روسیه تنها به خاطر حمایت از یک طرف در مقابل طرف دیگر در جنگ داخلی لیبی دخالت نمیکند بلکه آنجا آمده تا بماند.
تلاشهای مسکو برای تحمیل خطوط قرمزی بر دولت به رسمیت شناخته شده توسط سازمان ملل، حاکی از تمام چیزهایی است که باید درباره نفوذ موشکی روسیه در لیبی بدانید. اما خلاف نقش این کشور در جنگ داخلی سوریه، دخالتش در جنگ داخلی لیبی برایش هزینه دارد.
ژنرال خلیفه حفتر، متحد روسیه و رهبر ارتش ملی لیبی که خود این نام را برای خود انتخاب کرده است، در عملیات نظامی ۱۴ ماهه برای تسخیر پایتخت لیبی، طرابلس، شکست خورد. رقبای او تحت فرماندهی نیروهای دولت وفاق وطنی و با پشتیبانی شبهنظامیان افراطگرا توانستند نیروهای او را به سمت شرق کشور عقب برانند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تا روز دوشنبه، دستاوردهای نظامی حفتر محدود به شهر بندری سوق الجیشی سرت و پایگاه هوایی الجوفرا شود. پایگاهی که به گزارش ارتش ایالات متحده در آن ۱۴ جنگنده میگ ۲۹ و بمبافکن روسی اسیو-۲۴ قرار دارند.
با وجود این دولت وفاق وطنی مورد حمایت ترکیه است و تنها اخیرا توانسته است تایید کامل ارتش ایالات متحده را به دست آورد.
طرحهای سیاسی برای مذاکرات صلح که توسط عبدالفتاح السیسی، رییس جمهور مصر در روز شنبه اعلام شد و مورد حمایت واشنگتن، مسکو و کشورهای اتحادیه اروپا است، باعث تقویت دولت وفاق وطنی شده، و میل بیشتری برای دستیابی به صلح ایجاد کرده و درها را برای خروج حفتر گشوده است. اما بعد از شکست حفتر که با کمک نظامی سخاوتمندانه ترکیه انجام شد، دولت وفاق وطنی اکنون به بنبست رسیده است.
حامیان حفتر، از جمله روسیه، مصر و امارات متحده عربی در موضع خود آشکار هستند: هرگونه اقدام نظامی از طرف دولت وفاق وطنی برای عقب راندن نیروهای حفتر بیش از مرزهای سرت نتیجه معکوس خواهد داشت. ایالات متحده و بریتانیا اما فرصتی در این میان برای مذاکرات می بینند که امکان پایان دادن به درگیری و جنگ را به دست می دهد.
روایت روسیه از ماجرا ساده است: دخالت ناتو و غرب برای سرنگونی معمر قذافی در سال ۲۰۱۱ لیبی را ویران کرد و روسیه آنجا آمده تا اوضاع را ترتیب بخشد. بنابراین رییس جمهور ولادیمیر پوتین میخواهد خود را به عنوان تنها داور صلح جا بزند. این به روسیه اجازه خواهد داد نفوذ خود در منطقه مدیترانه و بال جنوبی ناتو را توسعه بخشد. این کار همچنین به مسکو کمک خواهد کرد بر صنعت نفت خام بیش از پیش تاثیر گذاشته و به قراردادهایی پرسود در لیبی دست یابد.
اما رهبر روسیه نیز با سه مشکل روبهرو است: اولا، شکستهای نظامی اخیر حاکی از نگرانیهایی جدی درباره توان نظامی و رهبری حفتر است.
ثانیا، موضوع مشروعیت پیش میآید. در حالی که سازمان ملل دولت وفاق وطنی و مجلس شرق کشور را که حامی حفتر است به رسمیت میشناسد اما جبههگیری بازیگران منطقه براساس منافع سیاسی، عقیدتی و قبیلهای پیچیدهتر و متفاوت دیگری اتفاق میافتد.
