در مقالهای تحلیلی از شورای آتلانتیک به قلم جیمز جفری، مدیر برنامه خاورمیانه اندیشکده ویلسون و سفیر سابق آمریکا در ترکیه و عراق، و دنیس راس، دستیار ویژه سابق باراک اوباما و پژوهشگر موسسه واشنگتن، تصریح شده است که به ریاست جمهوری رسیدن ابراهیم رئیسی در ایران، تعجبی نداشت.
آنان میگویند که رئیسی گزینه منتخب علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران بود. او قرار نیست درهای ایران را به روی جهان باز کند و اصلا به دنبال بهبود مناسبات با آمریکا نیست. او همچنین گفته است که عملکرد ایران در خاورمیانه قابل مذاکره نیست.
جفری و راس میگویند که جنگ اخیر اسرائیل و حماس یادآور این نکته بود که تقریبا در همه مسایل خاورمیانه، از راکتهای حماس گرفته تا وضعیت یمن و توافق اتمی ایران، نقش بیثباتکننده تهران نقطه مشترک است.
این مقاله میگوید که دلیل تلاش جو بایدن برای بازگشت به برجام، این است که آمریکا باید با استفاده از زمان باقیمانده در بندهای قابل انقضای موسوم به «غروب» در برجام، برای امضای توافقی بهتر و قویتر استفاده کند، یا نیروی بازدارنگی آمریکا را تقویت کند تا تهران درک کند که آمریکا از رسیدن آن به آستانه تبدیل به یک قدرت اتمی، جلوگیری خواهد کرد. اما این کافی نیست و دولت بایدن باید با تلاشهای روزافزون ایران در منطقه نیز مقابله کند، چرا که با لغو تحریمها در سایه بازگشت به برجام، منابع مالی ایران برای ایجاد مشکل افزایش خواهد یافت. کارزار «فشار حداکثری» دونالد ترامپ، منابع مالی ایران را برای حمایت از حزبالله لبنان، گروههای شیعه در عراق و حماس و جهاد اسلامی در مناطق فلسطینی محدود کرد، اما نتوانست ارائه آموزش، ارسال تسلیحات و دیگر کمکهای فنی به آنها از سوی ایران را متوقف کند.
پس از جنگ اخیر میان اسرائیل و نوار غزه، رهبران حماس از حمایتهای ایران قدردانی کردند. از فایل صوتی لورفته محمدجواد ظریف نیز میدانیم که وزیر خارجه جمهوری اسلامی از تضعیف دیپلماسی به علت فعالیتهای سپاه قدس، دل خوشی ندارد. در عین حال، خامنهای میخواهد نشان دهد که بازگشت به برجام به معنی وادادن ایدئولوژی مقاومت نیست. از همین رو میتوان انتظار داشت که شاهد افزایش گسترش فعالیتهای ایران در یمن، عراق، سوریه، لبنان، و نیز تهدید کشورهای همسایه خواهیم بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نگرانی از سیاست منطقهای ایران، زمینه بخش زیادی از مخالفتها با برجام را نشان میدهد. بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا و رهبران خاورمیانه میگویند که دولت آمریکا و شرکای اروپاییاش به اشتباه پرونده ایران را «مختومه» تلقی میکنند، چرا که تهدید ایران را تنها محدود به مسئله اتمی میدانند. آنان میگویند که بیشتر خاورمیانه متقاعد شده است که دولت اوباما از ترس به خطر انداختن اجرای برجام، مسئله تهاجم ایران را نادیده گرفت.
دیدگاه رهبران منطقه خاورمیانه، از تجربه آنان با جمهوری اسلامی ایران نشأت میگیرد. ایران انقلابی از اسلام، شیعهگری، و بحث استعمار، برای توجیه برنامههای توسعهطلبانه خود استفاده میکند. اعدام هزاران فعال سیاسی اندکی پس از انقلاب، حمایت از گروههای تروریستی در سراسر منطقه، تهدید علیه موجودیت اسرائیل، تهاجم متقابل خطرناک به عراق در دهه ۱۹۸۰، حمله به نیروهای آمریکایی در لبنان در ۱۹۸۳ و جنگ نفتکشها با آمریکا، همه و همه ماهیت و تهدید ایران را به وضوح نشان میدهد.
این مقاله میگویند اگر دستاندرکاران دولت اوباما میپنداشتند که برجام نشانه گونهای «تغییر رژیم» دیپلماتیک خواهد بود، اکنون به اشتباه خود پی بردهاند، چرا که ایران در سایه برجام رفتار خود را تغییر نداد، بلکه با استفاده از بیثباتی ناشی از «بهار عربی» و ظهور داعش، برای گسترش فعالیتهای خود و افزایش بیثباتی در منطقه استفاده کرد. بسیاری از افراد در منطقه، درس خود را فرا گرفتهاند و میگویند راهی برای اعتمادسازی با تهران وجود ندارد، زیرا هدف ایران تسلط بر خاورمیانه است.
فارغ از دیدگاه اسرائیل، عربستان سعودی، امارات، و دیگر کشورها به دولت اوباما، رویکرد بایدن در قبال ایران متفاوت از سیاست اوباما است و در ازای مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم با ایران، حاضر به کوتاه آمدن سر مسایلی چون حمله هوایی در تلافی حملات نیروهای شیعه به پایگاههای آمریکایی، هدف قرار دادن کشتیهای حامل سلاح برای یمن، و حمایت از حق دفاع اسرائیل از خود نیست. در عین حال، مقامهای آمریکایی به مذاکرات خصوصی با شرکای اروپایی برای جلوگیری از اثرگذاری پرونده اتمی بر مدارای آمریکا در خاورمیانه ادامه میدهند.
جیمز جفری و دنیس راس با اشاره به سیاست متفاوت دولت ترامپ در خاورمیانه در قبال ایران و حمایت ائتلاف منطقهای از آن که به امضای پیمانهای «ابراهیم» برای عادیسازی مناسبات با اسرائیل منجر شد، میگویند که دولت بایدن باید درباره مسایل منطقهای مرتبط با ایران، با کشورهای عرب، اسرائیل، و ترکیه همکاری کند و فشار بر تهران و حکومتهایی را که به دنبال کنار آمدن با ایران هستند، افزایش دهد، چرا که این رویکرد، به دیپلماسی کمک میکند و اگر درست اداره شود، میتواند علاقه ایران را به مذاکره جلب کند.
همچنین، اگر قرار باشد که مذاکرات منطقهای با تهران به کاهش تنش و درگیریهای بالقوه بینجامد، باید نوعی فشار منطقهای علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند تا دلیلی برای تعدیل رفتار به آن بدهد.