در کش و قوس بر سر آغاز حضوری و یا مجازی سال تحصیلی جدید، ورود خرسی سیاه به مدرسهای در شهر رودان، هر چند واکنش مفرح کاربران شبکههای اجتماعی را درپی داشت اما موجب بروز نگرانیهایی نیز شد که با سوالی کوتاه، خواهان اطلاع از سرنوشت خرس سیاه مدرسهای بودند: زنده است یا کشته شده؟
هر چند این گزینه مرگ و زندگی اینبار و به واسطه حضور بموقع محیطبانان با زندهگیری خرس و رها کردن آن در طبیعت همراه شد، اما تقابل انسان و حیوان همیشه با چنین پایان خوشی همراه نیست. حضور حیوانات در حریم انسانها سابقه خوبی ندارد و این مواجهه که در اصطلاح تعارض نامیده میشود، همواره تلفات و زیانهایی متوجه هر دو دسته کرده است. کاهش این تعارض میان انسان و حیوان از مهمترین دغدغههای سالیان اخیر طرفداران حقوق حیوانات بوده است. نهادهای فوق معتقدند با فرهنگسازی و آگاهی درباره چگونگی برخورد با حیوانی که به حریم انسانی وارد شده است، میتوان میزان تلفات این تقابل خونین را که با ورود حیوان برای دستیابی به آب و غذایی به محوطه جریمه انسان آغاز میشود، کاهش داد؛ خاصه آن که آب و خوراک طبیعی جانوران، بر اثر فعالیتهای انسانها و خشکسالیهای پی در پی از بین رفته است و حیوان به ناچار برای تامین آن از محیط امن خود خارج، و وارد حیطهای میشود که انسان در مرزهایش به کمین نشسته است.
چرا حیوانات وارد حریم انسان میشوند؟
گرسنگی و تشنگی را مهمترین عامل ورود حیوانات به حریم انسانها میدانند. خشکسالیهای پی در پی، کمبود طعمه و از بین رفتن زیستگاههای طبیعی حیوانات، از دیگر عواملی است که حیوان در نبود آن و برای رفع نیازهای خود وارد حاشیه خطرناک مرزهای انسانی میشود. دستاندازی بشر به طبیعت با شکار بیرویه و ساختوساز و تصرف جنگلها و مراتع، باعث کوچکتر شدن زیستگاه حیوانات شده است و چرخه حیاتی آنها را برهم زده است. در نتیجه، حیوان برای ارتزاق راهی جز راهی شدن به سوی آبادیها نمییابد. چنان سفرهایی البته بیخطر نیست و میتواند به مرگ حیوان منجر شود. برخی از این حیوانات پناهجو در عین نیاز به آب و إذا، به دام شکارچیان سودجو هم میافتند و برای گوشت و پوستشان شکار میشوند. این عمل هرچند بارها با انتقاد حامیان حیوانات و مراجع حفاظتی محیطزیست مواجه شده است، اما بحران معیشتی سالهای اخیر باعث شده است تا وجه اخلاقی کشتن حیوان تشنه و گرسنه، کمرنگتر از همیشه شود. حیواناتی که زمانی به راحتی در زیستگاه خود زندگی میکردند، به سبب زمینخواری و کوهخواری و اشغالگریهایی از این دست، ورودشان به حواشی آبادیهای انسانی افزایشی چشمگیر داشته است.