برای مصر و امارات متحده عربی حفتر نیروی متحدکننده علیه پدیدهای است که ریچارد نورلند، سفیر جدید ایالات متحده آن را مثلث شبه نظامیان، توزیع پول در سراسر کشور و اخوانالمسلمین معرفی میکند.
برای روسیه، هرچه حفتر در لیبی كنترل مناطق بیشتری را در دست گیرد باعث افزایش مشروعیت او میان حامیان خارجی و هواداران قبیلهای میشود و تا زمانی که حفتر بتواند کنترل منابع تولید انرژی و مناطق گستردهای از زمین را در دست داشته باشد روسیه میتواند نفوذی جدی در لیبی داشته باشد.
مشکل سومی که روسیه با آن مواجه است اقدامات دیرهنگام ایالات متحده در لیبی است. دیپلماتهای امریکایی و بریتانیایی در حال تشویق دولت وفاق وطنی هستند تا با تاسیس یک پایگاه نظامی در ساحل مدیترانه برای اولین بار از زمان برچیدن پایگاههای نظامی شوروی در طرابلس و تبروک، تلاشهای نظامی روسیه را خنثی کند. دستیابی به این هدف موفقیتی سوق الجیشی برای واشنگتن و لندن خواهد بود.
اتفاقات اخیر همراه با رویکرد دیپلماتیک تهاجمی نورلند به این معنی است که روسیه در آستانه بزرگترین آزمایش خود قرار دارد. آن طور که طارق مغریسی، یکی از سیاستگذاران شورای امور خارجه اتحادیه اروپا گفت: «این اتفاق بعد از آن رخ میدهد که غرب بلافاصله دریافت که نیروهای مزدور روسی واگنر که از حفتر پشتیبانی میکردند آن قدر هم جنگجویان بینظیری نیستند و نتوانستند دستاوردهای چشمگیری داشته باشند.»
دولت رییس جمهور دونالد ترامپ در حال حاضر سرگرم امور داخلی مانند تظاهرات جان سیاهپوستان و بحران بیماری عالمگیر ویروس کرونا و عواقب اقتصادی آن در ایالات متحده متمرکز است. بنابراین وقتی موقع رویارویی با تلاشهای مسکو در لیبی برسد، آقای نورلند ممکن است خود را تنها بیابد.
همین مساله آشکار میکند که چرا به ترکیه چراغ سبز داده شد تا نماینده منافع ناتو در لیبی باشد.
غرب در حال تکرار همان اشتباه خود در به راهاندازی جنگهای نیابتی علیه جماهیر شوروی در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ میلادی است. آن موقع ایالات متحده، عربستان سعودی و متحدان آنها اجازه دادند هزاران جنگجو به افغانستان سرازیر شوند که در راستای اخراج «کافران کمونیست» از آنجا بود. وقتی شوروی درنهایت تصمیم به خروج از این کشور گرفت، افغانستان غرق گروههای افراطی شد و در میان آنها القاعده بود که بعدتر دنیای غرب را به آشوب و بلوا کشاند و باعث تولد داعش شد.
ایالات متحده چشم خود را به روی هجوم جنگجویان سوری به لیبی بسته است. واقعا سخت میشود به این فکر نکرد که ایالات متحده عملا در حال آمادهسازی بستری دیگر برای تشکیل یک داعش دیگر، تنها حدود ۲۰۰ مایل از سواحل اروپا باشد. این به آن معنی نیست که مزدوران سوری که برای نیروهای حفتر میجنگند عناصری خطرناک برای لیبی و منطقه نیستند. ثبات در لیبی تنها در صورتی اتفاق خواهد افتاد که تمام نیروهای خارجی از کشور خارج شوند.
برای آن که چنین اتفاقی رخ دهد شهروندان لیبی باید اول جنگ را متوقف کرده و مذاکرات را شروع کنند. فرصت برای صلح در این منطقه همیشه و هر روز در دسترس نخواهد بود.
© The Independent