بازتاب ماجرای شکنجهی شماری از پناهجویان افغان و انداختن آنها در رودخانه هریرود توسط مرزبانان ایرانی که طبق گزارش رسانهها منجر به کشته شدن ۱۰ تن از پناهجویان شده و ۱۳ تن دیگر را مفقود کرده است، با واکنش شدید دولت افغانستان و شهروندان آن کشور رو به رو شده و حتی فعالان مدنی در سایر کشورها نیز اقدام مرزبانان ایران را مورد نکوهش قرار دادند.
در واکنش به این اقدام، ده ها تن از فعالان مدنی با جمعی از شهروندان افغانستان در مقابل کنسولگری ایران در شهر هرات در غرب افغانستان تجمع کرده و خواستار رسیدگی جدی به این مسئله شدند، تا اینکه عاملان این رویداد مجازات شوند.
از سوی دیگر، ۱۲۰ تن از نمایندگان مجلس افغانستان و فعالان مدنی نامهای سرگشاده را در مورد برخورد غیر انسانی مرزبانان ایران با پناهندگان افغان، به آیت الله خامنهای رهبر ایران و حسن روحانی رئیسجمهوری آن کشور فرستاده و یک نسخه از نامه ی یادشده را در دسترس بی بی سی قرار دادند. نمایندگان مجلس و فعالان مدنی افغانستان از دولت ایران خواستند از وقوع این حادثه عذرخواهی کند و ضمن پرداخت غرامت به خانوادههای قربانیان، عاملان این جنایت را مجازات کند.
البته شماری از نمایندگان زن در مجلس افغانستان، اعضای شبکه زنان افغان و فعالان حقوق زن نیز در نامهای که به رهبران ایران فرستاده اند، تأکید بر پیگیری این مسئله کردند. همچنان گفته میشود یک نسخه از نامه مزبور به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل نیز فرستاده شده است.
افزون بر آن، شاه حسین مرتضوی، مشاور ارشد رئیس جمهور افغانستان با اشاره به رخداد اخیر، در توییتی چنین نوشته است: «تخصص همسايه در غرق كردن!!»
تخصص همسايه در غرق كردن!! pic.twitter.com/xLLRgvp8Ci
— shahussain murtazawi (@Murtazawi3) May 11, 2020
با آنکه مقامات ایرانی دخالت مرزبانان ایرانی را در این حادثه رد میکنند و ادعا دارند که افغانها در داخل خاک آن کشور کشته شدند، اما این رخداد غم انگیز، واکنشهای بسیاری را در مورد شیوه برخورد ایران با پناهندگان افغانستانی برانگیخته است و حتی برخی شهروندان ایران نیز این مسئله را در شبکههای اجتماعی بازتاب داده اند.
در همین راستا، دکتر عبدالله رمضان زاده، استاد سابق علوم سیاسی دانشگاه تهران که به جنبش اصلاح طلب وابستگی دارد در توییتی نوشته است: «قضیه غرق کردن مهاجران افغانستانی در هریرود اگر صحت داشته باشد لکه ننگی ابدی بر دامن ایران و ایرانی و جنایتی غیر قابل گذشت است. خواهان تشکیل کمیته حقیقت یاب ملی شویم.»
قضیه غرق کردن مهاجران افغانستانی در هریرود اگر صحت داشته باشد لکه ننگی ابدی بر دامن ایران و ایرانی و جنایتی غیر قابل گذشت است.
— Abdollah Ramezanzadeh (@abdollahram) May 10, 2020
خواهان تشکیل کمیته حقیقت یاب ملی شویم.
در واقع، واکنش به غرق کردن افغانها در میان کاربران شبکههای اجتماعی در داخل و خارج از کشور بحث برانگیز شده و اختلاف نظر میان مخالفان و هواداران جناحهای اصولگرا و اصلاح طلب نظام جمهوری اسلامی را در پیوند به این موضوع افزایش داده است.
