از منظر بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران، کلمات ابزار انتقال معنا و پیام و مفاهمه نیستند، بلکه ابزار مهندسی فکری و اجتماعی و فرهنگی هستند. «وزارت حقیقت» جمهوری اسلامی ایران با همه نهادهایی که در چارچوب آن فعالیت میکنند، یعنی وزارت ارشاد، سازمان صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، هزاران نشریه و تارنما و ناشر و موسسه فرهنگی و هنری، هر روزه مشغول نشر تبلیغات (تحت عنوان خبر و گزارش) با استفاده از واژههای ساخته شده توسط تبلیغاتچیهای جمهوری اسلامی ایران است.
ذیلا به تعابیر غیرتبلیغاتی و کلیدیترین و پر مصرفترین واژههای مقامات نظام و دستگاههای تبلیغاتی برای آنها و معنای ضمنی این تغییر واژگان اشاره میکنم. توجیه این تغییر عبارت را نیز میآورم. تغییر عبارات، عمدتا متوجه به پاک کردن برخی واقعیات و برساختن واقعیات جعلی و قلابی است. این تغییر واژه رسما به مردم اعلام نمیشود، چون از تاثیر ناآگاهانه آن میکاهد:
تروریست و مزدور بینالمللی: رزمندگان بدون مرز. مقامات سپاه قدس برای تداعی تعابیری مثل پزشکان بدون مرز، روزنامهنگاران بدون مرز و دیگر فعالیتهای خیرخواهانه بدون مرز، عنوان غلطانداز مذکور را خلق کردهاند. ظاهرا «مدافعان حرم» دیگر برای اشاره به مزدوران سپاه قدس کار نمیکند، چون در یمن یا افغانستان و دهها کشور دیگر «حرم»ی وجود ندارد. همه تروریستهایی که در خارج از مرزهای کشور خود عمل میکنند، «رزمنده بدون مرز» هستند.
محروم: کمبرخوردار- دیگر «محروم» نداریم و فقط عدهای برخورداری کمتری دارند. جمهوری اسلامی ایران مستضعف و محروم ندارد. انقلابیون سال ۵۷ اکثرا با انتقاد از رژیم پهلوی در وجود طبقه محروم به اعتراض میپرداختند و پس از «انقلاب پیروز»، نباید محرومی وجود داشته باشد.
بیغولهنشین یا کپرنشین: بدمسکن یا حاشیهنشین- کپرنشینی و بیغولهنشینی با استقرار نظام اسلامی تمام شده است و فقط عدهای مسکنشان خیلی خوب (مثل مسکن طبقه حاکم) نیست، یا در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی میکنند. اصولا قرار نبوده همه یک جور مسکن داشته باشند.
آخوند دیکتاتور: ولی فقیه- دیکتاتوری پایان یافته و کسی بر شما حاکم است که عالم فقه و نایب امام زمان است. نام کسی را که فراقانون، نظارتناپذیر و ناپاسخگوست (دیکتاتور) را میگذاریم ولی فقیه و نایب امام زمان.
مزاحمت خیابانی دولتی: گشت ارشاد- ما مزاحم کسی نمیشویم؛ گشت میدهیم تا افراد منحرف و بیسروپا را ارشاد کنیم.
رقص: حرکات موزون- در مواردی که کارگردان فیلم یا نمایش روی صحنه بخواهد تاثیر تبلیغاتی بیشتری بگذارد، افراد میتوانند «حرکات موزون» داشته باشند. اما اسمش «رقص» نیست، چون رقص حرام است. در فقه حرکات موزون حرام نشده، بلکه رقص ممنوع است.
ترانه: سرود- در اوایل تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران، تبلیغات دینی و سیاسی در قالب شعر و موسیقی، «سرود انقلابی» نامیده میشد، اما بعدها قید «انقلابی» آن حذف شد. در جمهوری اسلامی ایران افراد ترانه تولید نمیکنند، بلکه سرود میخوانند. سرودها نیز همه برای نزدیک کردن افراد به خدا و تحریک روح حماسی و بزرگداشت انقلاب است.
مجسمه: تندیس- چون مجسمهسازی در اسلام حرام است اما مجسمهها به کار تبلیغاتی حکومت در خیابانها میآیند (مثل مجسمههای قاسم سلیمانی)، آنچه نمیپسندیم، مجسمه تلقی میکنیم و رسما یا غیررسمی جمع میکنیم، و «تندیس» سران کشور و تبلیغاتچیها و نظامیان را در خیابانها نصب میکنیم.
