دهه ۱۳۶۰، دهه جنگ، زندگی کوپنی و صفهای طولانی برای بنزین و ارزاق عمومی، جنگ شهری و موشکپراکنیهای صدام، کشتار خیابانی مخالفان، ممنوعیت موسیقی و رنگهای شاد و رواج شدید ماتم و عزاداری بود که با کشتار زندانیان سیاسی و رهبری خامنهای به پایان رسید.
دهه ۱۳۷۰، دهه اعتراضات دانشجویی، توسعه آمرانه و رواج مباشرپروری، اقدامات تروریستی پر سروصدا در خارج (میکونوس و آمیا)، قتلهای زنجیرهای نویسندگان و فعالان سیاسی، شورشهای شهری علیه فساد و فقر و فلاکت، و توهمِ بخشی از وفاداران به جمهوری اسلامی برای اصلاح از بالا بود.
در دهه ۱۳۸۰، شاهد اوجگیری اسلامگرایی موعودگرا و جادوگرا، پولپاشی دولت، شتابگیری برنامه هستهای و توهمزدایی از اصلاحپذیری رژیم بودیم.
دهه ۱۳۹۰ را هم میتوان دهه پیشبرد برنامههای گسترشطلبانه رژیم با حضور در مناطق پرتنش خاورمیانه با صرف دهها میلیارد دلار در سوریه و یمن و عراق و لبنان، تحریمهای امریکا در دو دوره اوباما و ترامپ، و آغاز «نه به جمهوری اسلامی» توسط اقشار کم درآمد و متوسط با اعتراضات گسترده در سطح ۱۰۰ شهر دانست.
در طی دهه ۹۰، حتی اقشاری که معتقد بودند با همین جمهوری اسلامی میتوان به یک زندگی عادی و برخی اصلاحات جزیی پرداخت هم ناامید شدند. دوران دولت «تدبیر و امید» روحانی، مرگ اصلاحطلبی را در ایران رقم زد و رژیم، یکپارچه در برنامههای امنیتی (تروریسم، تولید و توزیع سلاحهای کشتارجمعی و سازماندهی و تامین مالی نایبانش در منطقه) برای تداوم حیات خود، غوطهور شد.
در کنار کارنامه امنیتی رژیم، میتوان کارنامه دهه ۹۰ برای جامعه ایران را که این روزها آن را پشت سر میگذاریم موردبررسی قرار داد. این کارنامه را در چهار وجه معیشت، مشکلات اجتماعی، فرهنگ و هنر و جایگاه ایران در جامعه جهانی بررسی میکنم.
کارنامه تاریک توسعهای- معیشتی
میانگین رشد اقتصادی در دهه ۹۰ با کوچکتر شدن دورقمی (درصد) اقتصاد در دو سال آخر، صفر بوده است. انباشت سرمایه رشد منفی پنج درصدی داشت؛ شکاف طبقاتی با حدود ۴.۵ درصد رشد ضریب جینی، افزایش یافت و نرخ رسمی میانگین تورم سالانه حدود ۲۵ درصد بوده است (این آمارها را نه مخالفان جمهوری اسلامی بلکه بوق رسمی بیت یعنی روزنامه کیهان ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ارائه داده است).
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در طی این دهه، نرخ ارزهای خارجی ۲۰ برابر شد (از یک هزار و ۲۰۰ تومان در سال ۱۳۹۰ تا ۲۵ هزار تومان در سال ۱۳۹۹). ارقام فوق حاکی از این نکته است که جامعه ایران در طول یک دهه، از حیث اقتصادی قدمی به جلو برنداشته و صدها میلیارد دلار درامد نفت و گاز و پتروشیمی و معادن، در اتلاف و گسترشطلبی و فساد، دود شده است.
میزان سرمایهگذاری خارجی در نیمه دوم دهه ۹۰ نزدیک به صفر شد. تنها به نامه رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا به فدراسیون فوتبال کشور نگاه کنید. این نامه دلایل حضور نداشتن شرکتهای خارجی در ایران را بهروشنی توضیح میدهد. در این دهه هیچ نوع اصلاح ساختاری در امور کشور انجام نشد؛ در حالی که روحانی با ادعای باز کردن درهای بسته با کلید خیالی خود، به پاستور رفت.
تمام بوقهای تبلیغانی حکومت و حتی برنامههای سرگرمکننده در خارج کشور، این وضعیت را به گردن دولت روحانی میاندازد و سخنی از نقش خامنهای، روحانیت شیعه و سپاه و شرکتها و موسسات نظامی-ایدئولوژیک-تجاری نمیزنند.
گروههای تمامیتخواه میخواهند در بیعت بعدی، دولت را هم همانند مجلس در اختیار بگیرند اما هیچ برنامهای جز فقیرتر کردن مردم با مالیاتهای بیشتر برای طبقات کم درامد، تداوم برنامههای پرهزینه موشکی و هستهای و گسترشطلبی منطقهای (با افزایش مدام بودجههای سپاه قدس) ارائه ندادهاند.
موشکها و سانتریفیوژها برای حفظ و تداوم رژیم هستند و تنها نقشی که برای جامعه ایفا میکنند، تشدید فشارهای بینالمللی و فقر و فلاکت در ایران است.
