در سالهای پیش از انقلاب، دولت شاهنشاهی پهلوی به بزرگترین سد در برابر نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه تبدیل شد. از آنجا که دولت عراق تحت حمایت مسکو منافع ایران را تهدید میکرد، لذا بر آمدن حکومتهای وابسته به اتحاد جماهیر شوروی دیگر در منطقه خاورمیانه و بخصوص در همسایگی ایران میتوانست خطرات سیاسی و امنیتی برای ایران در دراز مدت به همراه داشته باشد.
اقدامات حکومت شاهنشاهی ایران در راستای مقابله با نفوذ نظامی، سیاسی و فرهنگی اتحاد جماهیر شوروی در منطقه خاورمیانه از طریق مقابله نظامی با گروههای تروریستی و یا جداییطلب در خاک ایران چون چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، حزب دموکرات کردستان و جبهه دمکراتیک خلق عرب اهواز در خاک ایران و گروههای مشابه چون جداییطلبان ظفار در عمان و جداییطلبان بلوچستان پاکستان در فرای مرزهای ایران بود.
در کنار مقابله با گروههای مسلح و شورشی مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی و متحدان منطقهایاش چون عراق و یمن جنوبی در ایران و کشورهای منطقه، دولت شاهنشاهی ایران همواره ضامن بقای متحدین منطقهای خود در برابر کودتاهای نظامی بود و به محافظت از سیاستمداران متحد تعهد داشت. در این راستا نیروهای ویژه هوابرد نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و متعاقبا گردانهای ترابری نیروی هوایی شاهنشاهی نقشی مهم ایفا میکردند.
در این گزارش، برای نخستین بار به بررسی دقیق برنامه آخرین پادشاه ایران جهت مقابله با به روی کار آمدن دیکتاتورهایی همچون معمر قذافی از طریق کودتا در کویت و عربستان سعودی پرداخته و از عملیات رهایی نخست وزیر سابق پاکستان، ذوالفقار علی بوتو میگوییم.
از جنگ ظفار در عمان تا عملیات رودخانه قهوهای در بلوچستان پاکستان
در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به درخواست سلطان قابوس، نیروی هوایی، دریایی و زمینی ارتش شاهنشاهی بهویژه هوانیروز (هواپیمایی نیروی زمینی) به مقابله با شورشیان مسلح و کمونیست ظفار در عمان پرداختند. شورشیانی که حمایت سیاسی و نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق و دولت خلق چین و مهمتر از همه دولت یمن جنوبی را داشتند. همچنین در سال ۱۳۵۲ خورشیدی و به درخواست دولت پاکستان، نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و هوانیروز آن در سلسله عملیاتهای نظامی ارتش پاکستان ازجمله "روخانه قهوه ای" در محور کهلو – سیبی علیه جداییطلبان کمونیست بلوچ مورد حمایت دولت عراق و اتحاد جماهیر شوروی وارد عمل شدند.
در جریان جنگ ظفار نیروهای زمینی ارتش شاهنشاهی با پشتیبانی جنگنده بمب افکنهای اف-۴دی فانتوم۲ (F-4D Phantom II) از پایگاه ششم شکاری تاکتیکی در بوشهر، ناوشکنهای ببر و پلنگ از بندرعباس و هلیکوپترهای تهاجمی اِی اِچ-1جِی کبرا و هجومی آگوستا بل ۲۰۵ و بل ۲۱۴آ هوانیروز مستقر در صلاله توانستند پس از مقابله نظامی با شورشیان جداییطلب بار دیگر صلح و امنیت را در استان ظفار عمان حکمفرما کنند.
در جریان عملیات رودخانه قهوهای، پیش و پس از آن، هوانیروز ارتش شاهنشاهی ایران با فراهم کردن دو فروند هلیکوپتر ترابری سنگین سی اِچ-۴۷سی شینوک، سه فروند هلیکوپتر هجومی مسلح آگوستا بل ۲۰۵ و سه فروند هلیکوپتر شناسایی مسلح آگوستا بل ۲۰۶ جِت رنجِر جهت استفاده هوانیروز ارتش پاکستان توانست به متحد منطقهای خود در مقابله با جداییطلبان کمونیست در استان بلوچستان این کشور یاری برساند. در جریان تمامی ماموریتهای این عملیات، یک خلبان پاکستانی در کنار یک خلبان ایرانی در هر کدام از هلیکوپترهای شرکت کننده حضور داشت.
