رمزگشایی خط «ایلامی خطی» که حدود چهار هزار سال پیش در فلات ایران استفاده میشد، پیشرفتی مهم در شناخت تمدنهای ایران باستان و تاکیدی بر نقش ایران بهعنوان یکی از خاستگاههای نخستین نوشتار در جهان باستان به شمار میرود. فرانسوا دسه، دانشمند فرانسوی، و تیمش در سال ۲۰۲۲ اعلام کردند که موفق به رمزگشایی این خط شدهاند؛ خطی که تقریبا بین سالهای ۲۱۵۰ تا ۱۸۸۰ پیش از میلاد در ایران رایج بوده است. این خط روی بناهای یادبود، اشیای فلزی و الواح گِلی دیده میشود و عمدتا در شوش، یکی از شهرهای مهم باستانی در جنوبغرب ایران، کشف شده است.
تام استیونسون در مقالهای بلند در نشریه لندن ریویو به این موضوع میپردازد و مینویسد دسه با تکیه بر متون ایلامی خطی که رمزگشایی کرده است، سه نظریه کلیدی را درباره نقش ایران در تاریخ نوشتار مطرح میکند:
۱. خط ایلامی خطی، که بین ۲۲۰۰ تا ۱۸۸۰ پیش از میلاد در فلات ایران رواج داشت، قدیمیترین خط کاملا آوامحور جهان است.
۲. ایران، و نه صرفا بینالنهرین، باید در تاریخ پیدایش نوشتار جایگاهی مرکزی داشته باشد.
۳. خط ایلامی خطی بهطور مستقیم از خط پیشاایلامی (مربوط به پایان هزاره چهارم پیش از میلاد، عمدتا در شوش) نشات گرفته و نشاندهنده یک سنت نوشتاری هزارساله در ایران باستان است.
با اینکه ایلام در مقایسه با امپراتوریهای بینالنهرین کمتر شناخته شده است، یکی از نخستین نهادهای سیاسی ثبتشده در سرزمینی است که امروز ایران نام دارد. واژه ایلام بارها در کتاب مقدس آمده و شهر شوش نیز در متون کلاسیک چون آثار هرودوت، استرابون و جان میلتون ذکر شده است. رمزگشایی خط میخی در قرن نوزدهم پرده از تاریخ پنهان ایلام برداشت و اسناد بابلی پر از روایتهایی از جنگ با ایلامیان بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خط ایلامی خطی یکی از قدیمیترین نظامهای نوشتاری جهان در هزاره سوم پیش از میلاد در فلات ایران است و بهویژه در نواحی شرقی و جنوبغربی ایران از جمله شوش و جیرفت استفاده قرار میشد. سالها تلاش برای رمزگشایی این خط بینتیجه مانده بود، زیرا این خط نه مانند کتیبه بیستون نسخههای دوزبانه داشت و نه تعداد زیادی نمونه از آن موجود بود.
از سال ۲۰۰۶، فرانسوا دسه در پروژههای مختلفی در ایران، بهویژه در جیرفت و تهران، مشارکت داشت. در طول بیش از یک دهه، او تلاش میکرد تا این خط را رمزگشایی کند اما موفقیتی نداشت. نقطه عطف تلاشهای دسه در سال ۲۰۱۷ بود، وقتی با بررسی کتیبههای ایلامی خطی حکشده بر ظروف نقرهای موسوم به کونانکی که متعلق به خانواده محبوبیان در لندن بودــ از نوادگان یکی از کاوشگران آثار باستانی ایرانیــ گامی کلیدی در رمزگشایی این خط برداشت.
به گفته خانواده محبوبیان، این ظروف کونانکی از حفاریهای تجاری دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در نزدیکی کامفیروز در استان فارس به دست آمدهاند.