با مطالعه اغلب اظهار نظرها میتوان دریافت که برخی براین باورند که نظام جمهوری اسلامی، از ایران و فرهنگ والای ایرانیان نمایندگی نمیکند اما گروه دیگر عقیده دارند که عملکرد نظام جمهوری اسلامی بازتاب دهنده فرهنگ و اندیشه اسلام و تشیع است. در این میان شماری دیگر پا فراتر گذاشته و خاطر نشان میکنند که رفتار نژادپرستانه دولت با پناهندگان افغان منعکس کننده ذهنیت و شیوه تفکر عرب است، بدین ادعا که اسلام دین عرب است و آخوندها نمایندگان اعراب اند و هیچ پیوندی با تمدن فرهیخته فارسی ندارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما باور برخی دیگر از کاربران این است که این شیوه برخورد منحصر به افغانها نیست بلکه دولت جمهوری اسلامی با ایرانیان نیز در موارد بسیاری رفتار خشن مشابهی دارد. برخورد غیر انسانی با کولبران بینوا و درمانده در نوار مرز با ترکیه این حقیقت را آشکار میکند، به ویژه اینکه اکثر کولبران شهروندان کُردنژاد هستند و زندگی را با دشواری بسیاری به سر میبرند. به همین علت، شماری از کاربران با اشاره به وضعیت رنجآور کولبران، میگویند بهتر است ملت ایران به جای پرداختن به مشکلات آوارگان افغان، توجه خود را به این قشر آسیب دیده از ملت ایران معطوف بدارند.
برخی دیگر از کاربران، توجه به این مسئله را بهصورت کل مورد انتقاد قرار میدهند و تأکید دارند که احساس ملیگرایی بر مفهوم انساندوستی همواره تأثیر گذاری دارد و برخورد افغانها با شهروندان ایران در افغانستان به مراتب بدتر از رفتاری است که افغانها در ایران با آن رو به رو میشوند.
سخنان دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران در مصاحبه ای که با هفتهنامه صبح آزادی در سال ۲۰۱۱ داشت، با اشاره به رفتار غیر عادلانه ایرانیان با سایر ملتها و نژادها در داخل و خارج کشور گفت: «متاسفانه بسیاری از ما ایرانیها نژادپرست هستیم. اگر به فرهنگ سایر اقوام نسبت به سایر ملیت ها، اقوام و قومیت ها دقت کنید خواهید دید که اغلب جوکهای ما هتاکی به ترکها و لرها است.»
وی افزود: «به باور من بسیاری از ایرانی ها از اعراب متنفر هستند و هیچ تفاوتی در این مسئله میان افراد مذهبی و غیر مذهبی وجود ندارد و گویی تا هنوز شکست تاریخی خود را در برابر اعراب فراموش نکردیم و شکست جنگ قادسیه پس از ۱۴۰۰ سال تا هنوز در اذهان ما تازه است. ما نسبت به اعراب کینه درونی و نهفته داریم که مانند آتشی در زیر خاکستر است و هر زمان که فرصتی دست دهد، میتواند شعلهور شود.»
من این مسئله را با دقت بسیاری کاوش کردم و پایاننامه دکترای خود را تحت عنوان «مفهوم ملیتهای دیگر در اندیشه مدرن ایران» نوشتم. البته اصل کتاب به زبان عربی است اما نسخه انگلیسی آن را میتوان در وب سایت دانشگاه لیدن هلند تحت عنوان «Iranian Orientalism: Notions of Other in Modern Iranian thoughts» یافت.
به همین دلیل، نمیخواهم در اینجا به مسئله ظهور گرایش نژادپرستانه و خودشیفتگی برخی از ایرانیان در برخورد با سایر ملیتهای منطقه بپردازم، متاسفانه این مسئله در ذهن ناخودآگاه بسیاری از ایرانیان حک شده است و هنگام بحث و جدل در مورد ملیتهای دیگر به خوبی آشکار میشود.
