آلفرد کوتی کوچک، ماه گذشته به شکلی وحشتناک، در تنهایی و سکوت در شهر نیویورک چشم از جهان فروبست.
کوتی تنها ۵۲ سال سن داشت وقتی در خیابانی در منطقه برانکس نیویورک، لیز خورد و تلوتلوخوران افتاد و سپس به بیمارستان منتقل شد.
او هرگز بهبود نیافت و سرانجام کلید دستگاه تنفسی او در بیمارستان خاموش شد.
واقعیت این است که اطلاعات بسیار ناچیزی از آخرین ساعات، روزها، هفتهها و سالهای زندگی او در دست است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مردی که در اغما به سر میبرد، به وضوح با قهرمان دوران جوانی فاصله زیادی داشت.
بوکسور ۲۶ ساله که یک شب در سال ۱۹۹۴ میلادی در سالن «یورک هال»، جایزه قهرمانی سازمان جهانی بوکس (WBO) در وزن بانتامویت (۵۲.۵ - ۵۳.۵ کیلوگرم) را از آن خود کرد. او از آن شب تبدیل به اسطوره و بتی در کشور خود، غنا شد.
او بوکسوری فوقالعاده و جنگجو بود. من برای مصاحبه با او به منطقه باکام در مرکز اکرا رفتم، منطقهای با تاریخچهای غنی در ورزش بوکس. مردم به او افتخار میکردند و فروشندگان خیابانی عکسهای او را با لبخندی بر لب پشت چراغهای راهنما میفروختند.
او در غنا معروف به «کبری» بود. بوکسوری کوچک اندام، زیبا و کشیده. کوتی در مسابقات قهرمانی المپیک ۱۹۸۸ میلادی شرکت کرد و به ورزشکاری حرفهای در این رشته تبدیل شد و مانند همه بوکسورهای آفریقایی در مسیر دستیابی به عنوانهای قهرمانی گام برمیداشت. اما ثروت، عنوان و مسابقات همگی در کشورهای خارجیاند.
کوتی دو بار از عنوان قهرمانی دفاع کرد، کمی درآمد کسب کرد و سپس به دانیال جیمنز باخت. او در بوکام به من گفت که میخواهد پول حاصل از پیروزی عنوان جهانی را صرف ساختن سقفی جدید برای خانهاش کند. من خانهاش را دیده بودم، او شوخی نمیکرد. در نگاه کوتی همیشه غمی موج میزد، حتی وقتی خوشحال بود.
شکست کوتی در مقابل جیمنز، دومین باخت او در ۲۲ مسابقه بود. آن شب در رینگ مسابقات در سالن یورک هال، تنها بیش از یک سال بعد از پیروزی عنوان قهرمانی توسط او، آغازی بود بر پایان ناخوشایند و کریه زندگی قهرمانی کوتی. او پس از آن، همچون یک قربانی بیگناه، هرگز فرصتی برای پیروزی نیافت و متحمل شکستهای پیدرپی شد. واقعیت تلخ این است که او مورد سوءاستفاده قرار گرفته بود و در حالی که رو در روی بوکسورهای برجسته در وزنهای بالاتر در سراسر جهان مسابقه می داد، یکی بعد از دیگری میباخت.
کوتی بسیار سرسخت و مقاوم بود. او تنها یک بار متوقف شد و آن زمانی بود که در آخرین مبارزه خود در شهر آکرا، در راند سوم از مسابقه بیرون کشیده شد. کوتی در آن شب در سال ۲۰۱۲ میلادی، ۴۴ ساله بود و در دسته سبک- میان وزن، شش وزن کامل بالاتر از حد مقرر دسته بانتام (bantamweight) مسابقه میداد. شکست در این مسابقات با پولی خونین همراه است، مخصوصا وقتی بازنده مسابقه مبارزات قهرمانی درخشانی داشته باشد. کوتی در دومین بخش از زندگی حرفهای خود، با ایستادن مقابل مشتهایی ترسناک، بیش از حد مورد مجازات قرار گرفت. در سال ۲۰۰۱ میلادی، کوتی در مقابل آسلینو فریتاس مسابقه داد اما پس از ده راند کامل مبارزه در مقابل حریف با امیتاز کمتر از او باخت.
فریتاس در آن زمان ۲۹ ساله بود و قهرمان جهان که تکتک حریفان خود را متوقف و یا ضربه فنی کرده بود. کوتی آن شب در شهر میامی، به خاطر تحمل آن ضربههای وحشتناک پول گرفته بود و شایسته هر تک سنت از این پول دریافتی بود. علاوه بر پول کثیف و خونین برای بوکسور، دست مردانی که در برگزاری چنین مسابقاتی نقش دارند آلوده است.
بعد از آخرین شکست، کوتی رکورد ۲۶ پیروزی، ۱۶ باخت و یک مساوی را در پرونده خود ثبت کرده بود. او حالا سقفی بالای سرش داشت اما چیز بیشتری برای حضور در مسابقات بوکس نداشت. سپس همه چیز برای او قدری گلآلود شد، در زندگی، زمان و بعد هم پایان آلفرد کوتی کوچک.
بوکسورهای نیویورک نمیدانستند کوتی در این شهر زندگی میکند. هیچ نشانه و شهادتی درباره دوران فلاکت او، گفتار مضطربش، سردرگمی و افت فیزیکی او از سوی خودش و یا سایر شرکتکنندگان در مسابقات در دست نیست. او آشکارا تنها شاهد خاموش مرگ تدریجی خود بود. اگرچه او گاه دیده میشد و بعضی هم خیلی کوتاه به ملاقاتش میرفتند، اما کوتی به طرزی نابخشودنی در شهر نادیده گرفته میشد. مردم حالا یادی از او میکنند، اما دیگر خیلی دیر شده است. آنها سخت تقلا میکنند تا خاطرات آخرین روزهای زندگی غمانگیز او را در تبعید گردآوری کنند. طرحی جسورانه برای انتقال جسد او به سرزمین مادریش، غنا، وجود دارد اما این کار پول میخواهد. پولی که فعلا از راه خیریه و کمک دیگران در حال جمعآوری است و به ندرت اتفاق میافتد.
جنگنده کوچک، بزرگمردی بود با توازن و ثبات عالی که کف خیابان افتاد.
او ابتدا دچار بیماری زوال عقل شد و سپس سکته مغزی کرد و دیگر حرف نزد. اگرچه دیگر فرقی هم به حال او نداشت چون کسی به او گوش نمیداد. همزمان با مرگ او در تنهایی، سکوت و در کشوری خارجی، فقط یکی دو نفر با او نشست و برخاست داشتند. در لحظه مرگش، پرستاران شبزندهداری کردند و نظارهگر کاهش نشانههای حیات در او بودند و پایان شکنجه. او مدتها قبل از مرگش چیزی از خود به جا نگذاشته بود. سقف بالای سرش خیلی وقت پیش از دست رفته بود و تنها کوهی از زباله در منطقه بوکام بود که برای او باقی مانده بود.
اگرچه هیچ یک از فعالان تجارت بوکس، آلفرد کوتی را نکشتند اما خیلی از آنها به مرگ اسفناک او کمک کردند؛ مرگی وحشتناک و در تنهایی. مرگ اسطوره بوکام، تراژدی دیگری در ورزش بوکس به شمار میرود.
© The Independent