دخالت در حیطه خصوصی: امر به معروف و نهی از منکر- دخالت در خوراک و پوشاک و تفریح و روابط صمیمی مردم نقض حقوق آنها نیست، بلکه دعوت افراد به ارزشهای والای شریعت است. آنچه اراذل و اوباش در کوچه و خیابان انجام میدهند و شبانهروز مزاحم مردم میشوند، برای تحکیم «ارزش»هاست.
پولشویی: هدیه و خمس- کسانی که از امتیازات حکومتی بهرهمند میشوند و میخواهند اموال و پولشان «حلال» شود، کافی است بخشی از آن را به صورت هدیه یا خمس به روحانیون بدهند. بقیهاش حلال میشود.
شکنجه: تعزیز شرعی- شلاق زدن و محرومیت از خواب و کتک زدن و توهین به زندانی دیگر شکنجه به حساب نمیآید، بلکه «تعزیر شرعی» است، چون به دستور حاکم شرع اجرا میشود. هر کاری که ضابطان قضایی انجام میدهند مشروع است؛ چون نظام مشروع است.
تاراج اموال دولتی: خصوصیسازی- اگر قشرحاکم (مقامات، اعضای خانوادههای آنها و اعضای محافلشان) اموال دولتی را به ثمن بخس از آن خود سازند، این «خصوصیسازی» است و نه تاراج منابع عمومی.
فروش اموال مردم به خود آنها: عرضه در بورس- پس از کاهش شدید بودجه دولتی، دولت روحانی شرکتهای دولتی را که به مردم تعلق دارد، به صورت «سهام» عرضه کرد.
پیروی از سیاستها و مصرف محصولات روسیه و چین: نگاه به شرق- برای مقابله با ایالات متحده، جمهوری اسلامی ایران به قدرتهای دیگر نیاز دارد و برای جلب حمایت آنها، مجبور به واگذاری اقتصاد کشور به آنهاست. این امر «نگاه به شرق» نام میگیرد. در چارچوب نگاه به شرق اشکالی ندارد که حساسیت زیادی به جان مسلمانان ابراز نشود. فلسطینی مسلمان است و برای وی باید فریاد کشید، اما ایغوری و چچنی اهمیت چندانی ندارد، چون نگاه به شرق را منحرف میکند.
اسلامیسازی: پیاده کردن سبک زندگی ایرانی-اسلامی- «تحمیل شریعت با زور» در دوران خامنهای پایان یافت و این پدیده، پیاده کردن «سبک زندگی ایرانی-اسلامی» نام گرفت.
سانسور: نظارت و هدایت- بنا به ادبیات وزارت ارشاد و دیگر دستگاههای محدود کننده حقوق مردم، در ایران «سانسور» وجود ندارد، بلکه کار موظف هر دولتی انجام میشود که «نظارت» است، اما نظارتی که با دستور نیز همراه است. چون دولت اسلامی و ارزشگرا است، «هدایت» نیز به نظارت افزوده میشود.
ویژهخواری: حمایت- تولیدکنندگان آثار مد نظر رژیم، به نحو اختصاصی از منابع عمومی استفاده نمیکنند، بلکه مورد «حمایت» قرار میگیرند. مخالفان و منتقدان از منابع عمومی محروم نمیشوند، بلکه تحت حمایت قرار نمیگیرند.
تصفیه: پاکسازی- بیرون ریختن کسانی که مثل روحانیت و پاسدارانشان فکر و زندگی نمیکنند، «تصفیه» آنها نیست، بلکه «پاکسازی» ادارات از ضد ارزشها و آدمهای فاسد است. هر کس مثل هواداران جمهوری اسلامی ایران زندگی نکند، به فساد شخصی آلوده است.
مجمع روحانیون حکومتی: خبرگان- ۸۶ روحانی که در باب رهبری آینده کشور تصمیم میگیرند، دیگر روضهخوان و آخوند نیستند، بلکه «خبره» در امور حکومتی هستند. صِرف عبور از صافی شورای نگهبان، آنها را واجد چنین شرایطی میکند.
گسترشطلبی: صدور انقلاب یا دفاع از حرم- چون در چند نقطه بسیار کوچک از عراق و سوریه (البته نه لبنان و یمن) بارگاه امامان و امامزادگان شیعه وجود دارد، همه خاک آن کشورها «حرم» است و ارسال نیرو و مهمات به آن کشورها، «دفاع از حرم.» در عین حال، انقلاب نیز صادر میشود.
