وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت رئیسی میگوید، «برنامهریزی کردیم یک میلیون و ۸۵۰ هزار شغل تا پایان ۱۴۰۱ ایجاد شود.» (خبرگزاری مهر، ۷ آبان ۱۴۰۰) او در عین حال برای نقد دولت پیشین بدین نکته اشاره میکند که «شبکه بانکی سال گذشته ۱۸۰۰ هزار میلیارد تومان وام داده است که همگی اعلام کردند برای تولید بوده است و در برنامههای خود گفتند مجتمع مسکونی یا کارخانه میسازند، اما وام را گرفته و رفتهاند.» (همانجا) چه تضمینی وجود دارد که همین بلا بر سر وامهای دوران رئیسی نیاید؛ اگر وامی داده شود؟ این وامها را به چه کسانی میدهند؟
مهمترین سوال در این حوزه این است که آیا با وضعیتی که کشور دارد، وعده اشتغالزایی فوق قابل تحقق است؟ همه قرائن و شواهد میگویند، نه.
عوامل ایجاد اشتغال
این موضوع که ایجاد اشتغال نیاز به سرمایهگذاری داخلی (بخش خصوصی) یا خارجی، بودجههای عمرانی دولتی، و انتقال فنآوری دارد که آنها نیز به روابط خارجی عادی، تجارت آزاد و ثبات سیاسی و اقتصادی وابسته است، دیگر به دانش عمومی تبدیل شده است اما مقامات دولت رئیسی که همه فارغالتحصیلان موسسات قلابی مدرکساز (حوزوی در لباس دانشگاهی و دانشگاههای دبیرستان شده با گزینشها و بورسیههای دولتی) هستند و پیشینه آنها در نهادهای سرکوب است، بدین موضوع وقوف ندارند. برای روشن شدن تهی بودن وعده فوق، آمارها و اطلاعات مربوطه را در پنج قلمرو از قول مقامات و نهادها و سایتهای داخلی مرور میکنم.
سرمایهگذاری خارجی
در آمارهای سرمایهگذاری خارجی، باید به تفاوت میزانهای مصوب و میزانهای محقق شده توجه کرد. بسیاری از سرمایه گذاریهای مصوب تحقق نمییابند. دولت جمهوری اسلامی ایران هیچگاه آمار محقق شدهها را اعلام نمیکند. بنا به آمارهای سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی که مرجع رسمی سرمایهگذاری خارجی و اعلام آمار سرمایهگذاری خارجی در کشور است، میزان سرمایهگذاری خارجی در کشور در سالهای ۹۷ و ۹۸ به ترتیب ۲.۷ و ۱.۵ میلیارد دلار بوده است. (فارس ۱۶ خرداد ۱۴۰۰) رقم سال ۹۹ نیز اعلام نشده که با توجه به همهگیری کرونا، بهطور حتم پایینتر رفته است. اگر این ارقام درست باشند و سرمایهگذاری محقق شده را نشان دهند، باز رقمهای قابل توجهی برای ایجاد اشتغال نیستند. در بخشی از این سرمایهگذاریها (مانند سرمایهگذاری توسط دولت چین) سرمایهگذار از نیروی خود استفاده میکند که نقش چندانی در ایجاد اشتغال در کشور ندارد. با متوسط جهانی سرمایهگذاری ۲۰ تا ۱۰۰ هزار دلار برای ایجاد یک شغل، با ۱.۵ میلیارد دلار میتوان ۱۵ تا ۷۵ هزار شغل ایجاد کرد.
بودجه عمرانی
بودجههای عمرانی اگر واقعا صرف عمران شوند، مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزا هستند. اما بودجه فعالیتهای عمرانی دولت در بودجه سالهای اخیر مرتبا کاهش یافته یا محقق نشده است. بودجه اختصاصی عمرانی در بودجه سال ۹۹ حدود ۶۹ هزار میلیارد تومان بود (حدود ۲.۵ میلیارد دلار) که برای کشوری به وسعت و ذخایر و نیازهای ایران نزدیک به صفر است. معطل ماندن حدود ۷۸ هزار پروژه (با نیاز مالی ۸۰۰ هزار میلیارد تومان) در ایران، نشان میدهد که این بودجه قابل توجه نبوده است. مشخص نیست چقدر از این میزان و چگونه مصرف شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با توجه به این که هزینه متوسط ایجاد هر شغل صنعتی در ایران حدود یک میلیارد تومان است، بودجه عمرانی فوق تنها میتوانسته ۶۹ هزار شغل صنعتی ایجاد کند. هزینه متوسط هر شغل غیرصنعتی در سال ۱۴۰۰ حدود ۳۰۰ میلیون تومان تخمین زده میشود (چهار سال پیش پایین ترین هزینه برای ایجاد یک شغل حدود ۷۰ میلیون تومان بود) و با تحقق همه بودجه فوق، حداکثر بتوان سالانه ۲۰۰ هزار شغل ایجاد کرد.
