مشکل عمده در مذاکرات برگزیت امسال این است که لندن و بروکسل پیرامون دو چیز مختلف گفتوگو میکنند. میشل بارنیه به من گفت چگونه بیست ماه پیشتر بوریس جانسون به دیدن او رفته و گفته است: «میشل، من به توافقی احتیاج دارم که بتوانم به خانه ببرم (برای مردم بریتانیا متقاعدکننده باشد).»
بارنیه گفت: «من یک سیاستمدارم. من یک توافق به او دادم.» این توافقی بود که ترزا می (نخست وزیر وقت بریتانیا) رد کرد زیرا در چارچوب آن، ایرلند شمالی همچنان از نظر بازرگانی تحت قوانین اتحادیه اروپا باقی میماند تا میان دو ایرلند مرز دوگانه ایجاد نشود. اما این به هر حال توافقی بود که گره از بنبستی که دستگاه رهبری خانم می با آن در مجلس روبهرو بود، گشود.
جانسون این توافق تصویب نشده را به آرامی از لئو وارادکار، نخست وزیر ایرلند ربود و آن را در کارزارهای انتخاباتیش به عنوان پیروزی خودش عنوان کرد که موثر هم واقع شد و به پیروزیش انجامید.
اما یک توافق سیاسی با یک توافق بازرگانی متفاوت است. جانسون فکر میکند در حال مذاکره برای یک پیمان جدید ورسای است که در آن طرف پیروز، طرف بازنده، مرزهای جدید برای ماهیگیری تعیین میکنند و این حس وجود دارد که سرانجام (بریتانیا) پس از سالها که تحت قیمومیت اروپا و حق حاکمیتش را با یک نهاد خارجی بیگانه شریک بوده، اکنون به حق حاکمیت انگلیسیاش دست یافته است.
اتحادیه اروپا بر این تصور است که در حال گفتوگو پیرامون نوع مدرن مذاکرات اوروگوئه برای یک توافق بازرگانی چند جانبه و قانونمند است که هدف آن توافق مبتنی بر «برد – برد» برای همه طرفین است.
دعوای باورنکردنی بر سر تلاش جانسون برای مذاکره با امانوئل مکرون (رییس جمهور فرانسه) و آنگلا مرکل (صدراعظم آلمان) نشان داد نخست وزیری بریتانیا به گونهای نگرانکننده نادان است. سران کشورها هرگز در اتحادیه اروپا در مورد تجارت گفتوگو نمیکنند. خانم تاچر نکرد همچنین دوگل. هیچ یک از سران دولتهای اروپایی در ۶۰ سال گذشته وارد معاملات بازرگانی نشدهاند.
بازرگانی و مذاکرات آن تنها در میان اختیارات کمیسیون اروپا و اکنون نماینده آن میشل بارنیه برای گفتوگو با بریتانیاست.
ماهها تمرکز رسانهها در مورد وارد گود شدن خانم مرکل برای توصیه به کمیسیون برای تسلیم شدن به خواستهای جانسون بر سوءتفاهم و فقدان درک کافی از قوانین اصلی اتحادیه اروپا استوار بوده است. بازرگانی کار کمیسیون است. بازرگانی کار رهبران دولتها نیست.
اما برای بوریس جانسون و کابینهاش، هوادران آنها در رسانهها و نمایندگان محافظهکار مجلس وفعالان سیاسی، مذاکرات بازرگانی به عنوان شاخهای از سیاست تلقی میشود.
برای نمونه، در گزارشهای بیبی سی، مذاکرات برگزیت به مثابه مسابقه بوکس دولت (با اتحادیه اروپا) پوشش داده شده است. شبکههای خبری بارها و بارها در مورد تقسیم قدرت و اختیارات اتحادیه اروپا رسواییهای سفیهانهای به بار آوردهاند و در درجه اول گفتوگوهای برگزیت را یک مقوله سیاسی عنوان کردهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
برای نخست وزیر که توجهی به جزئیات ندارد، فصل ۲۰۲۰ برگزیت همواره پیرامون سیاست دور زده است. همهگیری کووید برای او آن حائل حفاظتی را به وجود آورد که بتواند به بهانه آن ماشین مذاکرات برگزیت را جایی در سایه پارک کند. این سؤال بیجواب ماند که چرا او از فرصت موجود استفاده نکرد.
سیاست حزب اقلیت کارگر دایر بر «حرف برگزیت را نزنید، برگزیت را نبینید، برگزیت را نشنوید» و بیمیلی حزب در به چالش کشیدن لطماتی که برگزیت به فرصتهای شغلی میزند، به جانسون که میتوانست با اطمینان بدون دادن امتیاز به حزب کارگر حرارت برگزیت را بخواباند، کمک کرده است.
حال او چه میکند؟ از هنگامی که بوریس جانسون پس از سفر بینتیجهاش به بروکسل به سرعت اعلام کرد که برگزیت بدون توافق امری تقریبا قطعی است، دفتر نخست وزیری بریتانیا علیه آقای مکرون و خانم مرکل وارد لفاظی شده و نظریه ابلهانه اعزام کشتیهای جنگی نیروی دریایی برای مقابله با قایقهای کوچک ماهیگیران فرانسوی میگو را مطرح کرده است.
اما وحشت رانندگان کامیونها، سوپرمارکتها، فروشگاهها، داروخانهها و بسیاری از واحدهای بازرگانی و مالی که سرانجام متوجه شدهاند مفهوم برگزیت چیست باید تکاندهنده بوده باشد.
جانسون استاد چرخشهای سیاسی است. او با انصراف از تهدید به پایان دادن به مذاکرات و پذیرش خروج بدون توافق، چرخش دیگری کرده است. حال او باید آرای خود را بشمرد و ببیند آیا محافظهکاران سرسختی که خواهان جدایی کامل از اروپا بودند، علیه او چرخیده و به موقعیتش به عنوان نخست وزیر ضربهای کاری خواهند زد یا نه. اما مشکل اصلی به جای خود باقی است: برای دولت بریتانیا توافق (برگزیت) یک توافق سیاسی است. برای بروکسل این توافقی بازرگانی است.
© The Independent