چهار روز بعد از آن که آیتالله خمینی مصرف گوش یخزده را حرام اعلام کرد، از زنان کارمند خواست که باحجاب به وزارتخانهها بروند. او در آن روز به طلبههایی که از قم به دیدارش آمده بودند گفت که به او گزارش دادهاند «در ادارات ما زنها لخت هستند.» (روزنامه کیهان ۱۶ اسفند ۱۳۵۷)
منع مصرف گوشت یخزده، تحریم شطرنج، حرام بودن مصرف گوشت ماهی ازون برون و چندین قانون مشابه دیگر پس از چند سال از یاد رفت یا منسوخ شد اما انتقاد او از وضع پوشش زنان سرانجام بهصورت قانون مصوب از سال ۱۳۶۲ تا حالا زندگی روزمره میلیونها زن را تحت تأثیر خود قرار داده است.
اگرچه در جریان مبارزات منتهی به سرنگونی سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، زنان حضور چشمگیری داشتند اما این امر خوشایند یا موردقبول بخش زیادی از مبارزان نبود. خمینی سالها قبل آشکارا مقابل تصمیم شاه برای اعطای حق رأی به زنان ایستاد و بلافاصله بعد از ورود به ایران و در اولین اقدام رسمی قانون حمایت از خانواده را لغو کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
قطع حمایت قانونی از حقوق زنان تا آن جایی پیش رفت که در بسیاری از موارد حقوق شهروندی آنها بهعنوان یک فرد ایرانی از بین رفت. تعریف جدید زن برمبنای نقش او در خانواده بود.
مرتضی مطهری نویسنده کتاب مساله حجاب اعتقاد داشت که: «شرافت زن اقتضا میکند هنگامیکه از خانه بیرون میرود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچگونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد.»
اگرچه این کتاب را قبل از پیروزی انقلاب ۵۷ نوشته بود اما تصویری که او و همفکرانش از زن کامل و نمونه، در اتوپیای اسلامی ترسیم کردهاند معیار و مبنای حجاب اجباری در جمهوری اسلامی ایران شد.
فردای سخنرانی خمینی، زنان بیحجاب را به سرکارهایشان راه ندادند. هزاران کارمند زن ادارات تهران در دانشگاه تهران جمع شدند اما کسی از انقلابیون صدای آنها را نشنید و هرروز بیشتر از جانب مردان و حتی زنان انقلابی شماتت شدند.
متعصبین مذهبی آنها را به لاابالیگری و خودنمایی برای جوانها متهم کردند و مبارزان چپگرا خواسته آنها را بسیار کماهمیتتر از رنج طبقه کارگر و ستمدیدگان و رنجبردگان میدیدند. در گیرودار دعواهای ایدئولوژیک، تصاحب مناصب، انتقامگیری از طاغوتیان و سودای برقراری حکومت مستضعفان اندک صداهایی که در حمایت از زنان بلند شد نیز راه بهجایی نبرد.
تصاویری که از دانشجویان دختر، تیم شنای دختران، معلمان سپاه دانش و بهداشت و دختران در مدارس روستایی با پیراهنهای مرتب و موهای بافتهشده پس از انقلاب سفید شاه و ملت میبینیم در واقعیت نزدیکی چندانی با زندگی روزمره مردم در سالهای چهل و پنجاه شمسی ایران ندارد. شکل سنتی خانواده متمرکز و پدرسالار ایرانی، بالا بودن جمعیت روستایی، پایین بودن سطح سواد و سن ازدواج باعث میشد که اغلب زنان بهرهای از آزادیهای قانونیشان نداشته باشند. تعدد زوجات هنوز امری عادی بود و موانع زیادی بر سر راه زنان برای داشتن استقلال مالی و حقوقی وجود داشت.
نارضایتی عمومی از آن چیزی که بیبندوباری زن شهری مینیژوپپوش نام داشت، باعث شد که قوانین محدودکننده زنان با رضایت و همراهی قشر سنتگرا بهسرعت مورد قبول قرار گیرد.
۷ تیر ۵۸ آیتالله خمینی گفت: «اسلام نمیگذارد که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند. پوستشان را میکند! با زنها لخت بروند آنجا و بعد زنها لخت بیایند توی شهرها! مثل کارهایی که در زمان طاغوت میشد... مازندرانیها میگذارند یا رشتیها میگذارند که باز کنار دریاشان مثل آنوقت باشد؟» (صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۸،۳۳۹)
درخواست زنان برای آزادی پوشش در جمهوری اسلامی همواره با درخواست برای برهنگی و بیبندوباری و اشاعه فرهنگ غربی و تهاجم فرهنگی یکسان دانسته میشد. هرچند تعداد اندکی از روشنفکران دینی در دهههای بعدی تلاش کردند که قرائت رسمی جمهوری اسلامی از شعائر مذهبی را زیر سؤال ببرند اما در عمل موفق نشدند که تغییری در قوانین ضدزن ایجاد کنند.
این نگاه حکومتی به حجاب که در بسیاری از کشورهای اسلامی انتخابی شخصی و برخاسته از ایمان قلبی و اجرای احکام اسلامی است، در سالهای اخیر نیز در ایران تداوم دارد و به یکی از ارکان مهم «نظام جمهوری اسلامی» تبدیل شده است. هرچند با آمدن نسلهای جدید حرکتهایی برای مقاومت در برابر این اجبار به چشم میخورد. حرکاتی که بسیار شخصی و از سوی خود زنان برای رهایی از این اجبار و تضیع حقوقشان برآمده است. با آن که مسؤولین حکومتی مثل تمام حرکات دیگر این مقاومت را در برابر پوشش اجباری توطئه و نقشه کشورهای بیگانه و تحمیل شده از اپوزیسیون خارج از کشور میدانند اما دیدن زنان و دخترانی که در تابستان تلاشی برای دوباره بر سر کردن شالهای افتاده دور گردنشان نمیکنند و به سوی «شلحجابی» میروند، به نظر نمیرسد حرکتی برنامهریزی شده و مدون از سوی بیگانگان باشد که انتخاب خود زنان و دختران ایرانی برای به دست آوردن آهسته و قدمبهقدم آزادیهایشان است.