پس از پایان جنگ دوم جهانی و سقوط نازیسم، آلمان تئوری برتری نژاد آریایی را رها کرد و این تئوری تقریبا در سراسر اروپا فروپاشید، اما این اندیشه نژادپرستانه تا به اکنون در برخی از کشورهای آسیایی از جمله در ایران وجود دارد. طوریکه بسیاری از افراد ناسیونالیست و نژادپرست در ایران، مردم عرب را به عقبماندگی، بادیهنشینی، سادهلوحی، ملخخوری و نوشیدن ادرار شتر متهم میکنند. اما جالب اینجاست که چند هفته پیش ویدیویی از یک شهروند ایرانی در فضای مجازی منتشر شد که در حال نوشیدن ادرار شتر برای درمان بیماری کرونا بود و پیش از آن فیلمهای بسیاری از ایرانیانی که سرگرم خوردن ملخ بودند، در شبکههای اجتماعی پخش شد.
البته هدف از ذکر نکات یاد شده این است که هیچ کشور و جامعه به صورت کامل بیعیب و نقص نیست و ناهنجاری در هر کجا وجود دارد، اما نباید برخی ویژگیهای انفرادی، به یک ملت و یا یک جامعه نسبت داده شود. همچنان، متهم کردن اعراب به عقبماندگی در برابر تمدن پیشرفته ایران نمیتواند در حالحاضر با واقعیت اوضاع همخوانی داشته باشد. اما گرایش به اندیشههای کلیشهای که قدمت آنها به ده ها قرن بر میگردد، خواه برگرفته از جنبش پوپولیستی در قرن سوم هجری باشد و یا اینکه بازتاب حماسههای شاهنامه فردوسی باشد، در واقع فرار از واقعیت و فرو رفتن در آغوش تاریخ است.
بنابر این، منصفانه نیست که عملکرد نظام ولایتفقیه در تهران را به فرهنگ اعراب و یا به اسلام نسبت دهیم، هرچند رهبران ایران عمامه سیاه بر سر گذارند و یا اینکه خامنهای و پیش از وی خمینی خود را از نوادگان پیامبر اسلام بدانند. این ادعا هرگز نمیتواند آنها را در حالحاضر به ملت عرب پیوند دهد، به ویژه اینکه نظام جمهوری اسلامی به عربها آسیب بیشتری نسبت به ایرانیان رسانده است. پس چگونه میتوان رهبران ایران را به دنیای عرب پیوند داد و یا اینکه اقدامات نظام جمهوری اسلامی را به اسلام نسبت داد، زیرا این کمال بیانصافی است و رویکرد این نظام، با اسلام واقعی هیچگونه همخوانی ندارد.
همانگونه که مرحوم آیت الله العظمی حسینعلی منتظری گفته بود: «نظام جمهوری اسلامی، نه اسلامی است و نه جمهوری و خامنهای هیچ مشروعیتی ندارد و آنچه در ایران اتفاق میافتد بهرهبرداری از نام دین برای رسیدن به اهداف سیاسی است.»
بدین ترتیب، همانطور که عربها از این عمامهداران بیزار هستند، اسلام نیز هیچ پیوندی با عملکرد این نظام استبدادی ندارد.
در فرجام، امیدوارم دوستان با فرهنگ و فرهیخته مان در ایران در راستای مبارزه علیه نژادپرستی گام بردارند و بیش از این، به رژيم جمهوری اسلامی اجازه ندهند از شعارهای نژادپرستانه، بهرهبرداری سیاسی کند؛ زیرا نمیتوانیم به هیچ صورتی جغرافیای منطقه را تغییر دهیم، یا اینکه ایران را به اروپا انتقال دهیم و یا کشورهای عربی را به قاره دیگری منتقل کنیم. تردیدی نیست که ملتهای منطقه در کنار هم زندگی میکنند و سرنوشت مشترکی دارند که نمیتوان آن را نادیده گرفت. پس بهتر است رقابت ناسالم کنونی را به یک رقابت مثبت، در راستای ترقی و پیشرفت تبدیل کنیم و فرهنگ برتریانگاری را کنار بگذاریم و در صدد نهادینه کردن فرهنگ همزیستی مسالمت آمیز باشیم.