تقریبا تا دو هفته دیگر مدت زمان توقیف نفتکش گریس-۱ که برای یک ماه توسط دادگاه عالی جبلالطارق تمدید شده بود، به پایان میرسد. اما هنوز هیچگونه پیشرفت مثبتی در جهت رفع تنش میان ایران و بریتانیا در خصوص توقیفهای متقابل نفتکشهای ایرانی و بریتانیایی توسط دو کشور، بهدست نیامده است و مشخص نیست که تنش موجود، در کدام نقطه خاتمه خواهد یافت.
نگاهی کلیتر به آنچه طی هفتههای اخیر، در رابطه با توقیف نفتکش ایرانی توسط بریتانیا در آبهای جبلالطارق و سپس اقدام متقابل ایران با توقیف نفتکش بریتانیایی استینا ایمپرو در تنگه هرمز انجامید، نقش بیبدیل ایالات متحده را بیش از پیش نمایان میسازد. پس از توقیف نفتکش بریتانیایی توسط نیروهای سپاه در تنگه هرمز، ایالات متحده رسما کشورهای اروپایی، از جمله بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و آلمان را به تشکیل یک نیروی دریایی مشترک، با هدف اسکورت و محافظت از کشتیهای در حال عبور از آبهای تنگه هرمز دعوت کرد.
مطابق مستندات موجود، حتی ناو جنگی فاکس تروت ۲۳۶ بریتانیا ،محافظ کشتیهای بریتانیا در آبهای آزاد، نیز صرفا با هدف اجتناب از تبدیل شدن تنش موجود به درگیری شدید نظامی با نیروهای سپاه، از هر مداخله نظامی جهت محافظت از نفتکش استینا ایمپرو خودداری کرده است. به عبارتی، ناوچه بریتانیایی مشخصا با اجتناب از وارد شدن به یک درگیری و رویارویی نظامی، پیمودن مسیر دیپلماسی توسط دولت بریتانیا را بر آثار و عواقب بلامنازع ناشی از یک درگیری نظامی احتمالی ترجیح داد.
اما با گذشت نزدیک به یک ماه از آغاز تنشها، بهنظر میرسد که بریتانیا تمایل چندانی به رفع آن ندارد. با تمدید توقیف گریس-۱ برای یک ماه دیگر توسط دادگاه عالی جبلالطارق در ۲۸ تیر ماه ۱۳۹۸، دولت بریتانیا در نتیجه پیروی از سیاستهای دولت ترامپ، عملا عدم تمایل خود را بر رفع تنش موجود تثبیت نمود. این در حالی است که بازگشت ثبات به منطقه و بهبود دوباره روابط ایران و بریتانیا، در گرو خودداری دادگاه عالی جبلالطارق از تمدید دوباره توقیف گریس-۱ پس از اتمام یک دوره توقیف یکماهه است. در این صورت، ایران نیز میتواند خود را مجاب به رفع توقیف از نفتکش اسینا ایمپرو کند، و در نهایت به تنش موجود پایان دهد.
در واقع، با ادامه توقیف گریس-۱ توسط بریتانیا برای یک ماه دیگر، مسیر رایزنی برای آزادی این نفتکش تا حدودی مسدود شد. این نیز نتیجه بیاعتنایی بریتانیا به پیشقدمی همپیمانان اروپایی خود ،از جمله فرانسه، برای حل تنش موجود و پیروی آن از سیاستهای منطقهای ایالات متحده در خلیج فارس بود.
اما در شرایط کنونی بهنظر میرسد که کشورهای اروپایی علاقهای به همراهی با سیاستها و تصمیمات دولت ترامپ در قبال ایران و تبدیل شدن به سپر دفاعی واشنگتن در یک جنگ تمام عیار در خلیج فارس، ندارند. بیشتر شرکتهای بزرگ نفتی بریتانیا، در نتیجه تنش موجود میان دو کشور، و بهمنظور میسر کردن زمینههای عبور امن کشتیهای خود از تنگه هرمز، اقدام به تغییر محل ثبت آنها کردند. اما در نتیجه بیاعتمای اکثریت قریب به اتفاق این شرکتها به دولت بریتانیا که اقدام در راستای منافع و سیاستهای ایالات متحده را به پیگیری منافع ملی بریتانیا ترجیح داده است، حتی کشتیهایی که تغییر تابعیت دادهاند نیز دیگر تمایلی به عبور از مسیر تنگه هرمز ندارند.
روشن است که نیروهای سپاه با سرنگون کردن پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش بریتانیایی، پیامهای متعددی را به دولت ترامپ و برتیانیا ارسال کردهاند. اما پیام اصلی ایران به این دو کشور همپیمان، مشخصا همان رویکرد روشن و صریح مقامات جمهوری اسلامی ایران در خصوص صادرات نفت آن کشور است، که تصریح میکند، «اگر ایران نتواند نفت خود را از خلیج فارس صادر کند، هیچ کس دیگری هم نمیتواند این کار را انجام دهد. یا همه صادر خواهند کرد، یا هیچکس». بنابراین، حتی ورود ناوهای جنگی بریتانیا به آبهای خلیج فارس نیز بهنظر نمیرسد که قادر به تغییر جو حاکم در این منطقه در مفهوم مثبت آن باشد.
نکته قابل توجه دیگر این است که خروج ایالات متحده از برجام و اقدام بریتانیا در مقابل ایران، نه تنها امنیت در خلیج فارس را کاهش داده است، بلکه زمینههای حضور پررنگ روسیه در آبهای خلیج فارس را نیز فراهم کرده است. در همین ارتباط، اخیرا ایران اعلام کرده است که بهزودی یک مانور نظامی مشترک با روسیه در آبهای خلیج فارس انجام خواهد داد که به نوبه خود، بر تنش موجود در این منطقه دامن خواهد زد. بر این اساس، بهنظر میرسد که فشار حداکثری دولت ترامپ، اگر چه اقتصاد ایران را بهشدت تحت تاثیر قرار داده است، اما در تغییر رفتار سیاسی حکومت ایران چندان کارساز نبوده است.
در این میان البته نقش روسیه و چین نیز انکارناپذیر است. طی چند سال اخیر، ایران به منظور تقویت برتری نظامی خود در دریا و هوا، به روسیه و چین متوسل شده است و توان موشکی خود در این حوزه را تقویت کرده است. به عبارتی، ریسکپذیری ایران در مقابله با سیاستهای اخیر بریتانیا در همراهی با ایالات متحده در خلیج فارس، مبتنی بر توان دفاعی پیشرفته آن در دریا و هواست.
نهایتا، اگر چه تنش میان بریتانیا و ایران در نتیجه نقش بلامنازع ایالات متحده تشدید یافته است، اما انتظار میرود که در پرتو بیتمایلی دیگر کشورهای اروپایی به پیروی از سیاستهای دولت ترامپ، هر دو متحد به این نتیجه رسیده باشند که ادامه این روند، زمینههای خروج ایران از برجام، تشدید روز افزون تنش در خلیج فارس، و از همه مهمتر، تشکیل ائتلاف منطقهای روسیه-چین-ایران را علیه ناتو در خاورمیانه، سرعت خواهد بخشید.