این روزها بسیاریها از تحول بزرگ احتمالی در روابط عربستان سعودی و آمریکا، در دوران ریاست جمهوری جوبایدن سخن میگویند. آنها پیشبینی میکنند که حتی ممکن است روابط واشنگتن و ریاض در زمان بایدن بدتر از دوره ریاست جمهوری باراک اوباما شود. به ویژه اینکه بایدن در دولت اوباما کار کرده و در برنامههای وی از نزدیک مشارکت داشته و تا به حال روابط دوستانه عمیقی با اوباما دارد. از سوی دیگر اوباما هم نقش عمدهای در تشویق مردم برای رأی دادن به بایدن به عنوان نامزد حزب دموکرات، ایفا کرده است.
همچنین بعید به نظر نمیرسد که بایدن، برخی از سیاستمداران ایرانیتباری که در دولت اوباما کار کردهاند را وارد حکومت خود کند. چنان که اخبار درز کرده به رسانهها نشان میدهد محتمل است بایدن پنج شخصیت ایرانیتبار را در سمتهای مختلفی منصوب کند، هرچند سمتهای مزبور، کلیدی و درجه اول نیستند. همانگونه که اوباما بیش از هشت شخصیت ایرانیتبار را در دولت خود به کار گماشت و آنها در کاخ سفید انجام وظیفه کردند. گذشته از آن، دولت اوباما روابط گسترده با لابی ایرانی در واشنگتن (نایاک) داشت که در تصمیمهای اوباما در قبال ایران تأثیرگذار بود.
در پرتو این گمانهزنیها و فرضیههای مبنی بر تنش و تحول منفی در روابط میان عربستان سعودی و آمریکا، میتوانیم به جرأت بگوییم که با توجه به این که نخستین کشوری که ترامپ پس از ورود به کاخ سفید، از آن دیدن کرد، عربستان سعودی بود و با درنظرداشتن هماهنگیهای زیادی که در بسیاری از مسائل اقتصادی، امنیتی، و ژئوپلیتیک میان واشنگتن و ریاض وجود داشت، روابط این دو کشور در دوران ترامپ استثنایی بود؛ از اینرو، مطمئنا روابط در زمان بایدن به آن قوت و استحکام دوره ترامپ نخواهد بود؛ اما اگر دیدگاه خود را گسترش دهیم و از یک زاویه فراگیر به مسأله نگاهی اندازیم و تاریخ روابط عربستان سعودی و آمریکا و روابط مشترک این دو کشور طی بیش از هفتاد سال را از نظر بگذرانیم، به قاطعیت میتوان گفت که دولت جو بایدن نیز از این امر مستثنا نخواهد بود.
عربستان سعودی جمهوری موزفروش یا یک کشور حاشیهیی نیست، بلکه از اعتبار و وزن اقتصادی و سیاسی بزرگی در جهان برخوردار است؛ عربستان سعودی مهمترین صادر کننده انرژی و دارنده بزرگترین ذخائر نفت جهان است. افزون بر آن، جایگاه معنوی عربستان سعودی و قرار داشتن دو شهر مقدس مکه و مدینه (حرمین شریفین) در قلمرو آن، به این کشور احترام و اعتبار ویژهای در سطح جهان بخشیده است.
گذشته از این، ریاض در مبارزه با تروریسم و خشکاندن منابع فکری و مالی آن، الگوی ممتازی در صحنه بینالمللی از خود ارائه کرده و بزرگترین سهم را در کمک به برنامههای سازمان ملل متحد در مبارزه با تروریسم داشته است.
از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا تأثیر عربستان سعودی در بهای نفت در بازارهای جهانی را به خوبی درک میکند. به یاد داریم که چگونه شرکتهای آمریکایی استخراج نفت از پلمهسنگ (شِیل) طی نامهای از رئیس جمهور ترامپ درخواست کردند که با عربستان سعودی صحبت کند تا برای برآورده شدن منافع همه طرفها، بهای نفت را بالا ببرد. زیرا استخراج نفت شِیل چندین برابر استخراج نفت عادی هزینه بر میدارد. از اینجا تأثیری که عربستان سعودی بر اقتصاد داخلی آمریکا دارد، بهخوبی روشن میشود.
