اگر روزگاری نه چندان دور، آکواریومهایی کوچک با چند ماهی رنگی و گاهی قفسی که در آن مرغ عشق و قناری میخواند، زینتبخش خانهها بود، امروز نگهداری حیوانات خانگی دنیای عجایبیست که از سگ و گربه و جغد، مار و تمساح گرفته تا شیر، خرس، گرگ، پلنگ و جوجهتیغی را در بر میگیرد.
این روزها با گسترش فضای مجازی، دیدن حیواناتی که به جای جنگل در خانههای مردم بدل به ابزار جذب مخاطب شدهاند، دیگر امری عجیب نیست.
علاقه مردم به نگهداری حیوانات نامتعارف بیش از آن که علاقهای شخصی باشد، بهانهای برای به رخ کشیدن تفاوت با دیگران و وضعیت خوب اقتصادی است. گویی به رخ کشیدن تعداد النگوها جای خود را به فخرفروشی با حیوانات بینوایی داده است که به جای زندگی در طبیعت، اسیر تمایل بیمارگونه انسان شدهاند.
کز دیو و دد ملولم!
تا یک دهه قبل، خیابان مولوی تهران شاید مهمترین و تنها مرکز خرید و فروش حیوانات بود که جدا از مغازههای رسمی، دستفروشانی در آن هستند که پرندگان مختلفی را برای فروش عرضه میکنند. جمعهها، بازارهای مولوی فرصت مشاهده حیواناتی بود که مغازههای رسمی امکان عرضه آنها را نداشتند.
آن روزها اگرچه مرغ، خروس و کبوتر در مولوی بیشترین تقاضا را داشت، اما در اوایل دهه هشتاد ذائقه این بازار تغییر کرد و کم کم خزندگان و پرندگان زینتی و سخنگو هم جای خود را در آن بازار گشود و محکم کرد.
بافت قدیمی خیابان مولوی امکان میداد که خانههایی در کوچههای تو در تو، به عنوان انبار نگهداری حیوانات ممنوعه به کار گرفته شوند. آن خانهها و کسب وکار میلیونیشان روز به روز افزایش یافت و آن روند سبب شد که شهرداری تهران با مهیا کردن بازاری در بلوار آزادگان تحت عنوان بازار پرندگان زینتی، بکوشد تا آن کسب وکار را از خیابان مولوی دور کند.
اگرچه آن اقدام توانست تا حدی از ازدحام علاقهمندان به خرید و فروش پرندگان کم کند، اما سبب نشد که کوچه پسکوچههای آن ناحیه، از انبارهای نگهداری حیواناتی که فروششان ممنوع است، خالی شود.
حوالی بازارپرندگان در بلوار آزادگان نیز به مرور به خرید و فروش گربهسانان و سگسانان اختصاص یافت.
وقتی به بازار پرندگان زینتی در بلوار آزادگان سر میزنید، به دستفروشانی برمیخورید که عمدتاً کاسبان بیپروای حیواناتی جز پرنده هستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
طوطیهای خوشسخن
کافیست به یکی از مغازههای بازار وارد شوید، تا لابهلای جیغ و قار پرندگان مختلف، ناگهان کلماتی را که از گلوی طوطیهای سخنگو، این پرندگان جذاب، خارج میشود، بشنوید و محو تماشای آنان شوید.
سهند، از مغازهداران بازار آزادگان، معتقد است:«هنوز پرندگان معمول در صدر خرید حیوانات خانگی هستند.» او مرغ عشق و قناری را هنوز پرفروشترین پرندگان در تهران میداند، اما اذعان میکند که «از اوایل دهه هشتاد مرغ مینا، کاسکو، طوطی سبز دُمبلند و عروس هلندی نیز بدل به پرندگان خانگی مردم شدند.»
سهند، دهه ۹۰ را اما دهه کاکادو و ماکائو میداند، و میگوید: «مردم حتی اسم این حیوانات را نمیدانند و مثلا برای خرید کاکادو به گفتن طوطی کاکلدار، و برای ماکائو به طوطی بزرگ اکتفا میکنند.»
اینها پرندگانی هستند که با آن که از طریق مجاری غیررسمی به کشور آورده میشوند، فروششان بدون محدودیت انجام میشود و معمولا در ویترین مغازهها شاهد بالا و پایین پریدن این پرندگان پر سرو صدای رنگارنگ هستیم.