دسه با مقایسه این متون با اشیای مشابه حاوی خط میخی ایلامی، توانست معادلهای آوایی بیشتری برای نشانهها بیابد. در این مسیر، دسه با همراهی دو پژوهشگر آماتورــ کامبیز طبیبزاده، ایرانی علاقهمند به باستانشناسی که در کودکی به شوش سفر کرده بود، و متیو کرون، پژوهشگر فرانسویــ توانست دامنه تحلیلش را گسترش دهد. نتیجه این تلاشها در سال ۲۰۲۲ در یک نشریه معتبر آشورشناسی منتشر شد و قرار است کتابی سهجلدی از تمام کتیبههای ایلامی خطی شناختهشده، همراه معادلهای آنها به خط میخی، در سال جاری منتشر شود.
این رمزگشایی نه تنها دریچهای نو به سوی شناخت تمدن ایلامی و تاریخ ایران باستان گشود، بلکه نقش ایران را بهعنوان یکی از خاستگاههای اصلی نوشتار و تمدن جهانی، پررنگتر از همیشه نشان داد.
این خط، برخلاف خطوط همعصرش مانند میخی و هیروگلیف که نشانهمحور و واژهنگار بودند، بهطور کامل آوانگار است و از نشانههایی برای واکهها، همخوانها و هجاهای صامت و مصوت تشکیل شده است. این ویژگی ایلامی خطی را به یکی از قدیمیترین نظامهای نوشتاری کاملا آوایی شناختهشده در جهان تبدیل میکند.
با اینکه اکنون بخش بزرگی از نشانههای خط ایلامی خطی قابل خواندن است، درک کامل متون همچنان با دشواری مواجه است. زبان ایلامی، همانند سومری، زبانی مهجور است و برخلاف مصر باستان، هیچ بازمانده زبانی از آن در دورههای بعدی در دست نیست. منابع اصلی برای شناخت زبان ایلامی، از جمله کتابهای «کتیبههای شاهان ایلامی» نوشته فریدریش ویلهلم کونیک (۱۹۶۵) و «فرهنگ واژگان ایلامی» اثر والتر هینتس و هایدماری کوخ (۱۹۸۷) بر پایه کتیبههای هخامنشی به زبان ایلامی تنظیم شدهاندــ کتیبههایی که بیش از هزار سال پس از متون ایلامی خطی و به خط میخی نگاشته شدهاند.
بنابراین، با وجود پیشرفت در خوانش خط، دانش از نحو، واجشناسی و ساختار دستوری زبان ایلامی هنوز محدود است، بهویژه در مورد کتیبههای کشفشده در شرق ایران که رمزگشایی آنها دشوارتر است.
خط ایلامی خطی در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد ناپدید شد. دلیل آن هنوز روشن نیست. پس از آن، خطوط میخی ایلامی، اکدی و سپس پارسی باستان در ایران رواج یافتند.
دسه همچنین بر اساس کتیبههای ایلامی خطی به این نتیجه رسید که گستره زبان ایلامی تا کرمان در جنوبشرق ایران میرسیده و برخی مفاهیم رایج مانند «ایلام» در اصل ساخته بینالنهرینیها است، در حالی که ساکنان واقعی این سرزمین خود را وابسته به فرهنگ هَتَمتیزبان میدانستهاند، نه ساکنان کشوری به نام «ایلام».
مهمتر آنکه اگر نظریه دسه درست باشد، سنت نوشتاری در ایران باستان نه تنها مستقل از بینالنهرین شکل گرفته است، بلکه شکاف زمانی بین متون پیشاایلامی و ایلامی خطی با متنهای گلی جدید کشفشده که ترکیبی از هر دو نظام را در خود دارند، ممکن است پر شود.
دسه بر ادامهدار بودن سنت نوشتاری در ایران تاکید دارد و میگوید شاید علت ناپیوستگی شواهد این است که بخشهایی روی مواد فاسدشدنی مانند چوب یا موم ثبت میشده است. پژوهش او تاریخ نگارش را از انحصار بینالنهرین خارج و جایگاه ایران را در پیدایش و توسعه نوشتار بازتعریف میکند، آنچه او «غیرمیانرودانسازی تاریخ خاور نزدیک» مینامد.
در مجموع، پژوهش دسه بازتابدهنده این باور است که ایران یکی از خاستگاههای بنیادین نوشتار بشر بوده و شایسته آن است که در جایگاهش در تاریخ تمدن جهانی بازنگری شود.