ارتش شاهنشاهی ایران آماده مقابله با خطر کودتا در عربستان سعودی
اگرچه تجربه سی ساله نیروهای مسلح ارتش شاهنشاهی در مقابله با گروههای جدایی طلب تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی و دولت عراق در استانهای کردستان و خورستان ایران توانست آنها را در امر مقابله با شورشیان مسلح در عمان و پاکستان موفق کند، اما این به معنی رفع تهدید نفوذ نظامی و سیاسی مسکو در خاورمیانه نبود و خطر سرنگونی حکومتهای منطقه از طریق کودتاهای نظامی مورد حمایت اتحاد جماهیر شوروی همواره وجود داشت.
خطر سرنگونی نظامهای سلطنتی هم پیمان حکومت ایران در منطقه و متعاقبا به روی کار آمدن نظامهای سوسیالیستی، مارکسیستی و کمونیسیتی با حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی همواره یکی از مهمترین تهدیدهای حکومت شاهنشاهی ایران در سالهای پیش از انقلاب بود؛ بهخصوص پس از کودتای نظامی در عراق که منجر به افزایش نفوذ مسکو در این کشور شد و تسلیحات نظامی ساخت روسیه را جهت مقابله با ایران به عراق سرازیر کرد. به همین دلیل، محمدرضا شاه پهلوی خود شخصا چارهای برای مقابله با اینگونه کودتاهای نظامی در نظر گرفته بود و آن هم تشکیل یک تیم واکنش سریع از نیروهای ویژه هوابرد ارتش شاهنشاهی و یک تیم پروازی از نیروی هوایی شاهنشاهی بود.
در سالهای نخستین دهه ۱۳۵۰ خورشیدی و زمانی که دولت اتحاد جماهیر شوروی در تلاش جهت نفوذ نظامی و سیاسی در شبه جزیره عربستان بود، خطر کودتای نظامی عربستان سعودی را نیز تهدید میکرد. حکومت شاهنشاهی ایران به عنوان متحد منطقهای ریاض همواره طرحی ویژه جهت مقابله با خطر کودتا و حمایت از پادشاه و شاهزادگان سعودی دربرابر خطر کودتای نظامی داشت.
در جریان ملاقات هنری کیسینجِر، دستیار ویژه ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا در مسائل امنیت ملی، ریچارد هلمز سفیر ایالات متحده آمریکا و هارولد اِچ سندرز، نماینده شورای امنیت ملی آمریکا، با محمدرضا شاه پهلوی و اردشیر زاهدی، سفیر ایران در آمریکا در تاریخ سه شنبه دوم مرداد ۱۳۵۲، طرفین در رابطه با خطر کودتای نظامی در عربستان سعودی بحث کردند. در جریان این ملاقات کیسینجِر از نگرانی دولت آمریکا از به روی کار آمدن رهبرانی مشابه معمر قذافی از طریق کودتاهای نظامی در کشورهایی چون عربستان سعودی و کویت برای پادشاه ایران گفت و از او خواست تا طرحهایش جهت مقابله با چنین کودتاهایی تا پیش از اعزام نیروهای آمریکایی را برایش شرح دهد.
شاه در اینباره به کیسینجِر گفت:«اگر کودتایی در {در عربستان} رخ دهد، این مهم خواهد بود تا شاهزادگانی چون فهد {بن عبدالعزیز آل سعود} و سلطان {بن عبدالعزیز} برای ما درخواست کمک با تلگرام ارسال کنند. متعاقبا اگر یک کودتای غیر قانونی باشد، من دستور میدهم تیپ هوابرد (نیروی زمینی شاهنشاهی) و شماری از هواپیماهای سی-۱۳۰ نیروی هوایی شاهنشاهی در مدت زمان کوتاهی به عربستان اعزام شوند.»
اشاره شاه در اینجا به انجام عملیات هوابرد توسط ارتش شاهنشاهی ایران در راستای مقابله با عوامل هرگونه کودتای نظامی در عربستان سعودی و همچنین سایر کشورهای منطقهای چون کویت بود.
