پستانهای نگودیبه* را اتو کردهاند و وحشت چنین بلایی را بیواسطه چشیده است.
این دختر۱۶ ساله میگوید خیلی پیش از آنکه این بلا بر سر خودش بیاید شنیده بود که چنین کاری را با دختران میکنند اما هیچکس برایش نگفته بود چرا چنین کاری میکنند.
میگوید: «همچنان در حیرتم که چرا چنین بلایی بر سرم آوردند. چنان آسیبی دیدم که همان موقع هم میدانستم هرگز از یادم نخواهد رفت. آن روز که به یادم میآید از خودم میپرسم چطور خانوادهی خودم این بلا را بر سرم آورده است».
اتو کردن پستانها در کامرون رایج است و طبق برآوردهایی که انجام گرفته است این بلای دردناک گریبان یک سوم دختران را گرفته است، یعنی حدود ۱.۳ میلیون نفر.
در این سنت زیانبار برای مدتی و گاهی سالیان سال سینهی دختران جوان و تازهبالغ را اتو میکشند، مشتومال میدهند، صاف میکنند و میکوبند تا محو شود یا رشد آن کاملاً به تأخیر بیفتد.
در این کار به طور معمول از اجسام داغ مثل سنگ، کفگیر، دستهی هاون، چکش، اتو برقی، جارو و کمربند استفاده میکنند تا سینهها را با بستن یا کشیدن صاف کنند.
این کار را معمولاً مادر، جادوگر قبیله (شمن) و شفادهنده انجام میدهد و باورشان این است که سینهها اگر صاف و بچگانه باشند از چشمچرانی مردان، تجاوز و آبستنی قبل از ازدواج جلوگیری میکنند.
حتی برخی از ماماها هم برای کسب درآمد این کار را انجام میدهند که یادآور ختنه کردن زنان است.
به گزارش مرکز ملی مبارزه با ختنهزنان، در برخی مناطق این کشور آفریقای مرکزی پستانهای بیش از نیمی از زنان را اتو کردهاند.
نگودیبه در کامرون زندگی میکند و جزو قربانیان ازدواج در کودکی هم هست.
۱۳ سال بیشتر نداشت که او را وادار به ازدواج کردند. بعد از آن که پدرش فوت کرد عمویش گفت دیگر نباید در خانهی پدر بماند و باید به خانهی بخت برود.
خودش میگوید:« مادر بزرگم را قانع کرد تا قبول کند من به ازدواج یکی از دوستان عمویم درآیم که در روستا مغازهای داشت».
چندین بار تقاضای طلاق کردم ولی قبول نکردند. یک روز که شوهرم به بازار روستای مجاور رفته بود زدم به جاده.
رسیدم به گاروا-بولای، خانوادهی من در زمبه هستند که حدود ۵۰ کیلومتر آنطرفتر است. نمیتوانم پیش آنها بروم چون مرا پیش شوهرم برمیگردانند و من دوست ندارم برگردم.
اتوکشی پستان مختص کامرون نیست و در برخی مناطق غرب و مرکز آفریقا هم انجام میگیرد. به گفتهی سازمان ملل اتوکشی پستان یکی از پنج جرم مربوط به خشونت جنسیتی در جهان است که کمتر از همه تحت پوشش خبری قرار میگیرد.
آسیب دیدن بافتها، تب شدید و حتی از دست دادن یک یا هر دو سینه از عواقب اتوکشی پستان میتواند باشد و همچنین روح و روان قربانی لطمه میبیند.
طبق برآورد سازمان ملل ۸/۳ میلیون نفر در جهان این بلا بر سرشان آمده است.
سینههای وایبای* را نیز که ۱۵ سال بیشتر ندارد اتو کشیدهاند و او را در کودکی وادار به ازدواج کردهاند و اکنون در کامرون در رستورانی کار میکند.
میگوید:« سینههای مرا هم اتو کشیدند ولی آن موقع نمیفهمیدم چرا این بلا را سرم میآورند. بعدها بود که برایم توضیح دادند که برای جلوگیری از رشد سریع پستانها این کار را میکردند. در سن ۱۴ سالگی ازدواج کردم و یک سال است که متأهل هستم».
طبق دادههای یونیسف در نواحی دوردست شمال کامرون حدود ۶۰ درصد دختران در سن زیر ۱۸ سال ازدواج میکنند و حتی برخی از دختران چندین بار در سن زیر ۱۸ سال ازدواج میکنند.
این ناحیه در چند سال اخیر دچار ناامنی بوده است و بیش ۳۲۸ هزار کامرونی و نیجریهای در این منطق همچنان آواره هستند. در اجتماعات آسیبپذیر مثل جماعت پناهندگان، ازدواج در کودکی میتواند پیامد تنگناهای اقتصادی باشد زیرا غالباً دختران را به ازای دریافت پول یا کالا میفروشند.
وایبای میگوید:« آبستن که شدم وضع روحیام خیلی خراب شد چون واقعاً میترسیدم که بمیرم. شوهرم چندین بار و به خصوص در روزهای سخت که پولی در بساط نداشتیم مرا کتک زد. چندین مرد را میشناسم که معتقدند کتک زدن زنهایشان خیلی هم خوب است و مردانی هم با من رفتار جنسیتزده داشتند».
در کامرون خشونت علیه زنان خیلی رایج است و طبق دادههای یونیسف حدود ۴۰ درصد مردان میگویند که کتک زدن زنان موجه است.
طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، یک سوم زنان سراسر جهان در برههای از زندگی دچار خشونت جسمی یا جنسی میشوند که در اکثر موارد به دست همسرانشان انجام میگیرد.
طبق برآورد سازمان ملل ۵۸ درصد از کل زنانی که در سال ۲۰۱۷ کشته شدند(۸۷هزار نفر) به دست همسر یا اعضای خانوادهشان کشته شدهاند. یعنی هر روز در جهان ۱۳۷ زن به دست یکی از اعضای خانوادهی خودشان کشته میشوند و این رقم رو به افزایش است.
هوریرا* نیز که ۲۱ سال دارد از شوهرش کتک خورده است و میگوید: «من هم قربانی ازدواج در کودکی هستم. در سن ۱۶ سالگی ازدواج کردم. شوهرم همیشه مرا کتک میزند چون از بیشتر کارهایی که میکنم بدش میآید. میگوید بیرون که میروم با سایر مردان حرف میزنم. وقتی بادام زمینی میفروشم خیلی حسادت میکند. اغلب کنارم مینشیند و اگر مردی با من حرف بزند به خانه که برسیم چوب خوردن در انتظار من است».
هوریرا که یک دختربچهی ۱۱ ماهه و یک پسر سه ساله دارد میافزاید:« زیاد دوست ندارم در این باره حرف بزنم چون برای یک زن شرمآور است که در زندگی دچار چنین چیزهایی باشد و به خصوص آن که بچههای من هم میبینند».
*اسامی زنان در این مقاله ساختگی است تا هویتشان برملا نشود.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent