درنهم اسفند سال ۱۲۹۷ شمسی، امیر امانالله خان پس از مرگ پدر در حضور بزرگان دولت و مردم کابل رسما مراسم تاجگذاری خود را برگزار کرد. او پس از کشته شدن پدرش امیر حبیبالله خان بر اریکه قدرت نشست. سودای بیرون شدن از سیطره انگلیس از زمانی که تحت تاثیر دیدگاههای مشروطهخواهان قرار داشت ،ذهن امیر امانالله خان را به خود مشغول داشت. به همین دلیل سریعا پس از مراسم تاجگذاری، اعلامیه مفصلی را به نشر سپرد که از دید عموم به عنوان نخستین سند رسمی استقلال افغانستان شناخته میشود. پس از آن نامهای به (لرد چلسفورد ) نایبالسلطنه هند برتانوی فرستاد و در این نامه از آغاز پادشاهی خودش و استقلال افغانستان و همچنین لزوم تجدید قرار داد با کشور انگلستان خبر داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نامه امیر امانالله خان به زودی جوابی در بر نداشت. به همین دلیل امانالله خان بدون انتظار جواب نامه، نامهای دیگر به مقامهای انگلیسی فرستاد و در این نامه از تشکیل وزارت خارجه افغانستان خبر داد. او همچنین نامههایی به مقام های روسیه، ژاپن، امریکا، ایران، فرانسه و ترکیه نوشت و در آن از استقلال افغانستان خبر داد. به این ترتیب مقدمات استقلال افغانستان از سیطره هند بریتانوی بهوجود آمد. پس از چندی مقام های انگلیس بدون اشاره به بحث استقلال افغانستان، در نامهای از لزوم ایجاد روابط بر اساس قرارداد قبلی حرف زده بودند. اما امانالله خان قبل از آن کارهای زیادی انجام داده بود. او در اوریل سال ۱۹۱۹ میلادی در یک سخنرانی که سفیر انگلیس در افغانستان نیز حاضر بود گفت (من خود و مملکتم را از نگاه داخلی و خارجی کاملا آزاد و مستقل و خودمختار اعلام نمودهام . مملکت من بعد از این مانند ممالک و قدرت های دیگر جهان مستقل خواهد بود). امانالله خان پس از ایراد این جملات رو به سوی سفیر انگلیس کرد و پرسید، مفهوم حرفهای مرا دانستی؟ و سفر انگلیس جواب مثبت داد.
به این ترتیب امانالله خان به صورت یکجانبه اعلان استقلال کرد. اما چون هیچ گونه واکنشی در این رابطه از سوی انگلیسیها ندید، رسما علیه آنان اعلام جهاد کرد و شروع به بسیج سپاه نمود. هزاران افغان با شور و شوق به سوی جبهههای جنگ رفتند. میان افغانها و نیروهای انگلیسی در سه جبهه جنگ صورت گرفت. هرچند نیروهای افغان در جبهه مشرقی شکست خوردند. اما در جبهه قندهار و خیبر پیروزی به دست آوردند. بالاخره انگلیسیها تن به مذاکره دادند و استقلال افغانستان به رسمیت شناخته شد.
امانالله خان پس از فراغت از کار استقلال روند اصلاحات در افغانستان را آغاز کرد. او دیدگاه روشنگرانه داشت و مهمترین عامل پیشرفت ملک را بالا رفتن سطح سواد میدانست. بنابراین شروع به ساخت مدرسه کرد. برای نخستین بار برای دختران افغان مدرسه ساخت و خانوادهها را مجبور کرد تا دختران خود را به مدرسه بفرستند. او زمینه تحصیل پسران و دختران را در خارج از افغانستان میسر ساخت. در بعد اجتماعی نیز تلاش کرد تا رسوم قهقرایی را در افغانستان از بین ببرد. اما سفرش به کشورهای اروپایی، او را تا حد زیادی از مسیر واقعی اصلاحات منحرف ساخت. امانالله پس از سفر به اروپا به این فکر افتاد که ظاهر مردم را نیز تغییر دهد. به باور او تغییر ظاهر، تغییر باطن را نیز سبب میشد.
به همین دلیل پوشیدن کت و شلوار و گذاشتن کلاه ( شاپو) رسم شد . کسانی که کت و شلوار میپوشیدند باید کراوات نیز میبستند. حتی میگویند دستور داده بود مردم در دیدار با همدیگر به جای سلام ، از شیوه اروپایی برداشتن کلاه استفاده کنند. روحانیون و چهرههای سنتی که از همان آغاز با اصلاحات امانی در مخالفت قرار داشتند ، این تغییرات را برنتابیدند و شروع به مخالفت علنی علیه اصلاحات امانی کردند. قیامهای در گوشه و کنار کشور به راه افتاد که هرچند سرکوب شد. اما امیر امانالله خان را نگران ساخت. او در اواخر دوره حکمرواییاش برخی از اصلاحات را دوباره لغو کرد. اما دیگر دیر شده بود. مخالفتهای عمومی و مهمتر از آن فساد و ضعف حکومتداری، چهره محبوب امانالله خان را غبار آلود ساخته بود. او نتوانست دوباره حمایت مردم را از آن خود کند. به همین دلیل زمانی که قیام حبیبالله کلکانی که از شمال کابل آغاز شد، در مقابل نیروهای اندک او مقاومت نکرد و کابل را به کلکانی واگذار کرد.
سقوط امانالله خان ، سقوط اصلاحات امانی نیز بود. کلکانی تقریبا تمامی اصلاحات و کارکرد امانالله خان را تخریب کرد و حتی درب مدارس دخترانه را نیز بست. استقلال نیز فقط در خاطرهها ماند . تا این که سالها بعد ، دوباره از سوی دولتهای وقت به عنوان روز ملی افغانستان تجلیل شد.