محصولات تبلیغاتی حکومت: هنر و ادبیات اسلامی- کارکنان دستگاههای تبلیغاتی حکومتی «تبلیغاتچی» نیستند بلکه همه ادیب و شاعر و فیلمساز و نویسنده و نقاش اسلامیاند، چون در آثارشان به تبلیغ اسلام میپردازند. اسلامی بودن برای هنر بودن آنها کافیست. در آنچه اسلامگرایان «هنر اسلامی» مینامند، محتوا مهم است و نه روش تولید محتوا. اهمیتی ندارد که همه این آثار به سرعت به زبالهدانی فرستاده میشوند و ایرانیان به آنها توجهی ندارند. تبلیغاتچیهای حکومت باید یک طوری معیشتشان را بگذرانند.
پخش آزاد محصولات فرهنگی و هنری توسط رسانهها: تهاجم و شبیخون فرهنگی- چون جمهوری اسلامی ایران ظرفیت تولید آثاری را ندارد که مردم ترجیح بدهند آنها را مصرف کنند، بنابر این آثاری که توسط نظام تولید و توزیع نمیشود، آلودهاند و پخش و نشر آنها «شبیخون» و «تهاجم فرهنگی» است.
دنیای آزاد و مقررات بینالمللی: نظام سلطه یا استکبار- هر کشوری در دنیا که تحمل گسترشطلبی و تمامیتخواهی و تروریسم و نقض مقررات از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران را نداشته باشد، بخشی از دنیای آزاد نیست بلکه به «نظام سلطه» یا «استکبار» تعلق دارد.
حجاب اجباری برساخته روحانیت شیعه: حجاب شرعی- چون مقامات قدرت و زور دارند، میتوانند بر سر کودک و نوجوان، مسیحی و بیدین، خارجی و ایرانی، حجابی را تحمیل کنند که در خانوادههای روحانیون روال بوده است، و در جامعه با کتک زدن و اسیدپاشی و جریمه، شرایط را برای کسانی که آن را کاملا رعایت نمیکنند، ناامن سازند.
منتخبان شورای نگهبان: رئیس جمهوری و اعضای مجلس شورای اسلامی- «مهندسی انتخابات» (از تعیین نامزدها تا دستکاری در آرا) را فراموش کنید و تصور کنید که آنها همانند «نماینده» شما هستند.
سرمایهداری دولتیها تحت مدیریت اسلامگرایان: اقتصاد اسلامی- نظام سرمایهداری در دوران جمهوری اسلامی ایران به پایان رسیده است و ا«ختصاص منابع به قشر حاکم» همانا «اقتصاد اسلامی» است.
رمهای رام برای چوپان حاکم: جامعه اسلامی- جمهوری اسلامی ایران که آمد، همه باید برای رهبر مثل «رمه» برای چوپان در قدرت باشند. کسانی که از رمه جدا شوند، شکار استکبار میشوند یا قبلا شدهاند.
کشور اسرائیل: رژیم صهیونیستی- این نامگذاری که متوجه به حذف یک کشور از روی نقشه کره زمین است، بعضا به نتایج عجیب و غریبی مثل «صهیونیست» خواندن کودکان اسرائیلی یا نهادهایی مثل بیمارستان و اوژانس در آن کشور، منجر شده است.
اعضای نهادهای امنیتی: سربازان گمنام امام زمان- خلق این تعبیر بیمصداق (امام زمانی که برساخته باور افراد است، نمیتواند سرباز داشته باشد) برای رفع بار منفی از عنوان اعضای نهادهای امنیتی است که در ایران به دلیل رفتارا فرا قانونی و ناپاسخگو، منفور بودهاند.
دولتهایی که برای سلامت شهروندانشان واکسن امریکایی-بریتانیایی تهیه میکنند: مزدور- هر دولتی که عقل و علم و مصلحت عمومی را به جای ایدئولوژی و تنفر و گسترشطلبی قرار دهد، مزدور امریکا و غرب معرفی میشود.
تغییر واژهها بدین معناست که «حاکمان لازم نیست رفتار یا سیاست یا تصمیمات خود را عوض کنند یا روالها را تغییر دهند؛ کافی است نام دیگری بر همان رفتار یا پدیدهها بگذارند تا مشروع جلوه کند.» دستگاه تبلیغاتی حکومت با این بازی با واژهها، زبان را از تعابیری که لحن منفی در باب مسئولیتهای حکومت و روند سقوط رفاه و آسایش و کرامت و حقوق انسانها و افزایش فساد دارند، پاکسازی میکند. این کارها آگاهانه صورت میگیرد؛ مثل مقایسه آمار قربانیان کرونا با کشتههای سرنگونی هواپیما که معطوف به عادیسازی سقوط هواپیماهای مسافربری و حتی سرنگون کردن آنها به دست عوامل حکومت است. با تعابیر فوق، میتوانید «بوق تبلیغاتی» را از «رسانه» تمایز دهید.