مذاکرات «بین الافغانی» قطر از روز یکشنبه در شهر دوحه، پایتخت امیرنشین قطر، آغاز شد. در این دور از دیدارها که سومین دور مذاکرات بینالافغانی به حساب می آید، ۵۳ تن ازسیاستمداران، اعضای عالیرتبه سابق دولت افغانستان، فعالان مدنی و روزنامهنگاران داخل افغانستان شرکت دارند. در این گروه ۸ زن نیز حضور دارند که یا سابقه نمایندگی در مجلس را داشتهاند، یا عهدهدار مقاماتی در دولت بودهاند. دولت افغانستان، بار دیگر غایب بزرگ این نشست است.
هرچند تعدادی از مقامهای عالیرتبه حکومت در این نشست حضور دارند، ولی به گفته مقامات برگزار کننده نشست، این افراد بهعنوان شخصیتهای منفرد و مستقل به نشست دوحه آمدهاند و آنچه مطرح میکنند، لزوما بیانگر دیدگاههای دولت افغانستان نخواهند بود. همزمان، طالبان نیز گفتهاند که گفتوگوهای آنان با امریکا همچنان ادامه دارد و هر دو طرف با رضایت آن گفتوگوها را دنبال میکنند. یکی از سخنگویان طالبان در نشست دوحه گفته است که پس از نشست «بین الافغانی» در دوحه، گفتوگوهای آنان با امریکا همچنان ادامه خواهد یافت. همچنین، چهره مطرحی چون حامد کرزی نیز در این نشست حضور ندارند. آقای کرزی رییس جمهوری پیشین افغانستان، در اکثر گفتوگوهای صلح حضور داشته است و رکن اصلی گفتوگوها بهشمار میرفته است.
با این که هم رسانهها و هم طرفهای حاضر در این نشست، با خوشبینی زیادی به نتایج این نشست چشم دوختهاند، هنوز هم دغدغه نبود دولت در یک طرف قضیه، مهمترین عنصر غایب در مذاکرات صلح است. زیرا چنان که پیشتر نیز اشاره شد، با وجود حضور تعدادی از مقامات عالیرتبه دولتی در این گفتوگوها، آنان نمیتوانند از جانب حکومت افغانستان سخن بگویند. به گزارش رسانهها، طالبان حتی حضور عبدالسلام رحیمی، رییس دفتر سابق رییس جمهوری و وزیر فعلی دولت در امور صلح را (وزارتخانهای که بهتازگی از سوی رییس جمهوری غنی ایجاد شده است) به نشست دوحه نپذیرفتند.
این در حالیست که طالبان در همه نشستهای صلح، با نام و عنوان رسمی خود حضور یافتهاند. در چنین وضعیتی، مشخص نیست که در تصمیمها و توافقاتی که در چنین نشستهایی انجام می گیرد، دیدگاهها و موضعگیریهای دولت افغانستان هم ارزشی دارد یا خیر. برای مثال، روشن نیست اگر در یکی از این نشستها تصمیمی عمومی اتخاذ شود، الزام عملی شدن آن توسط دولت افغانستان چگونه تضمین خواهد شد. از روند گفتوگوها چنین برمیآید که طالبان تلاش دارند در صورت موافقت عمومی بر کلیات مطرح شده در نشستهای متواتر، امریکا را ملزم سازند که نتایج نشست را به هر شکل ممکن به دولت افغانستان بقبولاند.
از سوی دیگر، دولت افغانستان نیز برنامههای مشخص خود را پیش میبرد. در حالی که بخشی از نمایندگان احزاب سیاسی در دوحه، به گفتوگو و چانهزنی با طالبان بر سر یک چارچوب همهشمول برای تشکیل دولت در افغانستان مشغولند، مسئولان همان احزاب در داخل افغانستان، خود را برای برگزاری انتخابات آماده میکنند. مسلما طالبان هیچ نتیجه برخاسته از انتخابات و رای مردم را نخواهند پذیرفت.
اما بحث اساسی این است که کشورهای حامی دولت افغانستان، و به تبع آن، حامی انتخابات و تمرین دموکراسی در آن کشور، چه موضعی در قبال رویکرد طالبان علیه انتخابات خواهند گرفت. دولت افغانستان بیدغدغه نسبت به آنچه در دوحه در جریان است، در حال تدارک جشنهای بیسابقه ۲۸ مرداد، روز استقلال افغانستان، و برگزاری انتخابات در هفتم مهر ماه سال جاری است.
طالبان تلاش میورزند تا با نزدیک کردن اپوزیسیون سیاسی و مخالفان رییس جمهوری فعلی افغانستان به خود، زمینه ایجاد یک حرکت قویتر سیاسی علیه دولت را ایجاد کنند. این در حالیست که رویکرد طالبان در طول چند نشست سابق، نشان داده که آنان درواقع در پی ایجاد حکومت ائتلافی یا اشتراکی نیستند.
مسلما امریکا هم به هیچ وجه مایل نخواهد بود تا با استفاده از سیاست سلطه، نتایج بهدست آمده از این گونه گفتوگوها را بر دولت افغانستان تحمیل کند. مهمترین چیز برای امریکا، اجماع عمومی در مورد صلح در افغانستان است. در صورتی که دولت افغانستان نتواند بهعنوان یکی از طرفهای شکلدهی نشستهای بینالافغانی، در تصمیمگیریهای این اجماع سهیم باشد، ضمانت اجرایی آن تصمیمها بهشدت کاهش یافته و دور باطل و بیسرانجام گفتوگوها، همچنان ادامه می یابد. برای رسیدن به یک نتیجه فراگیر و قابل اجرا، در اصل باید گفتوگوهای رودررو و مستقیم میان طالبان و دولت افغانستان صورت گیرد. تنها با بهنتیجه رسیدن در چنان نشستی، میتوان برای تصمیماتی که در نشستهای بینالافغانی گرفته میشود، ضمانت اجرایی ایجاد کرد.