خارقالعاده بودن واسیل لوماچنکو را در میدان نبرد هیچ گاه نمیتوان انکار کرد و او شنبه آینده در پانزدهمین نبرد پیاپی خود بر سر عنوان قهرمانی جهان و در تازهترین آزمون برای نبوغ وی در میدان، به مصاف یک مشتزن بیشکست دیگر میرود.
هیچ مشتزن دیگری در طول تاریخ ناچار نشده است تا برتری خود را چنین بیوقفه و بیهمتا از آغاز بالندگیاش اثبات کند. لوماچنکو در دومین مسابقهاش برای نخستین عنوان قهرمانی جهان پیکار کرد، تاکنون در سه وزن مختلف قهرمان شده است و روز شنبه بیش از شانزده بار است که در کسوت مشتزن حرفهای مبارزه میکند.
در طرف مقابل هم تئوفیمو لوپز از نیویورک قرار دارد که در ۱۵ مسابقه شکست نخورده است، حدود ده سال از لوماچنکو جوانتر است و از نظر فدراسیون بینالمللی مشتزنی (آیبیاف) قهرمان سبکوزن جهان است. این نبردی واقعی و کمیاب است و شاید بغرنجترین مبارزهای باشد که لوماچنکو تاکنون در این حرفه با آن روبهرو شده است. لوماچنکو از نظر انجمن مشتزنی جهان (دبلیو. بی. ای) و سازمان مشتزنی جهان (دبلیو. بی. او) قهرمان سبکوزن جهان است. این مبارزه بیشک مبارزه بسیار ویژهای است.
لوماچنکو تاکنون بر رقبایی غلبه کرده است که در کارنامهشان شکسته نداشتهاند، دیگران از مبارزه با آنها اجتناب میکردهاند، خطرناک بودهاند، خیلی بیشتر از او مبارزه کرده بودند و تواناییشان را اثبات کرده بودند. این مشتزن اوکراینی که صاحب دو مدال طلای المپیک است غالباً حریفانش را در میدان نبرد به بازی میگیرد و توان و جاهطلبیشان را نابود میکند. رقبا را چنان در نبردها درهم شکسته و وادار به تسلیم کرده است که ناچار شدهاند شگفتزده تسلیم شوند و از مبارزه دست بردارند. تماشای مبارزاتش هم مسحورکننده است هم اضطرابآور.
لوپز هم به راستی نابغه است و وقتی احساس کند دارد شکست میخورد از کوره در میرود و خیلی باهوشتر میشود. اما آیا به اندازه خورخه لینارس نترس است، به اندازه نیکولاس والترز ضربات سنگین دارد یا به اندازه گیرمو ریگوندو باهوش است؟ لوماچنکو چنان والترز، ریگوندو و لینارس را در هم شکست که من دستانم را جلوی چشمم گرفتم. وحشیانه با این سه قهرمان بزرگ جهان مبارزه کرد، روحیهشان را درهم شکست، نفسشان را گرفت و آنها را از پا درآورد.
البته لوماچنکو ۳۲ساله از بسیاری جهات پیر به حساب میآید و پارسال در لندن و چند هفته مانده به مبارزه با لوک کمپل برای دفاع از عنوان قهرمانی وقتی که با او صحبت میکردم به نظر میآمد که نگران و اندیشناک است. با کمپل خوب مبارزه کرد اما درخشان نبود و امتیازهای نهایی به هیچ وجه نمایانگر واقعیت دوازده دور مبارزه نبود. کمپل را شکست داد اما مبارزه خیلی تنگاتنگتر از آن بود که در رأی نهایی سه داور کناری مصلحتاندیش جلوه پیدا کرد. دو داور حتی یک دور هم به نفع کمپل رای ندادند که مایه رسوایی است.
لوکاچنکو شش هفته قبل از آن مسابقه با صدایی فروخورده و خسته به من گفته بود: «از این به بعد فقط میخواهم از زندگی لذت ببرم. سالیان سال دارم مبارزه میکنم. کارهای نکرده دیگری هم دارم که دلم میخواهد انجام بدهم.» این جور حرف زدن که نشانه رسیدن به پایان کار است مرا نگران میکند. دلش میخواهد به شکار و ماهیگیری برود، کنارهگیری کند، از نابغه کوچکاندام مشتزنی اوکراین بودن، قهرمان مردم بودن و مشتزن شکستناپذیر بودن خلاص شود. او در آخرین مسابقهاش ماه اوت گذشته کمپل را در تالار اوتو در حضور ۱۸ هزار نفر شکست داد و فاصله و استراحت اجباری بعد از آن مسابقه میتواند به نفع لوپز باشد. اما میتواند به زیان لوپز هم باشد زیرا وقتی زنگ شروع مسابقه در میدان امجیام لاسوگاس که باب آروم درون حبابی ساخته، به صدا درآید لوماچنکو حسابی استراحت کرده است و کلی شکار رفته است.
اگر حواس لوماچنکو هنوز پرت کوهستان دوردستی باشد که در آن با تیرکمان تفنگی به شکار رفته بود، مسابقه که آغاز شود لوپز به سادگی به خلسه رویایی وی پایان خواهد داد. لوماچنکو اگر حواس خود را متمرکز کند، خیلی دانا است و آن قدر پیر و خسته نیست که طی مسابقه دست و پا بسته باشد. حتی ممکن است کار آسانی در پیش داشته باشد اما به نظر من لوپز او را به دردسر خواهد انداخت.
شکی نیست که داریم به شب خداحافظی لوماچنکو نزدیک میشویم و در آن هنگام تمام اهالی کسب و کار مشتزنی باید بکوشند و جایگاهی برای او پیدا کنند. باب آروم مدیر تبلیغاتی او بارها گفته است که لوماچنکو بهترین مشتزنی است که تاکنون زیر دست او آمده است. این در حالی است که از میانه دهه ۱۹۶۰ تمامی مشتزنهای ممتاز از زیر دست او رد شدهاند. بله سبک پیروزی بر لوپز در ارزیابی نهایی اهمیت دارد اما توصیه من این است که تا آن هنگام از نبوغ این اوکراینی در مبارزه لذت ببریم.
© The Independent