آن نگرش نیز اندکی بعد توسط مشاور او تکذیب شد. حسامالدین آشنا در توییتر نوشت :«ایران به هیچ عنوان از پیک بیماری عبور نکرده است. روحانی به گزارش وزارت بهداشت در ستاد کرونا و سناریوهای مختلف در مورد رابطه میان میزان مداخله و زمان عبور از نقطه حداکثری فراگیری بیماری اشاره داشت و اقدامات و برآوردها را امیدوار کننده اعلام کرد.»
حسن روحانی در ابتدا مخالف اجرای قرنطینه و محدودیت تردد بود.
اما در حالی که تمامی کشورهای درگیر با معضل کرونا در جهان، خصوصا کشورهای صنعتی، از مدتها پیش تصمیم به قرنطینه گرفتهاند، حسن روحانی بالاخره امروز پذیرفت تا قرنطینه را اعمال کند. به عبارت دیگر، دولتمردان جمهوری اسلامی ایران که اعمال قرنطینه را در روزهای نخست، امر منتسب به پیش از جنگ جهانی اول معرفی میکردند و آن را غیرقابل اجرا میدانستند، حال پس از مشاهده عملکرد سایر کشورها و پذیرش افکار عمومی داخل، اعتماد به نفس لازم را برای اجرای این راهکار پیدا کردند.
این تناقضها و فراز و نشیبها در اطلاعرسانی و عدم مسئولیت پذیری حاکمان در ایران، نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران اساسا توان مواجهه با بحرانهای واقعی را ندارد.
تفاوتها بین نگرش آنگلا مرکل و حاکمان ایران بسیار است. در سخنان مرکل به وضوح مشخص است که جان مردم کشورش برای او اولویت دارد. او نسبت به وجود بحران واکنش نشان میدهد و آن را میپذرد تا در مرحله بعد بنا به شرایط، اقدامات لازم برای مبارزه با بحران را آغاز کند. به دلیل صداقت حکومت با مردمش طی چند دهه گذشته، مردم آلمان توصیهها و پیشنهادهای آن را میپذیرند و به حکومت اعتماد دارند. او تلاش میکند همه مردم را یک خانواده تصور کند و برای همبستگی ملی میکوشد. برای او هر بحرانی که مردم را تهدید کند، جدی است. در ادبیات مرکل او، طبقه حاکم و مسئولان از مردم جدا نیستند و در گزارههایش از واژه «ما» به معنای «من و شما ملت» استفاده میکند.
اما «ما»ی حاکمان ایران فرق دارد. گویا «ما»ی آنها، حکومت منهای مردم است. ضعف مدیریتی و نگاه توهمآمیز به واقعیتهای جهان، یکی دیگر نارساییهای این نظام است. جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته به جای مواجهه با بحرانها و رفع آنها، همیشه صورت مسئله را پاک کرده است. منتقدان را زندانی و تبعید کرده است، وجود مشکلات را انکار کرده است، ضعفهای مدیریتی را جنگ روانی دانسته است، و خود را جز برای جنگ نظامی، برای هیچ شرایط دیگری آماده نکرده است. این معضل همچنان ادامه دارد و زخمی کهنه است که این بار، با خونریزی شدیدی سر باز کرده است.