خشونت علیه زنان پدیدهای است که به سلامت جسمی، روحی و روانی زنان آسیب قابل توجهی وارد میکند و موضوعی است نگرانکننده که اکثر جوامع، در طبقات مختلف فرهنگی اجتماعی و نژادی با آن روبرو هستند. اگرچه در برخی فرهنگها، با توجه به نگرشها و ترجیحهای جنسی، سبکهای زندگیای که فرد در آن رشد و پرورش یافته است، شایعتر از فرهنگها و جوامع دیگر است.
اعلامیه مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد (دسامبر۱۹۹۳) خشونت علیه زنان را «هر گونه عمل خشونتآمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی(بدنی)، جنسی یا روانی زنان شود» تعریف کرده است که اجبار و تهدید به انجام کاری به جبر و زور و یا سلب آزادی زنان به شیوه مستبدانه، در جامعه و زندگی خصوصی را شامل میشود. بر اساس همین اعلامیه خشونت علیه زنان معمولا از سوی اعضای خانواده، اشخاص عادی و دولت اعمال میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با توجه به چنین تعریفی میتوان مدعی شد، در ایران، خشونت علیه زنان در هر دو سطح جامعه و زندگی خصوصی مصداق دارد. به ویژه که در سطح جامعه اخیرا شاهد موارد بیشماری از خشونتها علیه زنان بودهایم که اخبار آنها در رسانهها منتشر شده است. از جمله میتوان به برخورد خشونتآمیز و نامناسبِ نیروهای انتظامی با زنان «به اصطلاح بیحجاب»، اشاره کرد که تصویر ویدئویی برخورد خشن و مامور نیروی انتظامی با یکی از این زنان از روی سکوی پست مخابراتی در فضای مجازی، همچنان محل اعتراض و انتقاد است.
از هر سه زن بالای ۱۵ سال در جهان، یک تن خشونت جنسی را تجربه کرده است
خشونت علیه زنان را میتوان به اشکال مختلفی تقسیم کرد.
خشونتهای فیزیکی و جسمانی: در این خشونت زنان مورد اذیت و آزار جسمانی و قرار میگیرند. بر اساس گزارش (Global Public Health Epidemic) خشونتهای جسمی و فیزیکی یکی از شایعترین نوع خشونتها علیه زنان است که از هر سه نفر زن بالای سن ۱۵ سال در جهان یک تن آنان از سوی شریک زندگیشان خشونت جسمی و فیزیکی را تجربه کردهاند. بنابر همین منبع ۹۰ درصد از صدمات ناشی از خشونتهای فیزیکی از سوی شریک زندگی در ناحیه سر، صورت و گردن است.
نکته حائز اهمیت این است که رفتارهای خصمانه و خشونتآمیز علیه زنان، نه تنها آسیبهای جسمانی جدی به آنها وارد میکند، بلکه صدمات روحی و روانی سنگینی را به زنان وارد میکند که آثار و عوارض آن تا مدتها برجا میماند. نتایج تحقیقات در زمینه عوارض خشونتهای خانگی علیه زنان نشان میدهد زنانی که در معرض خشونتهای خانگی قرار میگیرند دچار آسیبهای جسمانی،ناراحتیهای دستگاه گوارش، سندرم درد مزمن، اضطراب، افکار و رفتار خودکشی، مشکلات حاملگی (حاملگیهای ناخواسته، سقط غیر قانونی، زایمان زودرس) میشوند. نتایج تحقیقات والر و برنباوم (۲۰۰۳) نیز نشان میدهد که ۷۵ درصد زنان که سابقه خشونت از سوی شریک زندگیشان را داشتهاند، مشکلات عصبی و صدمات مغزی را گزارش کردهاند که علائمی چون مشکل در تمرکز، سردرد، خستگی و مشکلات خواب، اضطراب و افسردگی را نشان میدهد.
خشونتهای روانی و کلامی: این نوع از خشونت از جمله خشونتهای شایعی است که مردان علیه زنان به کار میبرند و در آن از واژهها و کلمات رکیک، تحقیرکردن، تهدیدکردن، قهرکردن، رفتارهای کنترلکننده (محدودکردن و ممنونعکردن معاشرت با دوستان و …) که نه تنها موجب احساس انزوا و طردشدن فرد از جامعه میشود، بلکه اعتماد به نفس را مخدوش کرده افسردگی و اضطراب در زنان ایجاد میکند.