به گفته سهند، «چون این تصور جا افتاده است که پرندگان، به ویژه طوطیسانان، در کنار غذای رایج مردم به خوردن تخمه عادت دارند، بسیاری خرید این حیوانات را دارای صرفه اقتصادی میدانند، ضمن آن که در قفس بودن آنها، ضرورت کنترلشان را کم میکند.» او عمر بالای طوطی و سخنگو بودنش را از دیگر دلایل علاقه مردم به خرید آن میداند.
بر خلاف سهند، محمد، همکار جوانتر او که مشخص است اطلاعات جامع تری دارد، میگوید: «ما به خریداران در این خصوص بارها هشدار میدهیم که طوطیها با خوردن غذای خانگی از قبیل برنج و خورش و غیره دچار بیماریهای گوارشی میشوند و اتفاقا خوردن مداوم تخمه هم به کبد آنها آسیب میرساند.»
او میگوید:«با وجود در دسترس بودن غذای طوطیسانان و مکملهای غذایی مخصوص، مردم به دلیل قیمت بالای آنها ترجیح میدهند به همان شیوه آزمون و خطای شخصی، از غذای روزانه خود به پرندگانشان بدهند.»
از محمد در خصوص فروش پرندگانی مانند جغد میپرسیم. در پاسخ میگوید: «با توجه به داشتن خریدار خاص و ریسک بالا، فروش پرندههای خاصتر مثل جغد، توکا، عقاب و شاهین، زیرزمینی است. آنها را پشت ویترین یا توی مغازهها پیدا نمیکنید. اما اگر مشتری آشنا باشید، امکان خریدشان با برنامهریزی قبلی هست.» او سپس با اشاره به کف خیابان، ادامه میدهد: «اینجا اگر پول بدهی، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد گیرت میآید. خیلیها برای باغ وحشهای خانگی، هرچه بخواهند از همین جا تهیه میکنند.»
محمد به مسئله هیجان خریداران غیرحرفهای یا کسانی که برای یک شب یا یک مهمانی حیوان میخرند، نیز اشاره میکند و توضیح میدهد: «بعضی از خریداران پرندگانی مانند جغد، ماکائو و عقاب، به دلیل سختی نگهداری آنها، پس از چند ماه و گاه چند هفته و فروکش کردن هیجانی که دارند، یا پایان مهمانیهای شبانه، آنها را با قیمتی بسیار کمتر و حتی گاه رایگان به بازار برمیگردانند.»
او به خریدار خانمی اشاره میکند که با وجود سابقه طولانی نگهداری از مرغ مینا، تمایل به خرید جغد پیدا کرده بوده است و به دلیل ناآگاهی از غیراجتماعی بودن آن پرنده، تلاش داشت جغد را نیز مثل مرغ مینا دستآموز کند که مورد حمله جغد قرار میگیرد و نزدیک بوده است که بیناییاش را از دست بدهد.
از طریق محمد با یکی از فروشندگان بازار غیررسمی که تا پیش از کرونا روبهروی بازار پرندگان و حوالی بوستان آزادشهر فعالیت میکرده است، آشنا شدم. عماد به پرورش سگهای بزرگ شهرت دارد.
از او خواستار سگی با نژاد ماستیف شدیم. ماستیف سگی بزرگ است که شهرتش را از اندازه جثهاش میگیرد. او با نشان دادن عکس چند ماستیف دو تا چهار ساله، تاکید میکند:«ماستیف نیاز به تحرک دارد. اگر دسترسی به محوطهای آزاد یا باغ شخصی ندارید، از خرید ماستیف منصرف شوید؛ چرا که به دلیل بزرگی جثه این سگ امکان گرداندن آن در سطح شهر نیست و نیروی انتظامی تحت طرح مبارزه با سگگردانی، آن را از شما خواهد گرفت.»
از عماد در خصوص سگهای بزرگجثه دیگری که در ایران خریداری میشوند، میپرسیم و او به ما نژاد دوبرمن و ژرمن شپرد را به عنوان معمولترین سگها با اندام متوسط و بزرگ که زیاد خرید و فروش میشوند، معرفی کرد. عماد همچنین سگ سرابی یا آدمگیر را به علت قابلیت بالای آن در نگهبانی، از جمله حیوانات پرطرفدار میداند. او همچنین از نژاد بورداکس هم به دلیل آن که سگ لیونل مسی از این نژاد است، به عنوان سگی یاد میکند که در چند سال گذشته، برخی فوتبالیستها تمایل به خرید آن داشتهاند.
او نژاد چائوچائو را هم به دلیل زیباییاش، و نیز به ویژه آن که با کوتاه کردن موهایش شبیه شیر نر میشود، از نژادهای محبوب ایرانیان در این سالها معرفی میکند که خواستاران زیادی دارد.
