فیلم اسپنسر، روایتی خیالی از زندگی شاهدخت دایانا با بازی کریستن استوارت، در تعطیلات سالانه کریسمس ملکه در خانه ساندرینگهام در نورفولک انگلستان را به تصویر میکشد.
سه روز سرنوشتساز از روز قبل کریسمس تا روز بعد از کریسمس که مشکلات بسیاری را در زندگی شخصی دایانا تشدید میکند. زیر نظر درباریان خانواده ویندزور، گرفتار در ازدواجی ناموفق، درحالیکه با «اختلال خوردن» دستوپنجه نرم میکند، به او گفته میشود که همچنان «ظاهر را حفظ کند»، تصویری که از قصههای پریان بسیار دور است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شاهدخت دایانا که اگر زنده مانده بود امسال ۶۰ ساله میشد، همچنان موضوعی جذاب در بین مردم و هنرمندان است و این بار کارگردان مطرح پابلو لارن توجه خود را به داستان دایانا معطوف کرد.
لارن فیلم خود را یک داستان خیالی میداند که به جستجو در سویه تاریک خاندان سلطنتی بریتانیا میپردازد.
نویسنده نشریه ووگ بریتانیا به مناسبت نمایش عمومی فیلم اسپنسر رفته سراغ این موضوع رفته تا درباره شاهدختی که همه میشناسند، یا فکر میکنند که میشناسند کندوکاو کند.
در فیلم میبینیم، زندگی دایانا ممکن است در حال فروپاشی باشد، اما او همچنان ظاهری مناسب یک شاهدخت دارد و توسط تجملات احاطهشده است. این تضاد بخشی از چیزی است که فیلم را قدرتمند میکند.
ایجاد کمد لباس تمثیلی ویندزور به این معنا بود که لارن، طراح لباس ژاکلین دوران و استوارت (بازیگر نقش دایانا) باید هر سه با هم هماهنگ و موافق باشند. آنها از یک غول مد کمک گرفتند: شانل!
استوارت دراینباره گفت: «در هر مرحله از راه، این یک همکاری تمام و کمال بود. ما همه در این ماجرا با هم بودیم: من، پابلو، ژاکلین و شانل. خیلی صمیمانه بود.»
برای تولید، قرض دادن و بازسازی لباسهای قدیمی برای استوارت در این فیلم، شانل آرشیوهای خود را به روی آنها باز کرد. این سطح دسترسی به دوران اجازه داد تا روحیه مجلل لارن و طراح تولید گای هندریکس دیاس را بالاتر ببرد. او میگوید: «از نظر سبک و شکوه و جلال، این همکاری چیزی را به فیلم داد که در غیر این صورت نمیتوانستیم داشته باشیم. قطعات شانل به هالهای که دایانا به عنوان یک شاهدخت داشت اضافه شد، بنابراین از این نظر یک انتخاب و پیوند باورنکردنی بود.»
هزاران عکس و مقاله در مورد دایانا وجود دارد که میشد از آنها استفاده کرد، اما انبوه اطلاعات یک شمشیر دولبه بود. دوران که توجه خود را بر روی عکسهایی از سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۲ گذاشته بود، میگوید: «در ابتدا، وضعیت ترسناکی بود، زیرا تصاویر بسیار زیادی از او وجود داشت. چیزی که من میخواستم پیدا کنم منطق پشت انتخابهای او بود و قطعات کلیدی که میبینید او در آن دوره میپوشید. برخی از عناصر تکرار میشوند: رنگها، دکمههای طلایی، یقههای متضاد، ژاکتهایی با یقه بسته و شلوار جین فاق بلند و کمی رنگ و رو رفته با کفشهای تخت.»
پی بردن به منطق پشت انتخاب لوازم اصلی مورد استفاده دایانا بسیار مهم بود. گروه سازنده مجبور شدند بین لباسهای رسمی و محدودکنندهای که او در طول زندگی رسمیاش میپوشد و نحوه لباس پوشیدن او زمانی که میتوانست خودش باشد، تمایزی ایجاد کنند.
شانل جایگاه ویژهای در انتخاب لباس دایانا داشت. او که از طرفداران کتهای کلاسیک و کیفهای شانل بود، چه در هنگام ایفای نقش خود بهعنوان شاهزاده ولز چه در زمانی که مشغول کارهای شخصی خودش بود.
استوارت انتخاب لباسهای دایانا را برانگیزاننده خاطرات و تصاویر گذشته میداند: «در برخی از عکسهای دایانا، به نظر میرسد که شخص دیگری به او لباس پوشانده است. حتی اگر لباس زیبا باشد، او در آن زندانی به نظر میرسد. در حین انجام تحقیقات متوجه شدم که دایانا هر وقت شانل میپوشید، شبیه خودش بود. زمانی که او قدرتمند به نظر میرسید اغلب شانل به تن داشت.»
کریستن استوارت معتقد است که لباسهای شانلی که در فیلم «اسپنسر» به تن دارد هر کدام داستان خود را روایت میکنند. «در فیلم میبینید که تمام لباسهای شانل زمانی استفاده شدهاند که دایانا به کمک نیاز دارد. اگر صحنه سخت بود یا او احساس خطر میکرد، ما او را در کت شانل میپوشاندیم تا کمی حمایت به او بدهیم. حتی اگر از درون احساس خوبی نداشت، در آن لحظات تمام قد میایستاد و میدرخشید.»
اسپنسر روایت قدرتمندی از تاریخ و خیال درباره شاهدخت دایانا است اما مطمئناً آخرین باری نیست که سینما به سراغ این تراژدی بریتانیایی رفته است.