خشونتهای اقتصادی: شاید این نوع رفتارها و واکنشهای مردان نسبت به زنان در برخی از جوامع سنتی چون جهان سوم به عنوان خشونت علیه زنان به حساب نیاید و یا اینکه در نُرم و هنجار جامعه، رفتاری نرمال و بههنجار تلقی شود. رفتاری مانند اینکه مردان به زنان اختیاراتی در مسایل مالی ندهند و یا حتی قدرتی در دخل و تصرف امور و اموال خودشان هم نداشته باشند. در مواردی نیز مردان از زنان حمایت مالی نمیکنند و برای نمونه هزینه خرید مایحتاج شخصی اولیهشان را هم پرداخت نمیکنند.
خشونتهای جنسی: که میتوان از آن به عنوان خشونتهای خاموش یاد کرد. از جمله میتوان به اجبار در داشتن روابط جنسی و زناشویی، بیتوجهی به نیازهای جنسی زن، مانعشدن در استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری ناخواسته و … در برخی موارد، زنان به دلیل شرم و خجالت و تابوی فرهنگی، از مشکلات، مسائل و خشونتهای جنسی از سوی همسر و یا شریک جنسیشان سخن نمیگویند، که خود بستری برای بروز و ظهور مشکلات روحی و روانی و البته مشکلات سلامت جسمی میشود.
آمارهای جهانی از خشونت علیه زنان
بر اساس گزارش سال ۲۰۱۳(World Health Organization) تخمین زده شده است که ۳۵ درصد از زنان در سراسر جهان در معرض خشونت فیزیکی و جنسی از سوی کسانی قرار میگیرند که شریک زندگیشان نیستند. همچنین ۷۰ درصد از زنان در طول زندگی خود خشونت جسمی و جنسی را از سوی شریک زندگی تجربه کردهاند.
همین منبع از کشته شدن ۸۷۰۰۰ زن در جهان به طور عمدی خبر میدهد که از این تعداد ۵۸ درصد از سوی شریک زندگی یا اعضای خانواده کشته شدهاند. در همین گزارش تصریح شده که روزانه ۱۳۷ زن در جهان از سوی یکی از اعضای خانواده خود کشته میشوند.
آمارهای خشونتها علیه زنان در ایران چه میگویند؟
در ایران اما، نتایج مطالعات با تمرکز بر خشونت علیه زنان طی ۱۴ سال از (بین سالهای ۲۰۰۰تا ۲۰۱۴) خبر از افزایش میزان خشونتها علیه زنان میدهد که ۶۶ درصدد بوده است .
بنابر گزارش تسنیم در آذر ماه ۱۳۹۶، آمارها نشان میدهد که «۱۳ هزار و ۳۷۰ مورد همسرآزاری در سال ۱۳۹۵ به اورژانس اجتماعی گزارش شده است که از این تعداد ۲۰۰۰ مورد به مراکز مداخله بحران مراجعه کردهاند». همچنین به نقل از همین منبع، گزارش پزشکی قانونی در سال ۱۳۹۵ حدود ۹۵۰۰ مورد خشونت علیه زنان و ادعای همسرآزاری در مراکز پزشکی قانونی استان تهران را ثبت کرده است.
دولت چه راهکاری برای برای امنیت زنان ایران اتخاذ کرده است؟
بر اساس اعلام خبرگزاری مجلس شورای اسلامی «لایحه مقابله با خشونت علیه زنان» برای تامین امنیت جانی زنان در آذرماه ۱۳۹۶ برای تصویب به مجلس ارائه شده که این شامل سه بخش «بازدارندگی، حفاظتی، و حمایتی» است. اما این طرح و لایحه بهرغم گذشت نزدیک به دو سال هنوز در مجلس طرح و تصویب نشده است.
اشرف گرامیزادگان، مشاور حقوقی و پارلمانی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در گفتگوی اردیبهشتماه خود با ایسنا یکی از دلایل کندی چنین لایحهای را بخش مجازاتهای آن دانست و گفت: «این لایحه به قوه قضاییه هم ارسال و به مدت شش ماه در این قوه بررسی و نهایتا به دفتر ریاست قوه قضاییه فرستاده شد، اما به مدت یکسال برای اظهار نظر رییس قوه قضاییه معطل ماند».
مشخص نیست قوه قضاییه چه زمانی این لایحه را به دولت و سپس مجلس ارائه میکند. لایحهای ۵۲ مادهای که به نظر میرسد در صورت تصویب، حداقل در حوزه قانون وحقوقی، بتواند موانعی را بر سر راه خشونتورزان ایجاد کند، اگر چه موانع فرهنگی و عرفی موجود همانند چتری سیاه و مخوف همچنان سایه هراسآور خود را بر زندگی روزمره زنان افکنده است.