سناریو برای ما ایرانیان خیلی نا آشنا نیست. کارگران یک کارخانه به خاطر به تعویق افتادن دستمزدها دست به اعتصاب میزنند. نیروهای حکومتی که هر نوع اعتراضی را به براندازی نسبت میدهند، نه تنها نماینده کارگران (اسماعیل بخشی) بلکه حتی کسانی را که این اعتصاب را پوشش خبری میدهند بازداشت کردند. نام این کارخانه کشت و صنعت نیشکرهفت تپه در خوزستان است و نام یکی از کسانی که اطلاع رسانی کرده دانشجویی بنام سپیده قلیان است. پس از یک دوره دستگیری و آزادی در آبان و آذرماه، صدا وسیمای جمهوری اسلامی در برنامهای به نام «طراحی سوخته» در دی ماه اعترافات آنها علیه خودشان را پخش میکند. اینجاست که هردوی آنها در نامه و توییتهایی از شکنجه و فشارهای زندان برای اعتراف گیری پرده بر میدارند. هر دو دوباره بازداشت میشوند. در پس این ماجرا از اول مرداد ماه سپیده قلیان دراعتصاب غذاست، آنهم در زندان قرچک، از بدترین زندانهای ایران که اتفاقا ویژه زنان هم هست. او حالا چنان ضعیف شده که قادر به حرکت نیست و سازمانهای حقوق بشری خواستار رسیدگی به وضعیت او شدهاند. سپیده قلیان چرا دست به اعتصاب زد؟
اعتصاب غذا آخرین حربه زندانی
معمولا زمانی که زندانی صدای اعتراضش به جایی نمیرسد از تنها وسیله ممکن یعنی جانش استفاده میکند تا بتواند صدایش را به گوش مسئولین برساند و آنها را به کنش وادار کند. امیر حسین محمدی فرد و ساناز اللهیاری نیز به اتهام خبررسانی اعتصاب هفت تپه دستگیر شدند. آنها نیز اکنون در اعتراض به وضعیتشان در اعتصاب غذا هستند. سپیده قلیان در نامهای علت اعتصابش را اعتراض به توهین ماموران به خانوادهاش و همچنین در پشتیبانی از اعتصاب غذای این دونفر اعلام کرده است. این پشتیبانی و همبستگی شاید از درسهای اعتصاب هفت تپه باشد که در طی ۲۸ روز ورق نوینی به تجربیات جامعه کارگری ایران افزود. سپیده امروز اعتصاب غذای خشک خود را به درخواست خانوادهاش به اعتصاب تَر تبدیل کرده و اعلام کرده تا رسیدگی به وضعش به این اعتصاب ادامه میدهد. او همچنین به گفته برادرش هنگام اعتصاب غذا مورد ضرب وشتم از سوی مسئولین زندان قرار گرفت. امیرامیرقلی نفر پنجم این پرونده است که اتهامش پوشش خبری اعتراضات هفت تپه بود.
چرا اسماعیل بخشی، سپیده قلیان ودوستانشان دستگیر شدند؟
اسماعیل بخشی محصول دورانی از زندگی کارخانه نیشکر هفت تپه است که پستی و بلندیهای زیادی را طی کرد. دو سال پیش خصوصی سازی دامن این کارخانه را نیز گرفت و تعداد کارکنانش از ۷ هزار نفر به ۴ هزار و ۵۰۰ نفر کاهش یافت، یعنی کاهش ۳۶ درصدی نیروی کار. بخشی و قلیان پس از پخش اعترافتشان گفتند که برای اعتراف علیه خود شکنجه شده بودند. در برنامه «طراحی سوخته» عنوان شده که سپیده قلیان و اسماعیل بخشی متهم شدند که در قالب اعتراضات کارگری همکاریهایی با گروههای مخالف جمهوری اسلامی و ارتباطاتی با آمریکا داشتهاند. حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ایران با اشاره به «فیلمهایی»، از جمله «اعترافات آقای بخشی» گفته هنگام بازداشت او «درگیریهایی» رخ داده، اما «شکنجه» در کار نبوده است. همین زیر پرسش بردن اعترافات اجباری، زیر سوال بردن ضرب و شتم و شکنجه پای آنها را به دستگیری دوباره باز کرد.
تجربه هفت تپه
بدون شک یکی از علل فشار زیاد بر روی دستگیرشدگان پرونده هفت تپه، درسهای این اعتصاب بود که در صورت گسترش وهمگانی شدن و الگو قرار گرفتن عواقب جدی برای نهاد قدرت در برداشت. تجربه ۲۸ روزه اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه نه تنها توانست خانوادهها را با خود همراه کند، بلکه دیگر شهروندان معترض معیشتی خوزستان (مثل بیکاری یا آلودگی هوا، محیط زیست) را همراه خود سازد. آنها توانستند موضوع را از کارخانه به سطح خیابان و شهرو مقابل فرمانداری بکشانند. افزون بر آن کارگران کارخانههای دیگر مثل صنایع کاغذ پارس و کارگران شهرداری را با خود همراه کنند. بعلاوه همبستگی کارگران دیگر استانها، برخی دانشجویان و روزنامه نگاران برای اطلاع رسانی از این حرکت برجسته بود. بلاخره کارگران فولاد اهواز هم با خواستههای خود و با پشتیبانی از هفت تپه به میدان آمدند.
پشتیبانی های بینالمللی
سندیکاهای کارگری ایران و جهان برای آزادی افرادی که در پیوند با پرونده هفت تپه بازداشت شدند، بیکار ننشستند. سندیکای کارگران شرکت واحد و حومه اطلاعیهای برای آزادی بی قید و شرط آنان صادر کردند. افزون بر آن «شبکه سندیکایی جهانی همبستگی و مبارزه» که بیش از ۸۰ سندیکا و تشکل کارگری درسراسر جهان را در خود جای دارد در نامهای به خامنهای خواهان آزادی بی قید و شرط فعالان سندیکایی، کارگری و روزنامه نگاران شده است.