سرمایهگذاری داخلی
آمار بانک مرکزی نشان میدهد که در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۹ حدود ۱۷۱ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است (اقتصاد نیوز ۶ آبان ۱۴۰۰). حدود شش سال از سالهای فوق در دوران تحریمها بوده که درآمد ارزی کشور بهشدت کاهش مییافته است. خلاصه گزارش تفریغ بودجه سال ۱۳۹۸ نشان میدهد که حدود ۱۵میلیارد یورو ارز صادراتی از ۲۲ فروردین ۱۳۹۷ تا ۳۰ آبان ۱۳۹۹ به کشور بازنگشته است (خانه ملت ۹ دی ۱۳۹۹). در بهار سال ۱۴۰۰ نیز حدود ۳ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است. این روند خروج سرمایه توسط صاحبان سرمایه در بخش غیردولتی، متوقف نشده است. این ارقام برای یک اقتصاد کوچک شده (حدود یک سوم نسبت به سال ۲۰۱۷) و در حال کوچک شدن، چندان کوچک نیستند.
وام اشتغال
وام کمبهره اشتغال که دولتها در ایران بر حسب عادت میپرداختهاند، به چهار دلیل به تولید اشتغال منجر نمیشود. اول این که این وامها عمدتا به خودیها داده میشود که با سندسازی آنها را دریافت میکنند و اصولا متوجه به ایجاد اشتغال نیستند. دولتها سازوکاری برای وارسی این موضوع که وامها کجا مصرف شدهاند، ندارند و برای تداوم امتیازدهی و رانت اصولا به سراغ این ماجرا نمیروند. دوم آن که این پولها حتی اگر در حوزه اشتغال صرف شوند، صرف توسعه زیرساختها نمیشوند که اشتغالزا هستند، بلکه صرف کارهای نمایشی و کوتاهمدت (غرفه و نمایش و مراسم و تولیدات اسلامی مثل مد اسلامی یا تورهای اسلامی) میشوند که تاثیر بلندمدتی ندارند و عمدتا ویترین اشتغال هستند، نه خود آن. سوم آن که با توجه به گران بودن ارز، با این پولها نمیتوان کالاهای سرمایهای از خارج وارد کرد و با ایجاد کارخانه، برای جمعی بزرگ کار ایجاد کرد. و چهارم آن که بخش عمده این منابع صرف خرید ارز و طلا و مسکن میشوند که نرخ بازگشت آنها بسیار بیشتر از سود بانکی و سرمایهگذاری برای ایجاد کار است.
روابط خارجی
روابط خارجی و تجارت آسان و آزاد، خودبهخود اشتغال ایجاد نمیکند، اما از ضروریات آن است. به همین دلیل است که دسترسی به دریاهای آزاد موجب رونق شهرها و کشورهاست. هیچ کشوری در دو قرن اخیر بدون تجارت آزاد و رابطه با ملتهای توسعهیافته دیگر، نتوانسته است پیشرفت داشته باشد و زندگی مردمانش را بهبود دهد.
پس از این که لطفالله صافی، از فقهای کاملا وفادار به نظام، از قهر با دنیای خارج توسط مقامات و نقش آن در بهبود نیافتن زندگی مردم سخن گفت، هدف حمله یک تارنمای طرفدار دولت قرار گرفت و آنها به صراحت اعلام کردند که با دنیا (کشورهای غربی و همسایگان) دشمنی دارند. این دشمنی اگر برای مردم نتیجهای ندارد، برای حکومت نان و آب دارد. مقامات حکومت غیر از تنشزایی چه پیشینه یا دستاوردی در حکمرانی دارند که قدرت را در اختیار گرفتهاند؟
جمهوری اسلامی ایران با دشمنی با غرب و تهدید مدام همسایگانش، دوست و همپیمانی برای خود باقی نگذاشته است. دوستان این حکومت، ونزوئلا، سوریه، و عراق هستند که بیشتر منابع ایران را میمکند تا به آن سودی برسانند. روسیه و چین نیز به ایران به صورت گاو شیرده نگاه میکنند.
با توجه به پنج شاخص فوق، امکان ایجاد یک میلیون و ۸۵۰ هزار شغل در مدت ۱۶ ماه، توهم و خیال واهی به نظر میآید. در عین حال، همچنان که در یک کشور شغل ایجاد میشود، اگر بازار کسب و کار در آن رونق نداشته باشد، احتمال از دست دادن شغل نیز مطرح است. به همین دلیل، در هشت سال دولتهای احمدینژاد، خالص اشتغال حدود ۱۴ هزار شغل بود. وزیری که از ایجاد یک میلیون و ۸۵۰ هزار شغل سخن میگوید، باید طرف دیگر ماجرا را نیز که میزان مشاغل احتمالی از دست رفته خواهند بود، روشن کند. خروج سرمایه، فرار مغزها، و مهاجرت نیروی ماهر (مانند پزشکان و پرستاران) عامل اصلی از دست رفتن اشتغال است.