هنگام ارزیابی میزان توسعه صلح و همکاری منطقهای در جوامع بینالمللی، میتوان دریافت که خاورمیانه در تمام زمینههای یادشده نسبت به هر منطقه دیگری در جهان با چالشها و تناقضهای بسیاری روبهرو بوده است؛ به عنوان مثال، جامعه اروپا صلح و ثبات پایداری دارد، همچنان که جامعه آمریکای لاتین نیز از مدتی به این سو، در صلح و آرامش به سر میبرد و ملتهای آفریقایی هم با وجود رویارویی با برخی چالشها در چند دهه اخیر جنگ و درگیریهای زیادی میان کشورهای این قاره شاهد نبودهاند. این در حالی است که کشورهای خاورمیانه پیوسته دستخوش ناآرامی و آشفتگیاند و در سطح محلی و منطقهای درگیریهای متعددی داشتهاند. بنابراین، باید این پرسش مطرح شود که خاورمیانه تا چه حد استفاده از زور را محدود میکند و نقش آن در یافتن راهحل مناسب برای پایان دادن به اختلافها و ناسازگاریها چیست؟
خاورمیانه ویژگیهای متمایزی دارد که ظاهرا آن را به جامعهای منطقهای تبدیل کرده است که نظامهای محلی و سیستم منطقهای منحصر به فردی دارد. با این حال، در چند سال اخیر خاورمیانه آشفتگیهای سیاسی بزرگی از جمله جنبش موسوم به «بهار عربی»، تشدید درگیری بین سُنیها و شیعیان، ظهور داعش، رشد فعالیتهای غیرقانونی و ناآرامیهای پایانناپذیری را شاهد بوده است که کشورهای مانند عراق و سوریه را به شدت دستخوش آشفتگی و هرجومرج کرده است.
مداخله قدرتهای بزرگ بینالمللی و نبود چشماندازی واحد از نظم و ساماندهی در منطقه، عمدهترین عواملی به شمار میروند که خاورمیانه را ناتوان و آن را به جوامع جداگانهای تقسیم کرده است. علاوه بر آن، شماری از کشورهای خاورمیانه با مشکل وضعیت سیاسی شکننده و ظهور بازیگران خشن، بیقانون و گاه موردحمایت خارجی مواجهاند و این چالش، کشورهای منطقه را وادار میکند که تنها به دنبال منافع محدود خود باشند و به منافع فراگیر سایر کشورهای منطقه توجه نکنند. به عبارت دیگر، کشورهای خاورمیانه با وجود پیوندهای تاریخی، تمدنی و حتی سیاسی بزرگ، به دلیل نقص در نظامهای داخلی برخی از کشورها و روابط پرتنش درون منطقهای، جوامعی نسبتا عقبمانده محسوب میشوند.
در همین حال، برخی معتقدند که چالشهای موجود در خاورمیانه ناشی از مداخلات غرب است که به تضعیف روابط میان کشورهای منطقه و تشدید اختلافات داخلی منجر شده است. اما برخی دیگر بر این باورند که مشکلات خاورمیانه به دلیل تداوم نفرت و انزجار دیرینهای است که در عمق تاریخ منطقه ریشه دارد و غرب نتوانسته است آن را ریشهکن کند.
اما واقعیت این است که علاوه بر دو عامل یادشده، فاکتورهای دیگری از جمله فساد اداری و مالی هم وجود دارند که در عقبماندگی و تقسیم کشورهای خاورمیانه نقش عمدهای بازی میکنند. تردیدی نیست که بسیاری از چالشهای فراروی منطقه، ناشی از ناکارامدی دولتهای مرکزی است. متمرکز کردن قدرت، ابتکارات محلی را تضعیف میکند، اختصاص منابع بر اساس تبعیض و جانبداری، جوامع را از هم جدا میکند و ناتوانی دولت مرکزی در پیشبرد امور کشور، به افزایش بیاعتمادی دولتها و ملتها منجر میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، پیشرفت چشمگیر فناوری در عصر حاضر میتواند زمینه را برای زدودن اختلاف بین دولتها و جوامع بشری در خاورمیانه فراهم کند. همچنین استفاده از فناوریهای پیشرفته میتواند در افزایش توانایی سازمانهای بینالمللی و کشورهای دوست که از ماهیت روابط دولتها و ملتها در خاورمیانه، نگراناند و میکوشند به این چالش رسیدگی کنند، نقش سازندهای ایفا کند. به عنوان مثال، با ادامه نظارت بر دسترسی همه افراد جامعه به خدمات عمومی همچون انرژی، آب و سایر خدمات شهری، میتوان نحوه رفتار واقعی بین دولتها، نخبگان و مردم در کشورهای خاورمیانه را مشاهده کرد؛ به ويژه اینکه مبالغ هنگفتی که برای فراهمسازی این خدمات از بودجه دولت هزینه میشود، در زندگی شهروندان تاثیر شگرفی دارد.
در بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط، چالش فراهمسازی این تسهیلات به طور فزایندهای بحثبرانگیز شده است؛ به خصوص اینکه برخی از کشورها قادر به پاسخگویی به تقاضای روزافزون خدمات یادشده نیستند. تلاشهای انجام شده برای پاسخگویی به نیازمندیهای رو به رشد جامعه، باعث شده است در موارد بسیاری از راهحلهای سریع بهره گرفته شود؛ در حالی که متوسل شدن به چنین اقداماتی که اغلب با شکست مواجه میشوند، پرهزینه، ناپایدار و در نهایت در رفع نیازهای جامعه ناکافیاند.
البته پیشرفتهای فناوری در سالهای اخیر فرصتهای مناسبی را برای دستیابی به راهحلهای پایدار و مقرون به صرفه فراهم کرده است و با استفاده از فناوریهای امروز، هزینههای عملیاتی کمتر میشود، اثرات منفی زیست محیطی کاهش و میزان قابلیتها افزایش مییابد. علاوه برآنکه بسیاری از پیشرفتهای فناوری را میتوان به صورت محلی مدیریت کرد، جوامع مختلف را به هم پیوند داد و فرصتهای شغلی بیشتری برای جوانان ایجاد کرد.
با این حال، تردید نظامهای سیاسی در بسیاری از کشورهای منطقه، مانع از پذیرش و استفاده از فناوریهای عصر امروزی میشود. در اذهان بسیاری از مردم این نگرانی وجود دارد که چنین تلاشهایی جز اینکه بر ثروت سرمایهداران بیفزاید و وضعیت ناعادلانه کنونی را تشدید کند، سود دیگری ندارد. علاوه بر آن، اقتصادهای سیاسی در بسیاری از کشورها از کارآفرینان فعال در این عرصه به طور لازم حمایت نمیکند و به آنها پاداشی که درخور تلاشهای آنها باشد، نمیدهد . البته دلیل این امر، تا حدی به نبود منابع کافی برای حمایت از کارآفرینان بستگی دارد؛ علاوه بر اینکه حفظ وضعیت موجود میتواند برای برخی از دولتها، امتیازات سیاسی حائز اهمیتی فراهم کند.
شکی نیست که موانع یادشده که جلوی پیشرفت بسیاری از جوامع را میگیرد، اهمیت موفقیت تلاشهای انجام شده را نشان میدهد و این حقیقت را آشکار میکند که ارائه خدمات پایدار نه تنها شرایط محیطی را در خاورمیانه بهبود میبخشد و خدمات قابل اطمینانی را برای تعداد بیشتری از شهروندان فراهم میکند، بلکه عملا به ثابت میکند که پیشرفت در این زمینه در رفع بیاعتمادی در جوامع خاورمیانه نقش ارزندهای دارد.
اکنون در حالی که ناتوانی دولتها در پاسخگویی به نیازمندیهای روزافزون شهروندان کاهش مییابد، بیاعتمادی به سرعت در حال افزایش است؛ با این حال، توانمندسازی مسئولان محلی و مسئولیتپذیری آنها میتواند رابطه میان دولتها و ملتها را به طور چشمگیری بهبود بخشد. البته استفاده از فناوری، علیرغم اهمیت فراوانی که دارد نمیتواند برای تحقق این هدف به تنهایی بسنده باشد؛ بنابراین باید دولتها و ملتها همواره آماده بهرهبرداری از فرصتهای فراهم شده باشند. شاید در این میان، برخی مخالف تغییر و تحول باشند و برخی دیگر این تجربه را پیش از آنکه آغاز شود، در نطفه خفه کنند، اما تردیدی نیست که ارائه عادلانه و پایدار خدمات عمومی میتواند تغییرات مثبتی را در جامعه ایجاد کند.