جایگاه ایران در جامعه جهانی و منطقه
هاشمی رفسنجانی در دهه ۱۳۷۰ موفق شد روابط تیره با دنیای عرب در دوران جنگ با عراق را بهبود بخشد. تنشها در خلیجفارس هم به شدت کاهش یافت. این امر البته ناشی از برخورد قاطع دولت ریگان با آتشافروزیهای جمهوری اسلامی در منطقه و با نابودی چند سکوی نفتی ایران در خلیجفارس، انجام شد. دولت خاتمی نیز تلاش داشت تنشها با همسایگان عرب را کاهش دهد اما جریان بیداری عربی در منطقه در اوایل دهه ۹۰، این فرصت را به خامنهای داد که رویای تصرف و نفوذ بر پایتختهای عربی را دنبال کند و کشورهای عربی را هدف شدیدترین حملات موشکی و تقویت گروههای شیعه در منطقه قرار دهد. گسترش طلبی دولت احمدینژاد برای بسط پروژه مدیریت جهانی، با این برنامه همراهی کامل داشت.
این برنامهها در پایان دهه ۹۰ تنها دو دوست برای ایران باقی گذاشت: سوریه و ونزوئلا. سوریه مشغول مکیدن منابع کشور است؛ بدون هیچ چشماندازی برای بهرهبرداری از هزینه کردن سالانه میان شش تا ۱۰ میلیارد دلار در آن کشور و ونزوئلا نیز به محلی برای ارسال سوختهایی که مردم ایران قدرت مصرف آن را ندارند، تبدیل شده است.
ایران هیچ دوستی در میان همسایگان خود ندارد. عراق ملغمهای از دوستان و دشمنان جدی جمهوری اسلامی است. پیمان ابراهیم کشورهای حاشیه خلیجفارس را به اسرائیل نزدیک کرده و برنامه نفوذ در امریکای لاتین و آفریقا (در دوران احمدینژاد) با ته کشیدن منابع نفتی متوقف شده است.
تکمیل فرایند امنیتی کردن رسانه، فرهنگ و هنر
به فهرست تهیهکنندگان فیلمهایی که در جشنواره فجر ۹۰ نمایش داده شدند، نگاه کنید؛ غالبا دستگاههای امنیتی و نظامی و انتظامی در حال تولید سرگرمی برای مردم و ساخت فیلم و سریال هستند.
خبرگزاریهای فعال، خبرگزاریهای وابسته به دستگاههای امنیتی هستند و رادیوتلویزیون به بوق اطلاعات سپاه تبدیل شده است. بودجههای بخش «فرهنگ دولتی» از بخش تولید بر اساس سه سیاست هدایت-نظارت-حمایت (ارشاد) به بخش تولید امنیتی و نظامی و انتظامی جریان یافته و تبلیغات ایدئولوژیک، به تبلیغات امنیت- محور و تهدید-محور تغییر کرده است.
اگر در دهههای ۷۰ و ۸۰ اکثر سلبریتیهای هنری با مقامات سیاسی و روحانیون دمخور بودند تا مجوز و رانت دریافت کنند، در دهه ۹۰ اکثرا با مقامات وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه در کلهپزیها و سوناها قرار میگذارند که تا پروژههای سفارشی را به اجرا در بیاورند. بخشی از بودجهها نیز برای تاثیرگذاری در افکارعمومی غربیها، از مجاری برخی دانشگاهها و رسانههای غربی هزینه میشود.
مسائل اجتماعی
دهه ۹۰ را از حیث اجتماعی میتوان دهه سرعت گرفتن فروپاشی اجتماعی در ایران نامید. در طی این دهه، تعداد حاشیه (بیغوله) نشینان شهری دو برابر شد. تخریب محیط زیست شدت گرفت، تعداد ورودی به زندانها در یک مقطع به حدود ۶۰۰ هزار نفر رسید و حکومت با استفاده از فرصت همهگیری کرونا بیش از ۵۰ هزار زندانی را روانه خانهها کرد تا تعداد زندانیان را کاهش دهد.
تنها در سال ۱۳۹۹ یک میلیون نفر شغل خود را از دست دادند و براورد موسسات دولتی، از شش میلیون نفر بیکار (حدود ۲۰ میلیون خانوار) سخن میگویند. برای از کف رفتن سرمایههای اجتماعی، تنها به آمار میلیونی چکهای برگشتی سالانه در این دهه نگاه کنید.
فرار مغزها (آخرین مورد ۹۰۰ استاد دانشگاه) و سرمایه (حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در دهه ۹۰) تشدید شده است. جمعیت حدودا یک تا دو میلیونی ایرانیان خارج کشور در سال ۹۰ به حدود پنج تا هفت میلیون نفر در پایان دهه رسیده است.
شمار رسمی معتادان درطی این دهه دو برابر شده است؛ در حالی که جمعیت کشور تنها ۱۰ درصد افزایش داشته است (از ۷۵ به ۸۳ میلیون).
چهار سال دیگر به افق اعلام شده جمهوری اسلامی برای رسیدن به تمدن بزرگ و جامعه آرمانی در سال ۱۴۰۴ در یک دوره ۲۵ ساله باقی مانده است و مقامات جمهوری اسلامی خشنودند که در سال بیستویکم این چشمانداز، به ورطه تورمهای چندهزار درصدی ونزوئلا سقوط نکردهاند و تورم کالاهای اساسی را به حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ درصد در چند سال اخیر رساندهاند.
الگوی پیشرفت ایرانی-اسلامی خامنهای به افزایش تعداد موشکها و سانتریفیوژها تقلیل یافته است. حکومت در تنها زمینهای که چیزهایی برای نشان دادن و دامن زدن به غرور ملی دارد، حمله موشکی نائبان آن به پایگاههای آمریکایی در عراق و ساخت شهرهای موشکی در ایران در کنار افزایش ظرفیت غنیسازی است. اینها نشان میدهد که اولویتهای حکومت در دهه ۹۰ چه بوده است.