پس از گشتی در بازار پرندگان آزادگان، به سراغ شهریار که مالک یکی از «پتشاپ»های مرکز شهر است، میرویم. شهریار به پارکینگ بوستان جنگلی اشاره میکند و میگوید: «تا قبل از اعمال محدودیتهای کرونایی، جمعهبازارهای فروش حیوانات در این محل برگزار میشد که در آن میتوانستید انواع نژاد سگ و گربه و دیگر حیوانها را هم در آن ببینید و خریداری کنید. اینجا همان جایی بود که توله شیر، پلنگ و ببر هم میتوانستید سفارش بدهید.»
او میگوید کرونا سبب شده است که مشتریان برای خرید به این گونه فروشگاههای حیوانات رجوع کنند و بازار اصلی این بار در اتاقهای پشتی و یا زیرزمین «پتشاپ»هایی است که هرکسی نمیتواند به آنها دسترسی پیدا کند. آنجا دنیای زیرزمینی و خاموش حیوانات است.
شهریار معتقد است: «مردم تحت تاثیر رسانهها دست به انتخاب حیوانات خانگی میزنند.» او فیلمهای سینمایی، سریالها، و در مرحله بعد فضای مجازی را مهمترین مرجع انتخاب حیوانات میداند. به همین دلیل هم بیشتر خریداران را نسبت به تفاوتهای نژادی حیوانات، ناآگاه میداند.
نمونهوار، او با نشان دادن کلیپی که روی تصویر ماست خوردن سگی با نژاد اشپیتز صداگذاری طنز شده است، میگوید:«بعد از انتشار این کلیپ من مشتریان زیادی داشتم که میگفتند از اون سگایی که ماست میخوره میخوام!»
شهریار همچنین میگوید به دلیل برخورد نیروی انتظامی با سگگردانی و کوچک شدن آپارتمانها، تمایل به نگهداری به نژادهای کوچکتر و اصطلاحا مینیاتوری بیشتر شده است.
نکته مهمی که شهریار بر آن تاکید دارد، ارتباط وضعیت اقتصادی با نگهداری حیوانات خانگیست. او با اشاره به گران شدن غذای خشک و مکملها در پی گرانی ارز، میگوید: «متاسفانه با اوجگیری قیمت غذا(های ویژه حیوانات)، خیلیها اقدام به واگذار کردن حیوانات خود کردند، چون از پس تامین مخارج برنمیآمدند.»
به گفته شهریار، سگها در این میان خوشبختتر از گربهها بودند، چون به دلیل آن که در تهران گربههای خیابانی زیادی دیده میشوند، بسیاری از مالکان گربههای خانگی گمان میکردند که رهاسازی گربههای خانگی آسیبی به آنها نمیزند، در حالی که گربههای دست آموز و اهلی شده به هیچ عنوان امکان زیست خیابانی ندارند.
از شهریار در خصوص حیوانات نامتعارفی پرسیدیم که توسط مردم نگهداری میشوند، و او با اشاره به جدیت سازمان محیط زیست و نیروی انتظامی در برخورد با خرید و فروش حیواناتی از این دست، ما را به فردی معرفی کرد که در یکی از خانههای قدیمی خیابان مولوی برای مشتریهای خاص، حیواناتی را تهیه میکند که در بازار رسمی امکان عرضه ندارند.
شهریار بیشتر خریداران تولهشیر، تولهخرس، پلنگ و از این دست گربهسانان وحشی، و نیز خزندگانی مانند تمساح و مارهای بزرگ را دارندگان باغ وحشهای شخصی در لواسانات یا ویلاهای شمال کشور میداند و معتقد است که این افراد کمشمارند، اما هستند، و به دلیل قیمت بالای این حیوانات در این بازار، تجارت بسیار پُرسودی هم در کار است. به گفته او، این بازار «خیلی هم مافیایی است و دست در آن زیاد نیست.»
با هدایت و معرفی شهریار، به خانهای در آستانه فرو ریختن در حوالی خیابان مولوی میرویم و پس از تحویل دادن گوشی موبایل خود، میتوانیم با «یحیی مار» صحبت کنیم.
بر خلاف آن نام و شهرت، تخصص اصلی «یحیی مار» تهیه تولهشیر و تولهگرگ است. او که گمان میکند ما برای یکی از باغوحشهای خصوصی دنبال خرید توله خرس هستیم، اطلاعات عجیبی در اختیار ما گذاشت. مثلا میگوید: «هفته قبل یکی از کارگردانان سینما (که او نامش را بازگو نمیکند) سفارش یک توله شیر داده که بناست رابط من برای او از طریق مرز افغانستان وارد کند.»
