در مورد جُک ساختن، چیزی برای میشل ولف ناعادلانه نیست. او در آستانه تور استندآپ بریتانیای خود که جمعه آغاز میشود، میگوید «اگر چیزی را میگویید که واقعا خنده دار است، آنچیز احتمالا به کسی برمیخورد. کار کمدینها این نیست که قواعدی را که باید با آنها زندگی کرد تعیین کنند. کار ما کمدینها این است که چیزهایی را بگوییم که هیچ کس دیگری حاضر به گفتنشان نیست و امیدوار باشیم که مردم به آنها بخندند».
دلخور کردن دیگران موضوعی است که ولف با آن به خوبی آشناست. سال گذشته پس از اینکه کارش در مراسم شام سالانه کاخ سفید با خبرنگاران، همهجا دیده شد، مورد توجه بینالمللی قرار گرفت.
منتقدان او یکی از شوخیهایش را مشخصا مورد توجه قرار دادند. او سارا هاکربی سندرز سخنگوی کاخ سفید را تحسین کرد که میتواند دروغ را با «چشمانی کاملا دودی» ترکیب کند (برای آنان که آشنایی ندارند، اشاره او به نوعی آرایش چشم بود). دست راستیها، همانهایی که با حرارت از آزادی بیان دفاع میکنند و مدافعان رئیس جمهوری که در مورد زنان حرفهای رکیک میزند، به ولف به خاطر دست انداختن سندرز به خاطر ظاهرش حمله کردند. این در حالی بود که شوخی با سندرز یکی از لطیفترین لحظههای آن شب بود.
به نظر ولف و با نگاه به گذشته «خشم دروغین» نسبت به شوخی با سندرز تکنیکی برای دور کردن توجهها از جکهایی که او درباره وابستگی و روابط مبتنی بر سودجویی رسانهها با رئیس جمهور بود. او میگوید اگر به گذشته بازگردد چیزی را تغییر نمیدهد. میگوید: «اگر لیاقت دست انداخته شدن را داشته باشی، من دستت میاندازم. چه از نظر سیاسی با تو هم نظر باشم و چه نباشم. من کوچکترین پشیمانی از چیزهایی که گفتم ندارم. اگر چیزی باشد که از آن پشیمان باشم این است که اگر میدانستم شوخیهایم چنین واکنشهایی دارد سختگیرانهتر حمله میکردم. به تازگی در هواپیما بودم که یک نفر به من گفت: «تو واقعا در آن شوخی خیلی بدجنس بودی». من هم گفتم باید شوخیهای بیشتری ببینی».
وقتی با ولف صحبت میکنی سخت است متوجه نشوی که او استندآپ کمدینی است که برای دفاع از خود میایستد. او یک دهه پیش در دورانی که وال استریت با بحران مالی عظیمی مواجه بود در شرکت بانی غول پیکر آمریکایی جی پی مورگان کار میکرد و قطعا آنجا مجبور بوده برای دفاع از خودش بایستد. به گفته او «من پایینترین شخص در سلسله مراتب آنها بودم. آنها میگفتند «پرینتر کار نمیکند». من باید یک جوری کاری میکردم پرینتر کار کند. آدمی که امروز روی صحنه میرود بسیاری از مهارتهایی که آن روزها به دست آورد را روی صحنه استفاده میکند. تمامی جنبههای زندگی یک کمدین به او کمک میکند. همهشان به هم مربوطند».
قبلا از اینکه کمدین شود یا به وال استریت برود، ولف در هرشی، شهر کوچکی در پنسیلوانیا، در خانوادهای با دو برادر بزرگتر از خودش بزرگ شده است. او و برادرانش «همیشه» با هم شوخی میکردند ولی آنچه او را واداشته وارد کار کمدی شود حضور در زمان ضبط یکی از برنامههای برنامه کمدی زنده شنبه شب بود. او میگوید، «من گشتم و دیدم اکثر مجریان برنامه در شروع فقط بداهه کار میکردند. بعد از اولین کلاس بداهه به خودم گفتم میخواهم چنین کاری بکنم. این خیلی باحال است». خیلی زود او از بداهه گویی سراغ کمدی نوشته شده رفت و خیلی زود سر از اتاق نویسندگان برنامه کمدی زنده شنبه شب (در کنار ست میر) در آورد. پس از همکاری با ترور نوا در سری جدید برنامه دیلی شو او شو تلویزیونی خودش را در شبکه اچ بی او با عنوان خانم دوست داشتنی (Nice Lady) راه انداخت. این برنامه چهار ماه قبل از حضور او در مراسم شام کاخ سفید شروع شد. او در شروع برنامه خانم دوست داشتنی خود را فمینیست معرفی کرد (نه از آن فمینیستها که میگویند "من مشروب خودم را میخرم". ما همه صفهای خودمان را داریم. مال من صف بار است).
او برای کارنامهای که الان دارد زحمت زیادی کشیده است. روزگاری بود که او روزی ۱۰ ساعت در وال استریت کار میکرد و شبها برنامه استندآپ اجرا میکرد. بعد او شش صبح بیدار میشد تا سر کار برود و در تماس کنفرانسی با آسیا شرکت کند و سپس دوباره این روند تکرار میشد. او میگوید، «من میشنوم که بعضی از کمدینهای جوان غر میزنند میگویند من نمیتوانم اینطوری زندگی کنم، نمیتوانم آن کار را بکنم. برای این کار نیاز به اینترنت دارم...نه! باید قبول کنید که قرار است چند سال خیلی خسته باشید. مردم دوست دارند یک جوری سخت کار کردن را دور بزنند. اگر واقعا بخواهی این کار را انجام دهی، راهش را پیدا میکنی».
