علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، محمدحسن اختری، یکی از مهمترین چهرههای مرتبط با تشکل حزبالله لبنان را از تنها سمت رسمیاش در مجمع جهانی اهلبیت برکنار، و رضا رمضانی، «رئیس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگهای شیعه» را جایگزین وی کرد.
محمدحسن اختری را - که از سال ۱۳۸۲ دبیرکل مجمع جهانی اهلبیت بود- برخی «پدرخوانده» و برخی دیگر «پدر میدانی» حزبالله لبنان میدانند.
اختری در دو دوره زمانی از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۷ و از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ به مدت ۱۴ سال سفیر ایران در سوریه بود. وی پس از پایان دوره چهارساله سفارت علیاکبر محتشمیپور در سوریه و زمانی که حزبالله هنوز گروهی در درون جنبش امل لبنان بود، به سفارت رسید.
حضور ۳ ساله اسرائیل در لبنان پس از جنگ ۱۹۸۲ و اختلاف بر سر نحوه مواجهه با اسرائیل، سبب شده بود تا جنبش امل که دبیرکل آن، امام موسی صدر، در لیبی ناپدید شده بود، دچار اختلافات درونی شود. در درون این جنبش، گروهی از روحانیان و جوانان شیعه که در حزبالدعوه و امل فعالیت میکردند، با مداخله ایران «حزبالله لبنان» را شکل دادند. تا خروج اسرائیل از غالب بخشهای لبنان در سال ۱۹۸۵، حزبالله بخشی از جنبش امل باقی ماند، ولی اختلاف بر سر نحوه مواجهه با اسرائیل در بخشهای تحت تسلط آن در جنوب لبنان، و همچنین، حمایت منسجم ایران از این گروه، سبب شد تا با اعلام جدایی از جنبش امل، بهعنوان یک گروه نظامی جدید شیعه وارد مناسبات نظامی و سیاسی لبنان شود.
علیاکبر محتشمیپور، نخستین سفیر جمهوری اسلامی در سوریه، برنامهریز تشکیل حزبالله در دوره نخست (در درون جنبش امل) و محمدحسن اختری، مدیریت دوره دوم (خروج از امل و توسعه و تثبیت این گروه شبهنظامی) را برعهده داشت.
با دستور خامنهای وارد شدم
اختری در پایان سفارتش در سوریه در سال ۱۳۸۶، در یک مصاحبه تفصیلی نکات مهمی را درباره دو دوره حضورش در سوریه بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی مطرح کرده است. او در آن مصاحبه نقش خود را «پایهگذاری ساختار روابط بین ایران و سوریه و ایران و فلسطین و ایران و لبنان» اعلام میکند.
وی در زمانی وارد دمشق شد که ایران در بیروت سفیر نداشت و سفیر ایران در سوریه، امور لبنان را نیز مدیریت میکرد. وقوع درگیریهای مسلحانه میان آوارگان فلسطینی و جنبش امل در لبنان، سبب شده بود تا این کشور پس از خروج اسرائیل بهشدت بیثبات شود. اولین ماموریت اختری در دمشق، ایجاد خط مصالحه میان گروههای فلسطینی و بخشهای مختلف جنبش امل بود.
رابطه نزدیک بخشهایی از جنبش امل با یاسر عرفات که در آن زمان با پشت کردن به ایران به صدام حسین نزدیک شده بود، و همچنین، حضور نیروهای مارکسیست و سکولار در آن جنبش، سبب شد تا اختری به نمایندگی از جمهوری اسلامی به دنبال آمادهسازی حزبالله لبنان برای خروج از جنبش امل و تبدیل این گروه شبهنظامی به بازیگر اصلی رویارویی با اسرائیل باشد.
جدایی حزبالله از امل آسان انجام نگرفت و طی چندماه، چندین درگیری مسلحانه بین این دو گروه رخ داد. اختری درگیری مسلحانه میان حزبالله و امل را اتفاقی تلخ در آغاز ماموریتش در سوریه میداند، و میگوید: «درگیریهای بین امل و حزبالله بسیار بد بود و نتایج منفی زیادی داشت. همه ما واقعا از آن ناراحت و عصبانی بودیم». البته اختری خود با تحریک حزبالله به جدایی از امل زمینه این درگیریهای به قول او «بسیار بد» را ایجاد کرده بود.