یحیی مار به هزینههای بالای نگهداری گربهسانان وحشی مثل پلنگ، ببر و شیر اشاره میکند و میگوید: «این حیوانات همگی از طریق پاکستان و تک و توک عراق قاچاق میشوند. چون خرید و فروش آنها تا سه سال حبس دارد و نگهداری و تامین مخارج خورد و خوراکشان بسیار بالاست، تا قبل از خرید قطعی آنها را وارد نمیکنیم و پس از گرفتن بیعانه از مشتریها، اقدام به خرید از فروشنده میکنیم و در محل تحویل میدهیم.»
او آخرین قیمت برای یک تولهشیر را بین صد و ده تا صد و هفتاد میلیون تومان برآورد میکند.
یحیی مار به با اشاره به دشواریهای تهیه و نگهداری تولهخرس، میگوید: «به دلیل آن که معمولا تولهخرسها از جنگلهای شمال کشور یا کشورهای شمال دریای خزر تهیه میشوند، باید صبور باشید.» به گفته او، ما برای خرید تولهخرس باید مبلغ سی میلیون تومان بیعانه بپردازیم و سپس بین یک تا سه ماه برای تحویل گرفتن توله خرس صبوری کنیم. او مبلغ نهایی را بین شصت تا هشتاد میلیون تومان برآورد میکند که بسته به نوع خرس و مسیر و مقصدی که باید آن را تحویل بگیریم، متغیر است.
پس از آن که با یحیی مار بیشتر معاشرت میکنیم از او در خصوص خریداران این قسم حیوانات میپرسیم، او برخی هنرمندان سرشناس و نیز چهرههای متمول اقتصادی را بیشترین مشتریان خود معرفی میکند. به گفته یحیی مار، «این افراد هرگز به صورت مستقیم اقدام به خرید نمیکنند و معمولا واسطههایی برای آنها خرید را انجام میدهند و اطلاعاتشان نیز پس از چند نوبت خرید، از طریق همان واسطهها لو میرود.»
او به باغی در لواسان اشاره میکند که محل نگهداری یکی از کمیابترین نژادهای شیر در آسیاست. یحیی مار حیوانات دیگری از قبیل ایگوآنای بزرگ، تمساح و مار پیتون را رایجترین حیوانات خانگی نامتعارف بازار میداند که مردم عادی هم اگر شرایط خانهشان اجازه دهد، تهیه میکنند.
او به قاچاق و انتقال گاندو (سوسمار پوزهکوتاه ایرانی) از بلوچستان پاکستان و گاه بلوچستان ایران نیز اشاره میکند و میگوید: «پس از سریال گاندو که در آن یکی از شخصیتها در خانهاش گاندو نگهداری میکرد، درخواست برای خرید گاندو زیاد شد.»
او همچنین سریال «مرد هزار چهره» را که در آن مار پیتون مهران مدیری نمایش داده شد، دلیل استقبال از پیتون در ایران دانست.
از یحیی مار در خصوص شرایط نگهداری از این حیوانات و بهخصوص مسایل بهداشتی و پزشکی آنها با توجه به ممنوعیت فروششان میپرسیم، و او به کلینیکهای دامپزشکیای اشاره میکند که با مبالغی گزاف، پزشک مخصوص به محل میفرستند، یا در صورت نیاز، به صورت محرمانه و مخفی در کلینیک خود این حیوانات را درمان میکنند.
اسباببازیهای جاندار
حیوانات خانگی دنیای جذاب و گاه غمانگیزی دارند. بسیاری از حیواناتی که در ایران به عنوان «حیوان خانگی» نگهداری میشوند، به دلیل شرایط محیطی، مناسب زیستن در شهری مانند تهران نیستند. بر فرض نژاد هاسکی که سگی قطبی شناخته میشود، در بهار و تابستان تهران آزار زیادی میبیند. به نظر میرسد که گاهی زیبایی این حیوانات یا «مد شدن» داشتن آنها، آنها را وارد شکنجهگاهی میکند که صاحبان آن فراهم دیدهاند.
از سوی دیگر، مسئله رهاسازی این حیوانات پس از مدتی، نه تنها آسیب روانی و جسمی بدی به این حیوانات خوگرفته به محیطی خانگی میزند، بلکه گاهی آسیبهای محیط زیستی آن هم میتواند هولناک باشد.