بحران خشکسالی و وقوع خشکترین تابستان نیمقرن اخیر ایران، گلوی حیوانات را بیش از پیش فشرده و آنها را وادار به نزدیک شدن به محدوده شهرها و روستاها کرده است. تنها در اصفهان نزدیک به ۱۶ هزار راس آهو به دلیل نبود علوفه و خشک شدن چشمهها، به ناچار قلمرو خود را ترک، و به سمت آبادیها کوچ کردهاند. در چنین شرایطی، بسیاری سازمان محیطزیست را مسئول نجات حیوانات میدانند، زیرا معتقدند که آن نهاد میتواند با تامین آب و علوفه این موجودات، از کوچ و تلف شدن آنها جلوگیری کند. اما آن درخوایت و آرزو با کمبود بودجه سازمان محیطزیست برای خرید علوفه و آب مورد نیاز حیوانات، از بین میرود تا در نهایت جانوران آب و غذای خود را در مزارع و سکونتگاههای انسانی بجویند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چراغی برای نجات حیوان
تعارض میان حیاتوحش و انسان از جمله عواملی است که باعث نابودی ۹۰ درصد از حیاتوحش کشور در پنج دهه اخیر شده است. در سالهای اخیر، در غیاب نهادهای دولتی برای کاهش این تعارض، گروههای حامی حیوانات و محیطزیست بودهاند که در مسیر جلوگیری از گسترش دامنه این انقراض کوشیدهاند. تلاش برای زندهگیری حیوانات، آموزش بومیان برای نکشتن حیوانی که به حریم انسانی وارد میشود، و کوشش برای تامین منبع غذایی برای حیوانات، از جمله مهمترین اقدامات این گروهها در مسیر کاهش تعارضها است. مرتضیآریانژاد، مدیر موسسه حامیان حیاتوحش هورموز، یکی از افرادی است که در این سالیان کمکهای بیشماری برای کاهش این تعارض انجام داده است. از جمله مهمترین اقدامات وی، خرید چراغ خورشیدی و نصب آن بر آغل روستاییان است که باعث فراری دادن حیوان و نجات آن از خطر نابودیاش میشود. آریانژاد درباره اقدامات فوری که برای این کاهش تعارض میبایست انجام شود، به ایندیپندنت فارسی میگوید: «بیمه کردن دام روستاییان یکی از راههای موثر کاهش تعارض است. اما در سیستم دولتی، خسارتی برای تلف شدن دام پرداخت نمیشود. دامداری هم که نمیتواند خسارتش را بگیرد، تنها یک چیز پیش روی خود میبیند: انتقام از حیوان.»
او در مورد کشتار بیمورد حیوانات وارد شده به حریم انسان، میگوید: «آنچه متاسفانه مشاهده میشود، این است که مثلاً گفته میشود موشخرما باعث نابودی درختان خرما میشود و برای انسان مضر است. باید اطلاعرسانی کرد و این باور غلط را از بین برد. زیرا این موش یکی از مفیدترین گونههای جانوری در حیاتوحش است. نیاز است که کارهایی برای آگاهی انجام شود تا وقتی جانداری از حیاتوحش مشاهده میشود، سریع به سراغ گزینه کشتن نروند.»
آریانژاد ورود خرس سیاه رودانی به آبادی را نیز ناشی از نابودی زیستگاههای این گونه جانوری در ۴۰ سال اخیر میداند و یادآور میشود که زیستگاههای این خرس رو به انقراض، به دلیل معادن و باغهایی که مردم تا دل کوه و زیستگاه خرس سیاه ایجاد کردهاند، از بین رفته است و خرس تنها یک راه پیش رو دارد؛ این که وارد حریم انسان شود.
مرگ حیوانات پناهجو
اولین مباحث پیرامون تعارض انسان و حیوان، پس از مرگ یوزپلنگ و تولههایش بود که وارد جامعه شد. یوزپلنگ مادهای که به همراه سه تولهاش در نهم شهریور ماه سال ۱۳۷۳ به حوالی شهر بافق رفته بود تا تشنگی تولههایش را برطرف کند، با حمله روستاییان مواجه شد و تنها یک توله از آن واقعه نجات یافت که ماریتا نام گرفت. سیزده سال بعد از این واقعه، آن روز به نام روز ملی یوزپلنگ نامیده شد و از آن پس همواره از آن روز به عنوان مبدائی در مسیر تلاش برای کاهش تعارض یاد میشود.
تلاش حامیان حقوق حیوانات و محیطبانان محیطزیست در این سالها بر این بوده است که با آگاهیبخشی و اطلاعرسانی، به پرسش دیرپای چگونگی مواجهه انسان با حیاتوحش پاسخ دهند: به هنگام دیدن حیوان وحشی چه باید کرد؟ این پرسش اغلب با کشتن حیوان پاسخ داده شده است و تنها چندسالی است که به سبب چنین آموزشهایی، شکلهای احتمالی دوم و سومی نیز به آن اضافه شده است. تلاش برای فراری دادن حیوان، یا مطلع کردن ماموران حافظ محیطزیست، از جمله راههای دیگری است که به هنگام رویت حیوان میتوان اعمال کرد.
همچنین، منع و خودداری از دستاندازی به زیستگاههای حیوانات از یک سو، و آب و غذارسانی به آنها در این سالهای سخت خشکسالی از سوی دیگر، نیز میتواند از ورود آنها به حاشیههای انسانی تا حد زیادی جلوگیری کند و تلفات ناشی از آن را به حداقل برساند.