به تازگی کاپریس بوره، مدل آمریکایی، به زنان توصیه کرده است که حتی در صورتی که حالش را ندارند، برای تداوم رابطه خود هم که شده، به پشت بخوابند و پنج دقیقه آمیزش جنسی عادی داشته باشند. او در گفتوگو با نشریه « اوکی مَگِزین» (OK! Magazine) گفته است که زنها نباید از عبارات «خستهام» یا «سرم درد میکند» استفاده کنند و درعوض باید «از خودگذشتگی کنند» زیرا «این (تنها) پنج تا ۱۰ دقیقه از زندگی شما است».
مرا چشم و گوش بسته بخوانید اما من واقعا پیشتر عبارت «آمیزش جنسی مراقبتکننده» (از ازدواج) را نشنیده بودم؛ هرچند یک جستوجوی سریع در گوگل مقالات متعددی را نشان میدهد که به زنان توصیه میکند برای تحکیم زندگی مشترک و راضی نگه داشتن شریک زندگی خود هر از گاهی «این کار را انجام دهند» حتی اگر میلی به آن ندارند. اینگونه توصیهها همواره زنان -و نه هرگز مردان- را خطاب قرار میدهد و معرف این نظریه است که تمایلات جنسی زنان هرگز با تمایلات مردها در یک رده قرار ندارد.
ایده «رابطه جنسی نگهدارنده» بر اساس ایده ناهمگونی روابط استوار است که تمایلات جنسی مرد را بالاتر و بیشتر از تمایلات جنسی زن و مهارناپذیر فرض میکند؛ این فرضیه که زن و مرد از نظر جنسیت و میل جنسی به لحاظ بیولوژیکی با یکدیگر متفاوتند و نقش زن این است که به پشت بخوابد و مفعول و مرد پیشبرنده باشد، به کتابهای درسی پزشکی و بیولوژی هم نفوذ کرده است.
نحوه تدریس باروری به ما این تصور را ایجاد میکند که اسپرم «شوالیهای در زره درخشان» و تخمک «زن جوانی در معرض خطر» و منتظر نجات است. این واقعیت علمی که هردو طرف در باروری نقشی فعال دارند، هرگز به زنان تدریس نمیشود و ما کم کم باور میکنیم که سرنوشتمان شناور بودن بیاختیار روی این امواج و انتقال و به این سو و آن سو کشیده شدن است؛ تسلیم و مطیع و وظیفهشناس بودن و انتظار کشیدن برای «کشف» به دست یک مرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، از مردها انتظار میرود حقیقتا یک «پیشبرنده» و رهبر باشند و در یک رابطه تصمیمهای مهم را اتخاذ کنند: «داخل شونده» و «ورود کننده» و تهاجمی، مصمم و قاطع باشند. فقدان تعادل در این نحوه برخورد -بدون گفتوگو در مورد ناباروری و میل جنسی زنان- این تصور را هم به وجود میآورد که سیستم تولیدمثل مردان جالبتر یا پیچیدهتر است.
از آنجا که نعوظ و انزال مرد تعیینکنندگان اصلی عمل باروری تلقی میشوند، فصلهایی از کتابهای درسی به تحریک جنسی مردان اختصاص یافته است، اما تقریبا به تحریک جنسی زنان حتی به عنوان عملی در طول آمیزش جنسی هیچ اشارهای نشده است که به روشنی این پیام را میدهد که این پدیده اهمیتی ندارد. اوج لذت جنسی یا ارگاسم مرد در بسیاری از کتابهای درسی مطرح شده اما به ارگاسم زن تنها درچارچوب نقشش در انتقال اسپرم مرد یا کمک به باروری اشاره شده است. این فرضیهای است که به اواخر قرن نوزدهم یا پیش از آن برمیگردد، اما اکنون رد شده است.
این نقص در پذیرفتن ارگاسم زن فراتر از نقش آن در باروری، به این افسانه قوت میبخشد که میل جنسی زن به مراتب کمتر از مرد است و اینکه آنها مسئول پذیرش مرزهای پذیرفتهشدهای هستند که میگوید هرگونه سوءرفتار مردان نتیجه میل بیشتر جنسی آنان است که آنها را از پذیرش مسئولیت اعمالشان بری میکند. ارائه اطلاعات نادرست در کتابهای علمی به این تصور قوت میبخشد که هدف از میل جنسی زن تنها کمک به باروری است.
در حالی که این نظریهها زنان را در چارچوب این باور قرار میدهد که تمایلات جنسی آنان باید همواره از مرد کمتر باشد، در عین حال مردها را هم به این تله میاندازد که آمیزش جنسی برای آنها به احساس نزدیکی با طرفشان ربطی ندارد.
این مسئله یک فقدان تعادل چشمگیر در رابطه ایجاد میکند که در آن مرد و زن تلاش میکنند خود را طبق ایدهآلهای جامعه از زنانگی و مردانگی شکل دهند؛ بدون آنکه به آنچه حقیقتا احساس میکنند و میخواهند اولویت دهند. همچنین فضایی برای تایید تجاوز و تعدی جنسی در روابط بلندمدت و زناشویی ایجاد میشود و مرز میان رضایت (به آمیزش جنسی) و احترام را که باید اصل هرگونه رابطهای باشد، نامشخص میکند.
در زندگی مشترک، آمیزش جنسی «حق حقه» کسی نیست؛ اما آمار تکاندهنده نظرسنجی سایت «یو گاو» از چهار هزار نفر نشان میدهد که یک چهارم بریتانیاییها آمیزش جنسی بدون رضایت را تجاوز جنسی تلقی نمیکنند. بیش از یک سوم افراد بالای ۶۵ سال و ۱۶ درصد افراد ۱۶ تا ۲۴ ساله رابطه جنسی (ناخواسته) در زناشویی را «اجبار» نمیبینند؛ با وجود آنکه بیش از ۳۰ سال است که عمل جنسی بدون رضایت در بریتانیا غیرقانونی شده است.
تعیین نقش در جنسیت برای من نظریهای متعلق به گذشته است که باید در قرون وسطی که برای زن و مرد نقشهایی قاطع تعیین شده بود، باقی میماند: مرد به عنوان موجودی غالب و فعال در دنیای خارج و زن محدود در نقش راضی نگه داشتن مرد و پژواک احساسات و عواطف او. این نظرات در جامعه مدرن جایی ندارد.
دکتر پراگیا آگروال، کارشناس دادههای رفتاری، نویسنده، سخنران و بنیانگذار اندیشکده « فیفتی پِرسِنت پراجِکت» (پروژه ۵۰درصد) است. کتاب اخیر او، «مادری (دیگر بودن): گزینههای زن بودن» به تازگی منتشر شده است.
© The Independent