تحولاتی که در دهه گذشته در منطقه رخ داد، مانند موجی موسوم به «بهار عربی» که دولت اوباما بر اساس آن از اسلام سیاسی متبلور در اخوانالمسلمین حمایت کرد، همچنین دگرگونیهای جدیدیکه در روابط اعراب و اسرائیل پدید آمده، شرایط را به گونهای رقم زده است که دیگر بازگشت به عقب محال است. علاوه بر آن، بسیاری از مسائلی که در آن هنگام مورد جدل بود، اکنون در افکار عامه اعراب و سعودیها، بیشتر از پیش روشن شده است. دیگر این که ریاض از نگاه اصلاحات داخلی در پنج سال گذشته گامهای بلندی را در تمام ابعاد برداشته و اکنون بسیاری از اموری که دموکراتها پیرامون آن حرافی میکردند، به گذشته پیوسته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
وقتی به تاریخ دموکراتها و چپهای آمریکا به طور کل نگاه کنیم، آنها بر چند موضوع مشخص همواره توجه نشان داده اند؛ از جمله حقوق بشر و پیشبرد مذاکرات و حل و فصل منازعات منطقهای. اما بدون اینکه راه حلهای ریشهای و اساسی برای آنها ارائه دهند، بلکه اغلب هدف اصلی آنها این بوده که دستآوردهایی هرچند اندک به میراث تاریخی خود بیفزایند. این اشتباه بزرگی بود که دولت اوباما مرتکب شد و ما امید وار هستیم که دولت آینده از این درسهای رایگان عبرت بگیرد، تا از سقوط منطقه در کشمکشهای بیشتر، جلوگیری شود.
خلاصه ریاض توانایی این را دارد که از منافع خود بهدرستی دفاع کند و روابط خوبی با دولت آینده آمریکا برقرار کند، هم چنانکه با اکثریت دولتهای پیشین آمریکا بر قرار کرده بود. اما با وجود این، انتظار نداریم که تحول بزرگی در روابط عربستان – آمریکا پدید آید. با در نظر داشت اینکه مدت زمان دولت بایدن محدود به یک دوره چهار ساله است که در این دوره کلا مشغول به مسائل داخلی و پیامدهای بحران کرونا و تلاش برای ترمیم روابط آمریکا با متحدان اروپائیاش خواهد بود.
اما در رابطه به ایران، شاید دولت جدید آمریکا برای دستیابی به یک توافق هستهای جدید با ایران تلاش کند، ولی در این باره حتما با کشورهای عربی متحد آمریکا در خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی مشورت خواهد کرد. گذشته از آن نباید فراموش کرد که موضع بایدن در باره رفتار خصمانه ایران و برنامه موشکی تهران، با موضع عربستان سعودی بهشدت هماهنگ است. افزون بر این، موضع بایدن در قبال پروژه ترکی–اردوغانی در اروپا و لیبی، بسیار قاطع است، این امر با خواستهها و اهداف عربستان سعودی، نیز سازگاری تمام دارد. همچنین بعید نمیدانم که بر عکس آنچه در رسانهها گفته می شود، تحول مثبت بزرگی در روابط این دو کشور همپیمان پدید آید و هر دو به توافقات و قرار دادهای بزرگی دسترسی پیدا کنند.
سرانجام باید به یاد داشت که اظهارات دوران کارزار انتخاباتی را نباید زیاد جدی گرفت. چون منظور از آنها در گام نخست، تأثیر گذاشتن بر اذهان رأیدهندگان است. شاید مقایسه میان اظهارات معروف ترامپ در مورد عربستان سعودی در دوران کارزار انتخاباتی و مواضع او در برابر عربستان پس از ورود به کاخ سفید، بهترین گواه این مدعا باشد. در واقع این امر از ویژگیهای مرحله کارزار انتخاباتی به شمار میرود. شاهزاده بندر بن سلطان، سفیر پیشین عربستان سعودی در آمریکا این مرحله را «دوران حماقت» خوانده بود، که واقعا دقیقترین تعبیری است که در این مورد ارائه شده است.