مذاکرات برای ایجاد مصالحه میان این دو گروه لبنانی در دمشق و با حضور عبدالسلام جلود، نخستوزیر و معاون قذافی، محمدحسن اختری و حسین شیخالاسلامی به نمایندگی از جمهوری اسلامی، و غازی کنعان، رئیس دستگاه امنیتی سوریه به نمایندگی از حافظ اسد، انجام میشد.
سرنوشت تلخ میانجیهای مصالحه میان حزبالله و امل
عبدالسلام جلود که در مذاکرات جدایی حزبالله و امل حضور داشت، دست راست قذافی و مهمترین چهره لیبی در ارتباط با ایران بود که پس از بالاگرفتن جنجالها در رابطه با انفجار هواپیمای مسافربری پان آمریکن بر فراز لاکربی، از نظام سیاسی لیبی حذف شد. جلود سالها بعد و با آغاز جنگ داخلی در لیبی، به صف مخالفان قذافی پیوست.
غازی کنعان که در این مذاکرات به نمایندگی از حافظ اسد شرکت میکرد، از مخوفترین چهرههای امنیتی سوریه و مسئول میز لبنان در حزب بعث سوریه بود. وی به مدت ۲۰ سال، از ۱۹۸۳ تا سال ۲۰۰۳، رئیس «استخبارات» نظامی سوریه بود. پس از مرگ حافظ اسد در سال ۲۰۰۰ و جانشینی بشار، وی در سال ۲۰۰۴ از سوی بشار اسد بهعنوان وزیر کشور منصوب شد. ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ که تا چند ماه پیش از آن نخستوزیر لبنان بود، انگشت اتهام را بهسوی حزبالله لبنان، نظام سوریه و غازی کنعان دراز کرد.
تحقیقات در مورد ترور حریری، زیر نظر کمیتهای از سازمان ملل انجام شد. از غازی کنعان نیز در جریان رسیدگی به این پرونده بازجویی شد، ولی دو هفته قبل از اعلام گزارش نهایی کمیته حقیقتیاب سازمان ملل، جسد وی در منزل مسکونیاش پیدا شد. رسانههای سوریه مرگ کنعان را خودکشی اعلام کردند و مدعی شدند که وی با اسلحهای که در اختیار خود داشت، به زندگیاش پایان داده است. جزئیات مرگ مشکوک مخوفترین چهره امنیتی سوریه، هنوز پس از ۱۴ سال افشا نشده است.
حسین شیخالاسلام، یکی از ۲ نماینده ایران در مذاکرات حزبالله و امل، در زمان مذاکرات، معاون سیاسی وزارت امور خارجه بود. وی پس از پایان دوره نخست سفارت اختری، جایگزین وی در سوریه شد و اکنون سمت نهچندان مهم «معاونت امور بینالملل مجمع جهانی تقریب مذاهب» را برعهده دارد.
محمدحسن اختری، دیگر ایرانی حاضر در آن مذاکرات، تا ۱۲ سال بعد و در سال ۱۳۷۷، سفیر ایران در سوریه ماند. با انتخاب محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴، وی مجدداً بهعنوان سفیر ایران به دمشق بازگشت. بازگشت وی به دمشق، با استقبال سرد بشار اسد مواجه شد و فشارهای دولت اسد برای تغییر او، سبب سرد شدن روابط ایران و سوریه به مدت ۲ سال شد.
یکی از رسانههای عربی در آن زمان جزییاتی را از نارضایتی دولت اسد با سفارت اختری منتشر کرده بود: «سوريه خواستار تعويض اين سفير با فردی شده كه كمتر در امور داخلی اين كشور دخالت كند. در اكتبر گذشته، وی در اين زمينه از سوی رهبران مذهبی سوريه مورد انتقاد قرار گرفته بود؛ اختري برای سوریها فردی غیرقابل پذيرش است».
فشار دولت سوریه نهایتا منجر به تغییر وی شد. اختری که همزمان با دومین دور سفارتش در سوریه و از سال ۱۳۸۳ دبیرکل مجمع جهانی اهلبیت بود، روز ۲ شهریور امسال با حکم علی خامنهای از تنها سمت رسمیاش در جمهوری اسلامی نیز کنار گذاشته شد.
برکناری وی که صندوق اسرار جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان است، و قرار نگرفتن او در پستی جدید، یا نشان از بیماری و ناتوانی او دارد، یا نارضایتی علی خامنهای. شاید اتفاقات روزهای آینده این ابهامات را برطرف کند.