اینکه در چهاردهه اخیر کشمکشی بین زنان ایران و نهاد قدرت بر سر حجاب اجباری در جریان است، شکی وجود ندارد. اما اینکه پروژه حجاب اجباری پس از ۴۰ سال شکست خورده است نه ادعای نیروهای اپوزیسیون بلکه صحبت دین پژوهانی مانند صدیقه وسمقی ساکن تهران و سروش دباغ که در ورای مرزها زندگی میکند، است. آنان استدلال میکنند هر چند که در قرآن به پوشاندن بدن زن اشاره شده ولی به هیچ اجباری تاکید نشده است. فراموش نکنیم زنانی که امروز در خیابانهای ایران حجاب از سر برداشته و تصاویرشان را در شبکه های اجتماعی منتشر میکنند، عمدتا زنان جوان شهری هستند که حاضر نیستند سبک زندگی را که حکومت بر آنها تحمیل میکند، بپذیرند. اکثر آنان خاطرهای از انقلاب ۵۷ ندارند، در حالیکه قانونگذاران به نسل دهه پیش از این واقعه تعلق دارند.
بدن زن جولانگاه چالشهای مذهبی و سیاسی: حجاب ابزار سیاسی
تشبیه کردن بدن زن بعنوان جواهر یا شکلات و بسته بندی آن در تبلیغات رسمی حکومت، نشان از نگاهی دارد که زن را نه بعنوان انسان بلکه ابزاری مصرفی مینگرد، حالا اگر این شکلات بسته بندی تمام عیاری داشته باشد زیباتر به نظر میرسد. اذعان به سیاسی بودن موضوع حجاب در نگاه حکومت در این گفته فرمانده سپاه قدس گیلان، محمد عبدالله پور روز ۱۵ خرداد که با خبرگزاری تسنیم ایراد کرد متبلور است: «مساله عفاف و حجاب یک مساله عادی نیست بلکه یک موضوع سیاسی و امنیتی برای کشوراست». کشمکش بر روی حجاب وخشونتی که برای رعایت آن بکار میرود ابزاری برای انحراف افکار عمومی بر روی معضلات اساسی جامعه مثل، فقر، بیکاری و گرانی نیز هست. حجاب اجباری فراتر از احکام دینی بلکه به نوعی هویت حکومت اسلامی در ایران تبدیل گشته است. مسیح علینژاد کنشگر حقوق زنان معتقد است حجاب اجباری پاشنه آشیل این نظام است. او به ایندیپندنت می گوید: «جامعهای که اجازه ندهد کسی برای انتخاب لباس تن و سبک زندگیاش به آنها زور بگوید، جامعهای که به توسری خوردن نه بگوید، بی شک در برابر فساد سیاسی و اقتصادی نیز تسلیم نخواهد شد».
نقش طبقه متوسط و شبکه های اجتماعی
مخالفت با حجاب مطمئنا اولین بار با کمپین آزادیهای یواشکی یا چهارشنبههای سفید کلید نخورد، بلکه قدمتی بسیار طولانیتراز آن دارد. ۹۰ سال قبل از کشف حجاب اجباری رضاشاه، طاهره قره العین اولین زنی است که در گردهمایی بهاییان در روستای بدشت ازتوابع شاهرود بدون روبنده سخنرانی کرد. کشف اجباری حجاب رضاشاه ضربهای بود بر روند طبیعی و آگاهانه زنانی (از جمله مادر مه لقا ملاح) که درسال ۱۳۰۷، یعنی هفت سال قبل از کشف حجاب به انتخاب خود بدون چادر در خیابانها ظاهر شدند. اما پرسش آن است که بر کدام بستر اجتماعی و طبقاتی این کمپین توانست شکل بگیرد؟ طبقه متوسط شهری ایران چند سال پس از جنبش سبز خسته و دچار سرخوردگی بود. افزون بر آن برآمدن و گسترش شبکههای اجتماعی توانست بر روی طبقه متوسط شهری که بدنبال مدرنیته و سبک زندگی جدید بود، دنیای نوینی را بگشاید. کمپین بر بستر چنین شرایط اجتماعی و ارتباطی کلید خورد. ممکن است بسیاری مسیح علینژاد را دوست نداشته و حرکتش را شعارگونه ارزیابی کنند ولی او در شرایط مناسب و با زبان ساده و صادقانه توانست بر بستر خشونتی که از سوی حکومت اعمال میشد، روزنهای برای ابراز و نمایش اعتراض این زنان مهیا کند. این بدان مفهوم نیست که عناصری از طبقات بالا و یا فرودست جامعه از آن پشتیبانی و یا به آن پشت نکردند، بلکه بستر اجتماعی- طبقاتی کمپین براین مبنا بنا شد. این را میتوان از نوع پوشش و نوع حرف زدن در ویدیوها نیز دریافت. فراموش نکنیم که تاریخ زمانی ماندگار میشود که مستند شود. تعداد زنانی که این شجاعت را دارند و حجاب از سر بر میدارند و در خیابانهای ایران از خود تصویربرداری میکنند، شاید زیاد نباشد ولی گذاشتن آن بر روی شبکههای اجتماعی بُعد فراتر به آن میدهد.
تازهترین واکنش در برابر کنش
در برابر این هجوم و موفقیت کمپین که توانست نزدیک به نیم میلیون دنبال کننده داشته باشد، حکومت بفکر چاره و تقابل افتاد. با تصویربرداری از برخوردهای خشونت آمیز مردان نیروهای انتظامی که اجازه یافتند به بدن زنان دست بزنند وآنها را بزور سوار ونهای نیروهای انتظامی کنند، حالا دیگر هزینهاش بیش از فایده اش بود. زنان حکومتی در مجلس هم به آن اعتراض کردند. البته دست زدن به بدن زنان هر جا که منافع ایجاب کند مثل زمان شکنجه و یا هل دادن آنها به ونها مجاز است. در برابر پروژههای شکست خورده خشونت آمیز گشت ارشاد، طرحهایی مثل تشکیل دو هزار گروه مقاومت تذکر زبانی وعملی در گیلان بخاطر برخورد با ۲۸ هزار بد حجاب تنها دراین استان فقط در دوماه اول سال ۹۸ کلید خورد.
جدیدترین واکنش در مقابل کنش اعتراض به حجاب اجباری راه اندازی طرح چهارشنبههای طلایی است که زنان بسیجی با مهربانی روسرهای زنان بدحجاب را با گیرههایی میبندند و با دادن آینهای به آنها ادعا میشود که زیباترند. در این طرح مواد خوراکی آماده با شکلات بسته بندی شده نیز پخش میشود. علینژاد، مبتکر کمپین بر این باور است که با توجه به شکست برخوردهای خشونت آمیز، آمران به معروف حالا ترجیح میدهند با خواهش و تمنا حجاب را به زنان تحمیل کنند. وی ادامه میدهد: «دخالت در حق انتخاب دیگران، دست زدن به بدن و سر و لباس زنان و مرتب کردن حجاب آنها به سلیقه خودشان باز هم نوعی تعرض وتجاوز به بدن، هویت و انتخاب زنانی است که حجاب اسلامی انتخاب شان نیست. مثل اینکه شما به یک نفر با خوش رویی ومهربانی بگویی برده باش و بعد مدعی شوی که زبان من زبان احترام بود». به نظر میرسد که حکومت عاجز از عرضه طرحهایی خلاق و مبتکر است و تنها به کپی برداری بسنده کردهاند. از اشتباهات تاکتیکی نهاد قدرت نمایش بیلبوردهای «مسیح پول نژاد» در سطح شهر است. این طرحها اتفاقا حساسیت افرادی را که به شبکههای اجتماعی دسترسی ندارند یا علاقهای به ورود به آنها ندارند برمیانگیزد و ناآگاهانه تبلیغی برای کمپین اعتراض به حجاب اجباری است. به این ترتیب بسیاری از زنان محجبه امروز ابراز میدارند که موافق حجاب ولی مخالف حجاب اجباری هستند.