اگر بر فرض به رهاسازی سنجابها در پارکهای تهران نگاه کنیم، متوجه میشویم که خرید حیوانات خانگی بیش از آن که نیازی روحی باشد، به ژستی برای نمایش بدل شده است؛ میلی بیمارگونه، که پس از مدتی با فروکش کردن، به رهاسازی یا واگذاری حیواناتیِ ختم میشود که به محیط خانگی دلبسته و عادتکردهاند.
در این میان، در ابتدای ورود کرونا به ایران نیز برخی با هراس از احتمال انتقال ویروس کرونا از حیوانات خانگی، آنها را در سطح شهر رهاسازی کردند. این روزها دیدن گربههایی در سطح شهر در تهران که مشخص است خانگی بودهاند، چیز عجیبی نیست.
با این حال، در کنار حیواناتی از قبیل پرندگان، همستر، خوکچه هندی و خرگوش، هنوز سرنوشت بهتری نصیب گربهها و سگها میشود.
تاثیر حامیان حیوانات بر بازار
یکی از عواملی که به نظر میرسد به گسترش نگهداری حیوانات خانگی، به ویژه گربهها و سگها دامن زده است، گروههایی تحت عنوان حامیان حیوانات هستند که معتقدند اگر نیت خریداران داشتن همدم است، بهتر است به جای خرید نژادهای گران قیمت، از حیوانات آسیب دیدهای نگهداری کنند که توسط این گروههای حمایتی درمان شدهاند و منتظر واگذاری هستند.
انتشار تصاویر این حیوانات در شبکههای مختلف مجازی سبب شده است که حتی کسانی که تاکنون علاقهای به نگهداری از این حیوانات نداشتهاند، از سر دلرحمی به آنها پناه دهند. هرچند، همان طور که پیشتر اشاره شد، هزینههای نسبتا بالای غذا و نظارت پزشکی این حیوانات هم سبب میشود که گاهی این موجودات کوچک پس از مدتی یا رهاسازی شوند، یا دوباره از طریق همان گروهها واگذار شوند.
در این میان اما افرادی هستند که با جمعآوری بچهگربههای تازه به دنیا آمده و جدا کردن آنها از مادرانشان از سطح شهر، ابتدا آنها را تحت عنوان حیوان آزاردیده معرفی و تبلیغ کنند و در زمان مراجعه حامی، به بهانه هزینههای درمان و غیره، مبالغی از آنان دریافت کنند. این رفتار هم تجارتی کثیف است که هرازگاهی با اعتراض گروههای حامی حیوانات مواجه میشود.
تاثیر شبکههای مجازی و چهرههای مشهور
نباید نسبت به تاثیر شبکههای مجازی و کاربرانی که در سالهای اخیر این حیوانات را به فرصتی برای درآمدزایی خود بدل کردهاند، بیتفاوت بود.
گشتی کوتاه در اینستاگرام، ما را با صفحاتی مواجه میکند که افراد با انتشار تصاویر حیوانات خانگیشان بدل به چهرههایی با شمار بالای دنبالکنندگان ، و به تبع آن، دارای امکان گرفتن تبلیغات شدهاند.
این موضوع سبب میشود که دیگران نیز گمان کنند که با نگهداری از این حیواناتبه فرصتی برای کسب درآمد از طریق آنان دست مییابند.
نگهداری از انواع نژاد سگ و گربه و پرنده در میان هنرمندان و چهرههای مشهور و محبوب ایرانی نیز رواج یافته است. در این میان اما اخباری مبنی بر نگهداری حیواناتی نامتعارف نیز در میان هنرمندان دیده و شنیده میشود؛ از «مار پیتون» مهران مدیری، تا تولهشیری که گفته میشود اخیرا علی زندوکیلی از آن نگهداری میکند.
اگر در کنار هنرمندان ایرانی به فهرست چهرههای سرشناس جهانی که به نگهداری حیوانات نامتعارف شهرت گرفتهاند نگاهی بیندازیم، آن وقت دلیل تقاضا برای برخی از این حیوانات در ایران را درمییابیم. بر فرض شیر نری که ملانی گریفت از آن نگهداری میکند، یا ببری که مایک تایسون در خانهاش دارد، یا گرگ خانگی کریستین استوارت، و سوسمار توری اسپلینگ. این گونه حیوانات در اکثر موارد نیازمند مکانی درخور، و تغذیه و نظارت پزشکی مناسب هستند که هیچ یک از آن موارد جز با صرف وقت و هزینههای سنگین ممکن نیست، اما گاهی جوانان ایرانی حاضرند با صرف مبالغی هنگفت، آنها را بدل به اسباببازیای برای نمایش تفاوت و توان مالی خود کنند.