جمال عرف، معاون سیاسی وزارت کشور ایران اعلام کرد، که زمان برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، سال آینده، روز ۲۸ خرداد خواهد بود. پیشتر دولت روزهای ۲۱ و ۲۸ خرداد را به عنوان روزهای پیشنهادی به شورای نگهبان اعلام کرده بود که ظاهرا شورای نگهبان با تاریخ ۲۸ خرداد موافقت کرده است.
تا زمان برگزاری انتخابات کمتر از ده ماه باقی مانده و حکومت ایران در تلاش است تا انتخابات ریاست جمهوری را پرشور برگزار کند. این در حالی است که خلاف خواسته حکومت، هیچ گونه شور و هیجانی در جامعه به چشم نمیخورد. کمتر از یک سال پیش انتخابات مجلس ایران با کمترین مشارکت در طول تاریخ جمهوری اسلامی مواجه شد و مردم با تحریم انتخابات سعی کردند تا اعتراض خود را به روند حاکم بر کشور ابراز کنند. این موضوع حکومت را با بحران مشروعیت مواجه کرده است. تا پیش از این انتخابات به عنوان ابزاری تبلیغاتی در دستان حاکمیت استفاده میشد اما پس از اسفند ۹۸، شرایط تغییر کرده است. از یک سو پوسته سخت قدرت ترجیح میدهد تا فردی نزدیک به خود را رییس جمهور کند، از سوی دیگر به ایجاد هیجان برای حضور در انتخابات نیاز دارد. ایجاد هیجان برای حضور در انتخابات مستلزم معرفی چهرههای رادیکال و جذاب برای جامعه است اما به نظر میرسد حاکمیت حاضر نیست چنین خطری را بپذیرد. پیشتر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنانی خواستار حضور یک دولت «جوان و حزبالهی» شده بود.
با توجه به این که مجلس فعلی نیز شامل تندروهای حزباللهی است، بعید به نظر میرسد شورای نگهبان و سایر ارکان نظامی کشور مانند بسیج و سپاه اجازه دهند تا کاندیدایی مطابق با نظر اکثریت جامعه در انتخابات حضور پیدا کند.
کارنامه رهبر جمهوری اسلامی در مواجهه با انتخابات
تا این جای کار علی خامنهای صحنه سیاسی ایران را مطابق با نظر خود مهرهچینی کرده است. از آن جا که بسیاری تضادها و درگیریها در سطوح مختلف قدرت را ناشی از بحران جانشینی میدانند، به نظر میرسد خامنهای به خوبی با این مساله آشناست و میخواهد تغییرات پس از خود را نیز، از امروز مدیریت کند. در طی ۳۱ سال گذشته، رهبر جمهوری اسلامی کم یا بیش، تاثیر بسیاری در نتیجه انتخابات داشته است. در اکثر مواقع اکثریت مردم به کاندیدایی که بیشترین فاصله را با او دارد، رای دادهاند. گاهی نیز خودش با ابزارهای نظامی، آن کس را که به او «نزدیکتر» بوده، از صندوق بیرون آورده است. از این رو مهمترین و تاثیرگذارترین فرد در انتخابات ریاست جمهوری، خود علی خامنهای است.
برخی از حامیان او طی این مدت تلاش کردند تا دولتهای خاتمی، احمدینژاد و حسن روحانی را مغایر با منویات رهبر جمهوری اسلامی نمایش دهند. این در حالی است که در دوره خاتمی با حکم حکومتی، در دوره احمدینژاد با دور زدن دولت توسط نهادهای موازی و در دولت روحانی، رهبر جمهوری اسلامی مستقیما اثرگذار بوده است. کابینه دولت دوم روحانی هم کاملا مطابق با نظر رهبر بسته شد. از سوی دیگر روحانی یکی از نزدیکترین افراد مورد اعتماد رهبری است. او سالها منصوب رهبر در شورای عالی امنیت ملی بود و در زمینههای مختلف به وی مشورت میداد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
طی دوران مدیریت روسای جمهور گذشته، تقریبا همگی در برههای از زمان با رهبر جمهوری اسلامی به تضاد برخوردند. از آن جایی که رهبر از پشتوانه رای مردم برخوردار نیست، این تضاد همیشه به سنگاندازی پیش پای دولتها منتهی شده است. اما علی خامنهای تنها به عنوان سکاندار رهبری کشور با دولتهای تحت امرش به مشکل نخورده است. عملکرد علی خامنهای طی چهار دهه گذشته نشان میدهد که او اساسا به لحاظ شخصیتی نگاهی تمامیتخواهانه دارد که به وضوح در تصمیماتش آشکار است. حتی در زمانی که در سمت ریاست جمهوری فعالیت میکرد، با نخست وزیر وقت خود به چالش برخورد. از سوی دیگر علی خامنهای تنها کسی از مقامات کشور بود که از شخص آیت الله خمینی بابت عدمدرک ولایت فقیه نهیب دریافت کرده است. در دولت بنیصدر هم علی خامنهای از مخالفان سرسخت او بود.
ا توجه به این که رهبر جمهوری اسلامی حاضر به پذیرش اختیار تمام و کمال رئیس جمهور در برابر خود نیست، و از آن جایی که پنج تن از اعضای کابینه دولت بعدی هم مجددا باید با نظر وی انتخاب شود، بعید است کابینه دولت بعدی، فارغ از این که چه کسی باشد، بتواند شرایط را بدون تامین نظر رهبری تغییر دهد. این شاید یکی از بزرگترین دلایلی است که جامعه را نسبت به صندوق رای بیانگیزه و بیاعتماد کرده است. اگرچه این ایراد، ساختاری است و اساسا قوانین اتخاباتی ایران با حداقلهای دموکراسی در دنیا نیز فاصله بسیار دارد.
انتخابات، ابزار اعتراضی مردم در دورههای گذشته
انتخابات راست جمهوری در برخی دورهها به موقعیتی برای نمایش اعتراض تبدیل شد. در انتخابات سال ۷۶ مردم همچنان امیدوار بودند که امکان تغییر در ساحت سیاسی کشور برایشان فراهم باشد. در سال ۸۴ با وجود سرخوردگی و البته تقلب، از ادامه اصلاحات ناامید شدند. در سال ۸۸ اعتراض به دخالت گسترده نیروهای نظامی و تحت امر رهبر در انتخابات باعث شد تا جنبشی اعتراضی شکل بگیرد که به اعتراف فرماندهان سپاه، حکومت را تا مرز سقوط پیش برد. در سال ۹۶ هم انتخابات رای آری یا نه به ۳۶ سال سابقه خونآلود کاندیدای بازنده بود. اما امروز دیگر شرایط فرق میکند؛ تمام مهرههای قابل استفاده، سوختهاند. سطح مطالبات به حدی افزایش یافته که بعید به نظر میرسد کسی در درون حاکمیت بتواند آن را نمایندگی کند. از این رو حاکمیت نیز ترجیح میدهد با مدیریت صحنه، یک انتخابات کماثر برگزار کند. موضوعی که با توجه به ناامیدی مردم و گذر آنها از ساختار فعلی، تاثیری بر تغییر نظر آنها برای حضور حداقلی نخواهد داشت.