تلاشی ناکام جهت نجات ذوالفقار علی بوتو
ذوالفقار علی بوتو، چهارمین رئیسجمهوری پاکستان، یکی از دولتمردان متحد حکومت شاهنشاهی ایران در پاکستان بود. او به مدت چهارسال از ۲۳ مرداد سال ۱۳۵۲ خورشیدی تا ۱۴ تیر ۱۳۵۶ نخست وزیر پاکستان بود. ژنرال محمد ضیاء الحق، رئیس ستاد ارتش پاکستان از طریق یک کودتای نظامی بوتو را از مقام نخست وزیری خلع کرد و او را به زندان انداخت. با وجود آنکه دولت کارتر در ایالات متحده آمریکا بهطور مخفیانه از کودتای نظامی ضیاء الحق حمایت کرد، اما حکومت شاهنشاهی ایران و شخص پادشاه ایران با توجه به تعهدی که در قبال تامین امنیت بوتو داشتند، به دنبال محکوم شدن وی به اعدام در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۵۶ قصد رهاندن وی از زندان و به قدرت باز گرداندن او را داشت.
به دنبال کسب اطلاع از برنامهریزی جهت اعدام بوتو و همچنین محل نگهداری وی توسط ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور)، متعاقبا لشکر ۲۳ نوهد (نیروهای ویژه هوابرد) نیروی زمینی شاهنشاهی و اسکادران ۱۲ ترابری تاکتیکی نیروی هوایی شاهنشاهی از پایگاه یکم مستقل ترابری در فرودگاه مهرآباد تهران مامور شدند تا جهت انجام یک عملیات ویژه به منظور رهایی ذوالفقار علی بوتو از محل نگهداریاش و به قدرت بازگرداندن او برنامهریزی کنند.
در این راستا، یک کرو یا تیم پروازی متشکل از یک خلبان، یک کمک خلبان، یک خلبان رزرو به نام علی نجیب، یک مهندس پرواز، دو کرو چیف (Crewchief) و یک متخصص حمل بار (Load Master) از اسکادران ۱۲ ترابری تاکتیکی نیروی هوایی شاهنشاهی جهت انجام این عملیات خطرناک انتخاب شدند.
متعاقبا این تیم پروازی به همراه یک فروند هواپیمای ترابری متوسط سی-۱۳۰اِچ هرکولس (C-130H Hercules) به فرودگاه کوشک نصرت در نزدیکی حوض سلطان اعزام شدند تا در آنجا آموزش و تمرینهای لازم جهت انجام عملیات را بگذرانند. عملیاتی که در جریان آن، هواپیمای سی-۱۳۰ باید در یک باند خاکی کوتاه در نزدیکی زندان محل نگهداری بوتو به زمین مینشست و پس از رهایی او از زندان توسط نیروهای ویژه هوابرد با استفاده از راکتهای کمکی پس از طی مسافتی برابر با تنها ۲۰۰ متر از زمین بر میخواست.
به دنبال خروج محمدرضا شاه پهلوی از ایران در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۵۷، انجام این عملیات با تاخیر روبهرو شد و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، این عملیات به دستور مقامات رژیم جدید لغو و خدمهای که برای آن آموزش دیده بودند به اتهام واهی تلاش جهت ریختن زندانیان سیاسی به دریاچه نمک قم بازداشت، زندانی و سپس اخراج شدند. البته به دنبال آغاز جنگ ایران و عراق، علی نجیب داوطلبانه به نیروی هوایی ارتش بازکشت و تا ۲۶ اسفند ۱۳۷۲ زمانی که هواپیمایش به اشتباه توسط نیروی پدافند هوایی ارمنستان بر فراز قره باغ ساقط شد و منجر به مرگ او و ۳۱ سرنشین و مسافر دیگر هواپیمایش شد در خدمت باقی ماند. متعاقبا به دنبال لغو عملیات نجات ذوالفقارعلی بوتو، او در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۵۸ در پاکستان اعدام شد.
با سقوط حکومت شاهنشاهی و به روی کار آمدن رژیم خودکامه جمهوری اسلامی، ایران از ایجاد کننده صلح و ثبات در خاورمیانه به مهمترین عامل بیثباتی منطقه تبدیل شد. کشوری که روزگاری بزرگترین مانع در برابر مسکو جهت به روی کار آوردن دیکتاتورهای نظامی از طریق کودتا بود، خود تبدیل به مهمترین تهدید امنیتی برای کشورهای منطقه شد و در تلاش برای سرنگونی حکومتهای آنها از طریق صدور ایدئولوژی و انقلاب اسلامی خود برآمد و گروههایی تروریستی چون حزب الله و انصار الله را به ترتیب در لبنان و یمن به قدرت رساند.