معمولا در افغانستان از شبکه های اجتماعی به صورت تفننی و برای سرگرمی استفاده می شود. معدود افرادی، این رسانه پر مخاطب عصر جدید را برای فعالیت های سیاسی و اجتماعی استفاده می کنند که آن ها نیز مخاطبان خاص خود را دارند. اما با داغ شدن بحث های مهم سیاسی مانند انتخابات، گفتگوهای صلح و مهم تر از همه مذاکرات طالبان و آمریکا، طیف گسترده تری از کاربران شبکه های اجتماعی به این مسایل روی آورده اند. حتی کسانی که سواد آنچنانی در مورد مسایل سیاسی ندارند، به نحوی خود را به این بازار پر خریدار وصل می کنند، حتی با کپی کردن و چسباندن پست های دیگران در صفحات خودشان.
به طور مثال در حالیکه هنوز هیچ خبر دقیقی از چگونگی و زمان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان منتشر نشده است، ولی شبکه های اجتماعی انباشته از تحلیل و بررسی این موضوع، خصوصا عواقب خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان است. در این میان بازار کسانی که فقط و فقط به افزایش تعداد لایک ها و کامنت می اندیشند بسیار گرم است. تعدادی از صفحات بی نام و نشان که در افغانستان به آنان صفحات جعلی می گویند (زیرا وابسته به هیچ شخص حقوقی یا حقیقی نیست) به شدت گرم است. این صفحات با شاخ و برگ دادن بیشتر به این مسایل تلاش می کنند جاذبه پست های خود را بالا ببرند و زمینه به دست آوردن لایک و کامنت بیشتر را برای خود بوجود آورند. متاسفانه این صفحات جعلی به دلیل این که نسبت به تبعات و برداشت های متنوع از پست های خود هیچ گونه مسوولیتی بر عهده نمی گیرند، زمینه سوتفاهم ها و تفسیرهای غلط از پست های شان را فراهم می آورد و گاه موضعی چنان سر و صدای بر پا می کند که حتی کسانی که می دانند این گونه خبرها دقیق نیست، نسبت به آن به تردید می کنند و گاهی هم باور می کنند.
این گونه پست ها حتی بر وضعیت آشفته بازار اقتصادی نیز تاثیرات عجیب و غریب و گاه مخربی بر جای می گذارد. یکی از این موضوعات در چند روز گذشته مساله اختصاص پول هنگفت از سوی دولت آمریکا به وزارت دولت در امور صلح بود. یکی دو صفحه پر مخاطب در مورد اختصاص میلیاردها دلار از سوی آمریکا به وزارت دولت در امور صلح خبر داده بودند. این صفحات نوشته بودند که آمریکا در پی آن است که مانند چند سال قبل پول فراوانی را در اختیار وزارت دولت قرار دهد و وزارت دولت نیز با اختصاص این پول به فرماندهان محلی طالبان، زمینه جذب آن به فعالیت های اقتصادی را فراهم سازد. این طرح در گذشته نیز مورد استفاده قرار گرفته بود و اثر گذاری فوق العاده ای نیز داشت.
در اوسط دهه اول قرن ۲۱ تعدادی از جنگ سالاران سابق شروع به فعالیت در عرصه پروژههای بازسازی بزرگ افغانستان کردند. دولت آمریکا و متحدانش در سازمان ناتو، پول هنگفتی را به افغانستان اختصاص داده بودند. این پول ها باید برای باز سازی افغانستان به مصرف می رسید. به دلیل این که کمترین نظارتی در رابطه به این گونه پول ها وجود نداشت، مصرف آن زیاد مشخص نبود. در آغاز دهه هشتاد شمسی، از آنجا که افغان ها سیستم «پیشنهاد نویسی» را درست نمی دانستند، سازمان ها و نهاد های کمک رسان به افغانستان مجبور شدند معیارهای تطبیق پروژه های بازسازی را به شدت پایین بیاورند. این مساله باعث پول دار شدن سریع تعدادی از فرماندهان جهادی شد که در مناطق خود نفوذ زیادی داشتند. آن ها تبدیل به ثروتمندان قارچ گونه شدند. این افراد کم کم وارد حوزه سیاست و فعالیت های سیاسی و گاه اجتماعی و فرهنگی شدند. امروزه تعداد زیادی از این افراد یا در پست های بلندمرتبه حکومتی کار می کنند یا کنترل قوه مقننه را تا حد زیادی در دست گرفته اند.
این مسایل در شبکه های اجتماعی به شدت طرفدار پیدا کرد و مساله تا حدی جدی و واقعی جلوه داده شد که نرخ دلار در مقابل پول افغانی دچار کاهش شد. قیمت هر دلار که در دو سه ماه گذشته از مرز هشتاد افغانی گذشته بود، به لطف همین صفحات دروغ پرداز دچار کاهش شده و به طور تقریبی نزدیک به سه افغانی کاهش پیدا کرد.
از سوی دیگر بعضی از شبکه های اجتماعی دروغ پرداز در مورد انتخابات به شدت دست به خرابکاری زده اند. روزانه هزاران پست در فیسبوک منتشر می شوند که حاکی از تردید مقام های عالی رتبه یا نامزدهای انتخابات در مورد برگزاری یا عدم برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است. این تردیدها در صفحات اجتماعی چنان تقویت یافته که حتی تعدادی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هنوز وارد کارزارهای انتخاباتی نشده و احتمال می دهند که توافق صلح باعث لغو برگزاری انتخابات یا به تاخیر افتادن آن شود.
به نظر می رسد که شبکه های اجتماعی در حال حاضر به شدت بر افکار عمومی تسلط یافته است و دیگر خبرهای رسمی حتی از کانال های قانونی هم نمی تواند ذهنیت افراد را تغییر دهد. به دلیل گسترش شدید این دیدگاه ها در افکار عمومی باید منتظر عواقب نه چندان خوب این ذهنیت ها بود؛ ذهنیت هایی که توسط صفحات جعلی فیسبوک مدیریت می شود.