برخی صداها و نغمهها خاطرهاند و نسلی با آنها زندگی میکنند. لحظات خوش و ناخوششان با آن صدا و نغمه گره و جوش میخورد. لحظاتی که نقطههای اوج و حضیض زندگی آنهاست و لذا کمتر از خاطرشان میرود. در چنین لحظاتی است که یک موسیقی، یک آواز، یک نغمه و ساز و یک شعر، خود را به آن خاطره گره میزند و ماندگار میشود. این گونه است که خوانندگانی هواداران خود را در هر نسلی پیدا میکنند و چه خوشبختخوانندگانی که بتوانند این پایداری را در نسلهای مختلف استمرار دهند.
عارف از جمله این خوانندگان است که در فضای موسیقی پاپ کلاسیک ایرانی توانست سالیان سال خود را حفظ کند و هنرش را ادامه دهد و حتی از او با عنوان «یادگار عاشقی سه نسل» یاد شود. اکنون که مرز ۸۰ سالگی را نیز گذرانده است، میتوان او را از نظر کمی هم رکورددار به شمار آورد. خود در گفتوگویی که سال ۲۰۱۷ با تلویزیون فارسی Voa داشت گفت که بیش از ۸۰۰ ترانه خوانده است. اگر هشتصد را بر ۶۰ سال کار هنری او تقسیم کنیم به عدد حیرتانگیزی میرسیم؛ سالی ۱۳ ترانه و ماهی بیش از یک ترانه که در نوع خود رکوردی دستنیافتنی به حساب میآید. رکوردی از یک هنرمند که ۲۵ سال از عمر هنری خود را در لسآنجلس و بیش از ۱۵ سال آن را در دوبی و یکی دو سالی را در انگلیس سر کرده است.
نکته جالب توجه این که او در تمامی این سالها در وضعیتی آهسته و پیوسته فعالیت خود را استمرار داده است و هر از گاه ترانههایی از او گل کرده و محبوب مخاطبان شده است اما کمتر نشیب و سقوط را در کارش شاهد بودیم.
آغاز کار و شهرت با سلطان قلبها
عارف تا قبل از این که به شکل حرفهای وارد کار خوانندگی شود، با پیشههای مختلفی سر کرد که آخرین آن دو سال و نیم معلمی در قزوین بود. شغلی که در میانههای آن کار خوانندگی در یک برنامه سبب شد تا او را اخراج کنند و همین حادثه دلیلی محکم شد تا او به فکر انتخاب خوانندگی به عنوان یک پیشه اصلی بیفتد.
سالهای اولیه دهه ۴۰ بود و اقتصاد و فرهنگ و هنر ایران در حال پوستانداختن. این گونه بود که او با خواندن ترانهای دو صدایی با پوران با عنوان «هفتآسمون» توانست صدایش را به گوش ایرانیان علاقهمند به موسیقی پاپ کلاسیک برساند. اثری با شعری از پرویز وکیلی و آهنگ بابک که با ملودی و شعری روان و ساده و تحت تاثیر کارهایی شبیه کارهای ویگن، خوانده و به بازار موسیقی عرضه شد. صدای عارف در این اثر روان و تاثیرگزار و برانگیزاننده بود. صدایی که تقریبا کیفیت صوتی خود را تا به امروز و به رغم گذشت نزدیک به ۶۰ سال همچنان حفظ کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما آن چه عارف را به شهرت رساند خواندنش در فیلم سلطان قلبها بود. در فاصله هفت آسمون تا سلطان قلبها او فعالیتهای دیگر هم کرد اما یک تصمیم خارج از حیطه کاری سبب شد تا او به همراه عهدیه برای خواندن این کار انتخاب شوند. اثری از انوشیروان روحانی با شعری ساده و البته ملودیای روان و شنیدنی. در واقع تصمیمگیرنده اصلی انتخاب خوانندهای دیگر به جز ایرج، محمدعلی فردین بود که میخواست تجربه صدایی دیگر غیر از صدای ایرج را در کارنامه کاری خود به آزمون بنهد تا به تماشاگران و هودارانش ثابت کند که با هر صدای دیگری هم میتواند همان شهرت و اعتبار را استمرار دهد. این تصمیم اگرچه خطرپذیری بالایی داشت اما در نهایت هم اعتبار بازیگری چون فردین را در سینما تثبیت کرد و هم آن که جادهای تازه را برای عارف ۲۸ساله گشود.
همین توفیق سبب شد تا او دست به ابتکاراتی بزند که از جمله آنها ایجاد یک موسسه به نام بهکده بود که اجرای رایگان ترانه در بیمارستانها و تیمارستانها را در دستور کار خود قرار داده بودند. اجرایی که با اقبال برخی خوانندگان چون پوران، سوسن و آقاسی هم روبهرو شده بود.
انقلاب و کوچ به خارج و ماجرای تسخیر سفارت
انقلاب بهمن ۵۷ رویای عارف را همانند بسیاری از دیگر خوانندگان موسیقی بر هم ریخت. عارف در ابتدا گمان میکرد با خواندن چند ترانه انقلابی میتواند فعالیت خود را استمرار دهد اما با توجه به پیشینه حضور در دربار و خواندن نزد شاه و شهبانو و حتی مورد پسند شدنش از سوی شاه به نظر میرسید شانسی برای ادامه کار نداشته باشد. پس رخت سفر به خارج از ایران بست. ابتدا به انگلیس رفت تا بتواند از آن جا به آمریکا بیاید، ولی حادثه تسخیر سفارت آمریکا، و بر هم خوردن مناسبات ویزایی میان ایران و آمریکا، عارف را هم به دردسری دچار ساخت تا مجبور شود اقامت کوتاهمدت خود در انگلیس را تا دو، سه سال ادامه دهد.
همکاری با احمد پژمان و آثاری ماندگار
از بختیاریهای عارف در زمان ورودش به لسآنجلس همکاریاش با احمد پژمان آهنگساز نامی موسیقی کلاسیک و سمفونیک ایران بود. پژمان که دست حادثه او را به لسآنجلس کشانده بود، میخواست تجربههایی را در تنظیم و آهنگسازی موسیقی پاپ صورت دهد. آلبوم ٰ «روزگار غریبی است نازنین» حاصل تجربه پژمان با صدای عارف بود که در آن علاوه بر این شعر شاملو، ترانههای دیگری چون «نمیدونم»، «خاک من»، «وقت آمده»، «بمان مادر» را نیز بر روی اشعاری از هما میرافشار، نادر نادرپور و زاکاریان خواند. این همکاری البته چندان استمراری نیافت، چرا که پژمان بعد از چند مدت به ایران رفت و نوشتن موسیقی برای فیلم و نیز آثار سمفونیک را از سر گرفت، اما تجربهای خوب برای عارف و جمعی دیگر از خوانندگان چون داریوش، ستار، حمیرا، آصف، مهستی و… به وجود آمد تا فضایی تازه را در تنظیم و آهنگسازی آثار موسیقی پاپ شاهد باشند.
حضور در دوبی و نزدیکی به ایران
در سالهایی که زمزمه بازگشت به ایران از سوی برخی از محافل داخلی پیگیری میشد و برخی از هنرمندان همانند حبیب هم با همین سودا به ایران کوچیدند، عارف تجربه تازهای را در زندگی خود آغاز کرد و آن زندگی تمام وقت در شهر دوبی امارات بود. خود در گفتوگویی با Voa گفته بود که انتخاب دوبی برای این بود که بسیار نزدیک به ایران بود و البته گوشه چشمی هم به بازگشت به ایران داشت. اما تجربه او از تشتت در فضای سیاسی ایران سبب شد تا چنین خطری را نپذیرد. در مقابل اما به گفته خودش هر شب و به مدت بیش از ۱۲ سال در دوبی برنامه داشت و عمده مخاطبانش نیز از ایران بودند که سالن ۲۵۰ نفری را همه گاه پر میکردند.
یک اتفاق نادر و پوزشخواهی از باورمندان به امام اول شیعیان
عارف در یک سال مانده به هشتادسالگیاش از زاویه دیگری در صدر اخبار رسانههای فارسیزبان قرار گرفت. زمانی که در کنسرتی از امام اول شیعیان انتقاد کرد. این انتقاد برای او بسیار گران تمام شد، چرا که بلافاصله هجمهای را پذیرا شد از سوی موافقان و دوستداران امام اول شیعیان و حتی کسانی که به نوعی در زمینه تاریخ صدر اسلام تحقیقاتی انجام داده بودند. این هجوم به قدری بود که او چند روز بعد از گفتههای پیشینش پوزش خواست و در دسامبر ۲۰۱۹ در پیامی برای مردم هواخواه صدایش و نیز منتقدان نوشت که از کودکی فردی علاقهمند به مذهب تشییع بوده است و عاشق امام علی و عرفان و هشتم شیعیان. همچنین گفت: «نیک میدانم که حضرت علی (ع) در فرهنگ ایرانی نمادی از عدالت، بخشش و فتوت است و همگان، حتی غیرمسلمانان، او را چنین شناختهاند. امیدوارم رهرو و قدردان چنین سرمایهای باشیم. من در سن ۷۸ سالگی هم امتحان پس دادم اما ای کاش بعضی از عاشقان درگاه علی با هتاکی پاسخگوی من نمیشدند و شاید من دلیلی بودم برای بیداری و امتحان آنها تا یادشان نرود انصاف و عدالت واقعی را از که آموختهایم.» او سپس گفت که «۶۰ سال برای غصههایتان گریستهام و برای شادیهایتان خواندهام که ثوابی بالاتر از این نمیدانم.» و به مخاطبان آثارش توصیه کرد: «بدانیم هیچ انسانی کامل نیست اما کاملترین دیانت، انسانیت است؛ باشد که از خودشناسی به خداشناسی برسیم. قضاوت همه اعمال ما نزد پروردگار است و بس.»
اکنون که هشتاد سال از عمر عارف گذشته است، میتوان صدای او را در زمره صداهای فراموش نشدنی در سپهر موسیقی پاپ و پاپ کلاسیک ایرانی به شمار آورد. صدایی پاکیزه و بیخط و خش که در خاطر نسلهای متوالی باقی مانده و میماند.