پزشکی مدرن باورنکردنی است. پیشرفتهای اخیر در زمینه باروری به آنجا رسیده که یک عمل جراحی ساده ۳۰ دقیقهای، میتواند یائسگی را تا بیست سال به تعویق بیاندازد.
این برای زنانی که به دلایل بسیار (از جمله درمان سرطان) سال ها قبل از رسیدن به سن ۵۱ سالگی، که سن متوسط یائسگی به حساب میآید، به یائسگی پیش از موعد می رسند، فواید بسیار مهمی دارد. سایر زنانی هم که می توانند از آن بهره مند شوند، افرادی هستند که دارای سابقه خانوادگی پوکی استخوان هستند و نمیتوانند به دلایل پزشکی درمان جایگزینی هورمون را انجام دهند و همچنین زنان جوانی که به دلیل بیماریهایی مانند آندومتریوز (جابجایی بافتهای درون تخمدان)، باید رحم خود را بردارند. هر چیزی که بتواند آسیبهای روحی و جسمی این دسته از زنان را کمتر کند، حتماً خوشایند خواهد بود. من با تمام وجود پشتیبان زنانی هستم که پیش از اینکه فرصتی برای بچهدار شدن داشته باشند، از نظر ژنتیکی به یائسگی ناعادلانه زودرس رسیدهاند و خودشان را با درمان هورمونی روبرو می بینند.
گفته میشود که عمل جراحی فوق، که انجماد بافت تخمدان نامیده میشود، بسیار ساده و نسبتاً بدون درد است. روش آن به این شکل است که، تکه کوچکی از تخمدان زن را، در دهه بیست یا سی سالگی او، از طریق جراحی با سوراخ کوچک بر میدارند و آن را در دمای منفی ۱۵۰ درجه منجمد می کنند و زمانی که فرد از طریق پزشکی و یا طبیعی وارد دوره یائسگی میشود آن را دوباره در تخمدان وی قرار میدهند. در این مرحله، بافتی که کاشته می شود به صورت عادی شروع به ترشح هورمون در حد پیش از یائسگی میکند و تمام سیستم دوباره فعال میشود.
در حال حاضر، این عمل جراحی که شامل منجمد کردن و کاشت دوباره بافت میباشد، حدود ۱۴ هزار پوند هزینه دارد، که برای بعضی از زنان مشابه قیمت کیف دستی یا سفر تعطیلات آن هاست.
گرچه خوشحالم که زنان جوانی که پیش از این مجبور بودند این دوران سخت را تحمل کنند، با این انقلاب درمانی از نظر پزشکی به آنها کمک خواهد شد (و امیدوارم که هرچه زودتر آن را از طریق سیستم بهداشت ملی انگلستان به صورت مجانی دریافت کنند)، اما نگران هستم که بازار سیاهی هم برای این نوع درمان به راه بیافتد.
ظاهراً، پزشک درمانگاهی خصوصی در بیرمنگام -- که این نوع درمان پیش از این نیز در آنجا در دسترس بوده -- انجماد بافت تخمدان را به عنوان هدیه تولد سی سالگی دخترش به او وعده داده است. باید پرسید که آیا خود آن دختر واقعاً چنین چیزی را میخواهد یا ترجیح میدهد یک عمل زیبایی بینی داشته باشد یا یک اتومبیل دست دوم بخرد.
آنچه مرا بیش از هر چیزی آزار میدهد این است که در این موضوع نکته ای وجود دارد که برای زنان حس نامطبوع پیر شدن را به همراه می آورد. چطور تحمل می کنیم که داغ شویم، عرق بریزیم و درها را به هم بکوبیم؟ آیا بهتر نیست که زنان برای یک جراحی کوچک ثبت نام کنند و زندگی زیباتر و جذابتری تا آخر عمر داشته باشند؟
یک لحظه هم تردید نکنید که من این تحول باور نکردنی و تفاوت سرنوشت سازی که این روش درمانی پیشرفته میتواند برای افرادی که به آن نیاز دارند رقم بزند، نادیده گرفتهام، مخصوصاً اگر بتواند باروری را به زنانی که دوست دارند بچهدار شوند باز گرداند. معجزه نیست؟
من فقط نگران این هستم که این امر در میان افرادی که به آن نیاز ندارند اما میتوانند هزینه آن را پرداخت کنند، به یک مُد و عادت تبدیل شود؛ تا حدی مانند بوتاکس و فیلر و لبهای پف کرده که بعضی از خانمها برایش پول خرج می کنند.
من با این فکر مخالفم که چون یائسگی غیر جذاب است، باید با آن کنار بیاییم، یا اینکه آنرا تا زمانی که واقعاً پیر و زشت بشویم کنار بگذاریم، چون چه کسی برایش مهم است که در آن زمان چطور از عهده آن بر خواهیم آمد؟ دست کم سرکار نخواهید بود تا دائم نفس نفس بزنید و با باز کردن تمام پنجرهها دیگران را آزار دهید و به خاطر جا گذاشتن دستمال گردن مورد علاقهتان در اتوبوس گریه کنید.
شخصاً به این عقیده رسیدهام که کنار آمدن با یائسگی، علاوه بر هر نوع مشکل سلامتی دیگری که در رابطه با پیری دارم، چندان کار درستی نیست. تصور کنید در حالی که برافروخته هستید مجبور باشید باطری سمعک خود را هم عوض کنید؛ نه متشکرم!
برای من، یائسگی عبور از یک مرحله است، و البته بخشهایی از آن ناراحت کننده و آزار دهنده است، اما در عین حال جذاب است. به عنوان یک فرد من را تغییر داد و باعث شده تا آگاهی بیشتری درباره خود واقعیام به دست آورم.
شاید عده ای بگویندچون من یک شغل درست ندارم، در حقیقت نمیدانم که یائسگی در محل کار به چه شکل است. من میگویم اکنون سال 2019 است، درهر محل کاری افراد بسیار مختلفی با هم در رابطه هستند، تمامی آنها نیز به نوعی مشکل دارند. ما به نسبت قبل در مورد این مسائل بهتر شدهایم؛ نسبت به کسانی که با این مسائل روبرو هستند مهربانتر شدهایم -- از دردهای عادت ماهانه گرفته تا اختلالات اشتها و اضطراب. بیایید برای همدیگر گریه و زاری نکنیم.
البته زنان با یائسگی خود به شکلهای مختلفی برخورد میکنند. من شخصا بعد از کمی چرت و پرت گفتن عجیب و غریب و دهن به دهن گذاشتن با دیگران در خیابان، برای کمک به مشکلات عصبی خودم به سراغ «درمان جایگزینی هورمون» (HRT) رفتم؛ سایرین چرم را محکم گاز میزنند. چیزی که فکر میکنم نباید انجام دهیم این است که یائسگی را به چیزی تبدیل کنیم که به هر قیمتی باید از آن اجتناب کرد.
مسئله بزرگی درباره یک زن میانسال یائسه وجود دارد که کمی نگران کننده است. (مساله چاقی را می توانم تحمل کنم ولی با نخوردن هم می توانم دوام بیاورم). با این وجود، موارد مهم دیگری هم برای خوشحالی وجود دارد. هر چه به ۶۰ سالگی نزدیک میشوم، به برکت یائسگی، بهتر از هر زمان دیگر خودم هستم.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent