در روزهای تعطیلی فوتبال به دلیل شیوع ویروس کرونا، برنامههای ورزشی تلویزیون ایران گزارشهایی درباره مسایل تاریخی ورزش ساختند. اما تحریف تاریخ و طرح اتهامات درباره چهرههای ماندگار ورزش ایران، منجر به جدلهای مجازی زنندهای بین کاربران هوادار فوتبال در اینستاگرام و توییتر شد.
مایه خجالت است که نام بنیانگذاران دو باشگاه پرهوادار ورزش ایران که بخش بزرگی از تاریخ فوتبال ایران را ساختهاند، به کلیدواژه «پُست»ها و توییتهای توهینآمیز تبدیل شود. تاختن به خدمات آنها در ورزش و تخریب چهره تاثیرگذار آنان، جریانی شکبرانگیز در روزهای اخیر است.
برنامهای ورزشی به نام «نوروز فوتبالی» در تلویزیون ایران، در مرور بخشی از تاریخ باشگاههای تاج و پرسپولیس موضوعاتی غیرواقعی را درباره پرویز خسروانی و علی عبده مطرح کرد.
پرویز خسروانی در سال ۱۳۲۸ باشگاه دوچرخهسواران را تحویل گرفت و نام تاج را برای آن برگزید. بدان ترتیب، او موسس باشگاه بزرگ تاج شد؛ باشگاهی که توان ساختن یک تاریخ را در ورزش ایران به دست آورد. خسروانی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰ رئیس سازمان ورزش ایران بود. او تا آخرین روزهای عمرش عاشقانه تیم تاج را که پس از انقلاب نامش به استقلال تغییر یافت، دوست داشت. خسروانی در سال ۹۴ (لندن) درگذشت و در تمام سالهای پس از انقلاب، بارها و بارها نامههایی را به مدیران باشگاه استقلال نوشت تا بتواند اموال مصادرهشده باشگاه تاج را به استقلال برگرداند، اما هیچکس در این کار با او همراه نشد. البته چهرههای ماندگار و جوان قدیمی از سرمایه معنوی باشگاه تاج، میراث آن برای استقلال شدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
علی عبده که یک ورزشکار حرفهای بود و با حضورش در ورزش بوکس شناخته میشد، در سال ۱۳۴۲ باشگاه پرسپولیس را بنیان گذاشت. پرسپولیس وقتی شهرت بیشتری یافت که با بازیکنان شاهین، تیم فوتبالش را با ستارههای آن روزگار ساخت. اما اموال پرسپولیس نیز پس از انقلاب مصادره شدند تا امروز با باشگاهی مواجه باشیم که به جای تمام آن داراییها، بدهی به جا گذاشته است.
اما اینروزها ساختن معماهایی درباره بنیانگذاران باشگاههای تاج و پرسپولیس و حتی طرح اتهام درباره چهرههای قدیمی فوتبال ایران همچون همایون بهزادی و ناصر حجازی و دیگران، انگار موج کوششی عجیب برای تخریب چهرههاست؛ تخریب کسانی که سرمایههای تاریخی ورزش ایران هستند، اما حالا پس از مرگشان حتی از طرح اتهامات سیاسی و اخلاقی درباره آنها نمیگذرند.
کاش واکنش هواداران در مقابل چنین گزارشهایی که آتش اختلافات را در فضاهای هواداری فوتبال روشن میکند، این نباشد که خود بخشی از جریان تخریب چهرههای ماندگار ورزش باشند. مردانی که بنیانگذار باشگاهها بودند یا بازیکنان و مربیان خاطرهانگیزی که بار زنده ماندن نام این باشگاهها را یک عمر به دوش کشیدهاند، خیلی بیشتر از آن برای ورزش نقش مثبت ایفا کردهاند که اکنون در محور فضایی پر از ناسزا و اتهام قرار گیرند.
عجیبتر این است که علی جباری، کاپیتان دهه ۴۰ و ۵۰ تاج که به تحریف تاریخ باشگاه تاج در یک برنامه تلویزیونی اعتراض کرد، سپس خود تحت تاثیر آن فضا، اتهاماتی را درباره بازیکنان قدیمی پرسپولیس مطرح کرد: «متأسفانه در تلویزیون پول کلانی هزینه میشود تا یکسری آدم ناوارد حرفهای گستاخانهای علیه استقلال بزنند. در مورد آن برنامهای که پخش شد، متأسفانه سازندگانش نه شعور ورزشی لازم را داشتند و نه اطلاعات کافی. همه میدانند علی عبده مالک وقت باشگاه پرسپولیس در دهه ۵۰ خودش ساواکی بود و نفوذ فراوانی در کشور داشت. اصلاً در شأن مدیران باشگاه استقلال نبود بخواهند نتایج مسابقات را در خارج از میدان تعیین کنند. ما احتیاجی به این کار نداشتیم، چون در مقطعی از دهه ۵۰ تعداد ملیپوشان ما دو رقمی بود و کاملترین تیم تاریخ تاج را داشتیم. تعدادی از بازیکنان پرسپولیس کارمند ساواک بودند و ما دقیقاً این مسئله را میدانیم. برخی از این افراد به رحمت خدا رفتهاند و عدهای از آنها نیز همچنان زنده هستند. اگر لازم باشد، اسم بازیکنان ساواکی پرسپولیس را فاش میکنم و به مردم میگویم آنها چه کسانی بودند.»
پس از علی جباری، حسن روشن از بازیکنان به یادماندنی دهه ۵۰ و ۶۰ تاج، همین اتهامات را تکرار کرد و علی بهزادی، پسر همایون بهزادی، در پاسخ به آن اتهامات گفت: «پدر من یک کارمند ساده اداره هشتم ضدجاسوسی بود که در سن ۱۷ سالگی او را استخدام کردند. اگر پدر من ساواکی بود، من هم میتوانم با سند و مدرک ثابت کنم ۶ - ۵ بازیکن استقلال تودهای و چریک فدایی بودند و اسامی آنها را اعلام کنم. در یک برنامه تلویزیونی علیه استقلال حرف میزنند، آنوقت شما میآیید پدر مرا تخریب میکنید؟»
آنچه علی جباری و حسن روشن میگویند، البته حکایت تازهای نیست و بسیاری از چهرههای ورزشی در آتش اتهامات سوختهاند و عمر حرفهای آنها تحت تاثیر گرایشهای داشته و نداشته یا واقعی و غیرواقعی آنها قرار گرفته است. تعجبآور است که حتی چهرههای دیرپای فوتبال در این جدلهای بیهوده شرکت میکنند و بخشی از جریان تخریب چهرهها میشوند. آنها که مویی در طی روزگار سپید کردهاند، بدیهی است که بدانند گرایش به هر جریان سیاسی چیزی از نقشهای موثر در تاریخ ورزش کم نمیکند. مثل اتهاماتی که یک برنامه وررشی در ایران علیه بنیانگذار باشگاه تاج مطرح کرد، اما آنچه سرانجام در تاریخ باقی مانده است، افتخار و تعلق خاطر است.