این تنبلی که ولف به آن اشاره میکند، از دید او فقط در کمدینها نیست. در آمریکای ترامپ به گمان او نحوهای که مردم کمدی مصرف میکنند هم همینطور است. هر چند خیلیها اولین بار او را با کمدی سیاسیاش شناختند. او از دیدن اینکه مردم به دنبال آنند که کمدی به آنها دانش سیاسی مورد نیازشان را بدهد مبهوت است. او با خنده میگوید: «اگر به خاطر این به کمدی میروی که کسی بهت بگوید روش زندگیای که برگزیدهای درست است یا بهت بگوید چگونه اعتقادات سیاسی باید داشته باشی، نباید چنین اطلاعاتی را از کمدینها بگیری. ما آدمهای خوبی نیستیم...نمیدانم ما از کجا این شهرت را پیدا کردیم که افراد شرافتمندی هستیم».
ولی او چه دوست داشته باشد چه نه، هر جا که میرود سیاست دنبالش است. او این را یکی از دلایل احتمالی کنسل شدن شوی نتفلیکساش پس از ده قسمت میداند. میگوید: «از من انتظار داشتند سیاسی باشم. ولی کل آن شو قرار بود از سیاست فاصله داشته باشد. فکر کنم مردم منتظر بودند من راجع به ترامپ و دولتش حرف بزنم. ولی راستش من از این خسته شدهام. هدف اصلیام این است که مردمی که به خاطر اجرایم در مراسم شام کاخ سفید من را دوست دارند را به بقیه کارهایم علاقهمند کنم.
با وجود این، پیش فرضی وجود دارد که کمدینهای آمریکایی قرار است در این روزگار کاملا و آشکارا سیاسی باشند. دیدن اینکه کمدینهایی در برنامههای کمدی آخر شب از جکهای عادیشان دست برمیدارند تا تکگوییهای پراحساس درباره موضوعاتی مانند کنترل اسلحه و جدا کردن خانوادههای مهاجران از هم صحبت کنند، مرسوم شدهاست. دیگر کمدینها هم بی وقفه ترامپ را دست میاندازند و یا سیاستمداران دیگر را به عنوان مهمان دعوت میکنند. ولف از اینکه مرز بین کمدی و اعتقادات واقعی مربوط به زندگی هر روز نامشخصتر میشود خشنود نیست. او این تمایز را برای کارش بسیار مهم میداند. به گفته او «وقتی من سخنرانی عمومی میکنم، میخواهم کسی مرا خیلی جدی نگیرد. از من مرتب میخواهند در برنامههای سیانان یا اماسانبیسی شرکت کنم. ولی من اگر به این برنامهها بروم کمدی اجرا خواهم کرد. بحث جدی نخواهم داشت». او به کمدینهای دیگر توصیه میکند در این برنامهها برای بحث سیاسی حاضر نشوند، مگر اینکه قصدشان را به وضوح بیان کنند. او میگوید «فکر میکنم کمدینها باید دیوار بین زمان شوخی و زمان جدی بودنشان را خیلی مشخص ترسیم کنند. اگر خیلی جدی هستید، این را آشکار کنید که قرار است شوخیای بکنید».
ولی بدون شک مسائلی هستند که برای ولف بیرون از اجرا روی صحنه اهمیت دارند و این مسائل بالاخره خودشان را در اجراهای روی صحنه نشان میدهند. او در پایان اجرایش در مراسم شام کاخ سفید این را مشخص کرد. او فریاد زد «فلینت هنوز آب تمیز ندارد» اشارهای به جنجال آلودگی آب در شهر فلینت میشیگان. در لحظهای خیلی پرتنش او به اتاقی که پر از خبرنگار و چهره سیاسی بود گفت «شما همه در درست کردن این دیو (ترامپ) نقش داشتید و الان دارید از قبلش سود میبرید».
آیا او در چنین لحظاتی خط قرمزهای خودش را رد میکند؟ خودش اینطور فکر نمیکند. او بین اشاره به موضوعی سیاسی و بحث مفصل درباره آنها یا ارائه راه حل تفاوت قائل میشود. به گفته او «وقتی من شوخی میکنم، این نقطه نظر من است. من به مشاهداتم اشاره میکنم. من به حقایق اشاره میکنم و بعد شما میتوانید دربارهاش بحث کنید. آنچه من درباره سود بردن رسانهها از ترامپ گفتم همش حقیقت است. ولی تحلیلش کار آنهاست نه من».
به نظر میرسد که خیلیها الان دنبال این هستند که کسی به آنها بگوید چطور فکر کنند. به نظر ولف این بخشی از طبیعت انسان است. میگوید «وقتی سنت بیشتر میشود میفهمی که باید قواعدی برای زندگی داشته باشی. تنهایی پیدا کردن آنها خیلی سخت است. فکر میکنم به همین خاطر است بسیاری از آدمها دنبال مذهب میروند، چون مذهب مجموعهای از قواعد است که با آنها میتوانی زندگی کنی. ولی کسی که مذهبی نیست همچنان به دنبال این قواعد میگردد».
ولی به نظر او وظیفهاش به عنوان کمدین این است که ما را معذب کند. میگوید «مردم دوست دارند در جهانی ایدهال زندگی کنند که در آن همه برابرند و همه با هم در نظم و هارمونی زندگی میکنند. این خیلی عادی است ولی کمدینها در جهان واقعی زندگی میکنند، در واقعیت کثیف این جهان - این تمام آن چیزی است که باید دربارهاش حرف بزنیم. کمدی چیزی نیست که تو دوست داری بشنوی، کمدی چیزی است که نمیدانستی دوست داری بشنوی».
© The Independent