آمارها چه گواهی میدهند؟
آمارهایی که از سوی خود حکومت منتشر شده نشانگر عدم وفاداری اکثریت زنان به انتخاب پوشش اجباری توسط جمهوری اسلامی است. مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۷ گزارشی را منتشر کرد که نشان می دهد ۶۰ تا ۷۰ درصد زنان ایران در گروه محجبه عرفی یا «بد حجاب با تعریف شرعی» قرار دارند. ۳۰ تا ۴۰ درصد در گروه با حجاب میگنجند. افزون بر آن گزارش اذعان دارد که تنها ۱۳ درصد زنان حجاب سنتی را رعایت میکنند. موضوع حجاب اجباری نه تنها مسلمانها بلکه توریستها، اقلیتهای مذهبی و مسابقات ورزشی زنان در سطح بینالمللی را نیز در برمیگیرد.
نگاهی به گاهشمار تاریخ حجاب در پیش و پسا انقلاب ۵۷
پس از ظاهر شدن قره العین یا طاهره در سال ۱۲۲۷ خورشیدی در سال ۱۳۰۷ زنانی مانند مادر مه لقا ملاح، رییس انجمن زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، بدون چادر در کوچه و خیابان ظاهر شد. صدور فرمان کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ توسط رضاشاه پهلوی در پی سفر او به ترکیه و نزدیکی به فرهنگ اروپایی صورت گرفت. این قانون حضور زنان در انظار عمومی با چادر و روبنده را ممنوع کرد. در اولین روز جهانی زن (۸ مارس) پس از انقلاب ۵۷، صدها زن با آمدن به خیابانها در چندین روز متوالی به موضوع حجاب، لغو قانون حمایت از خانواده و عزل زنان بعنوان قاضی اعتراض کردند. خمینی در تیرماه ۱۳۵۹ در یک سخنرانی با انتقاد ازدولت بنی صدر ده روز مهلت داد تا نشانههای طاغوت را از ادارات بزدایند. نخستین بخشنامه در ممنوعیت ورود زنان بی حجاب به وزارتخانهها امضای رفسنجانی و مهر شورای انقلاب را داشت به این ترتیب حقوق و مزایای زنان کارمند بدون حجاب قطع شد. اولین قانون حجاب در سال ۱۳۶۲ به تبصرهای به ماده ۶۳۸ مجازات قانون مجازات اسلامی الحاق گشت. بر اساس آن زنانی که بدون حجاب شرعی درانظار عمومی ظاهر شوند به ۱۰ تا ۶۰ روز حبس یا جزای نقدی محکوم میشوند. با کلید خوردن چهارشنبههای سفید در ابتدای دهه ۹۰ زنان با گرفتن ویدیوهایی از خود بدون حجاب تلاشهای حکومت را برای حجاب اجباری به چالش کشیدند. در ابتدای دی ماه ۹۶ ویدا موحد با بلوز و شلوربر روی سکویی در خیابان انقلاب و با گرفتن روسری سفیدش بر سر چوبی بعنوان نماد اعتراض به حجاب اجباری ظاهر شد.
سخن آخر
جمهوری اسلامی همان اشتباه حکومت پهلوی دوم را تکرار کرد. در زمان پهلوی دوم حکمرانان متوجه نبودند که رشد اقتصادی نیاز به توسعه سیاسی و آزادی بیان و مطبوعات دارد. امروز جمهوری اسلامی نیز متوجه این اصل نیست که جامعه سرمایه داری در معرض زندگی مدرن از طریق شبکههای اجتماعی قرار گرفته است. بن مایه مدرنیته در کنشگری، فردگرایی، انتخاب و تغییر است. چنین جامعهای نمیتواند دست اندازهایی مثل حجاب اجباری را تحمل کند و به ناچار از آن عبور کرده و حجاب اجباری به طبع آن به تاریخ میپیوندد.