صدها تن از شهروندان فلسطین با خطر اخراج از خانههایشان در محله شیخ جراح و سایر نواحی بیتالمقدس شرقی روبهرو شدهاند و اسرائیل با مطرح کردن بهانههای مختلف در تلاش برای اخراج آنها از بیتالمقدس است. فلسطینیها تاکید میکنند که این خانهها از مقامهای اردنی که بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷، بیتالمقدس شرقی را کنترل میکردند، خریداری شده است. در سال ۱۹۶۷، اسرائیل، قدس شرقی را اشغال کرد و در اقدام بعدی آن را به قلمرو تحت کنترل خود ملحق کرد که جامعه جهانی آن را به رسمیت نشناخت.
هدف اسرائيل از اخراج فلسطینیان از املاک و خانههای آنها تنها برای فراهم کردن زمینه احداث شهرکهای جدید نیست، به این معنی است که اسرائیل بار دیگر به آنچه از حضور اعراب در این بخش از فلسطین باقیمانده، حمله خواهد کرد؛ بهویژه اینکه نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل، چند هفته پیش هنگام دیدار از صحرای نقب بر فراز تپهای مشرف بر شهرک رهط اعلام کرد که دولت اسرائیل به راهبردی تهاجمی دست خواهد زد. البته صحرای نقب بیابانی است که در حال حاضر در مرزهای سیاسی اسرائیل قرار دارد و نیمی از جمعیت آن را بادیهنشینان عرب تشکیل میدهند که پس از جنگ سال ۱۹۴۸ در آنجا باقی ماندهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اسرائیل در طول چند دهه گذشته تلاش کرد با تخریب خانهها و از بینبردن محصولات کشاورزی با سمپاشی هوایی، ساکنان صحرای نقب را وادار به ترک سرزمینشان کند. علاوه بر آن، اسرائیل هر سال با صافکردن زمینهای کشاورزی، باعث نابودی محصولات کشاورزی فلسطینیان میشد و دامهای آنان را مصادره میکرد. همچنین، اسرائیل برای تضعیف و به آشوب کشاندن جامعه، زمینه فروش سلاح و ایجاد رعب و وحشت را فراهم میکرد تا زندگی ساکنان این منطقه با چالش روبهرو شود و آنها را وادار به ترک منطقه کند. هدف از ادامه این رویکرد، تنها برای ساخت شهرکها در محدوده سرزمینهای ۱۹۴۸ نیست، بلکه اسرائیل قصد دارد با ادامه این سیاست، برنامههای توسعهطلبانه خود را در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی که هر دو را در ماه ژوئن سال ۱۹۶۷ اشغال کرد، عملی کند.
بر اساس آمار و ارقام سازمان ملل متحد، در حال حاضر بیش از ۷۰۰ هزار شهرکنشین اسرائیلی در شهرکهای غیرقانونی در بیتالمقدس شرقی و کرانه باختری زندگی میکنند. اکنون این پرسش مطرح میشود که ایالاتمتحده تا چه زمانی میخواهد از سیاست شهرکسازی غیرقانونی اسرائیل که بهطور آشکار و در مقابل چشمان همه به آن ادامه میدهد، حمایت کند؟
ایجاد پست «فرستاده صلح خاورمیانه» یکی از نخستین گامهایی بود که باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، در این مسیر برداشت و در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۹ و چند روز پس از پایان بمباران ۲۲ روزه اسرائیل در نوار غزه، جورج میچل را که سابقه طولانی در برقراری صلح داشت به این سمت منصوب کرد. علاوه بر آن، جورج میچل در زمان رهبری کمیسیون بینالمللی تحقیق درباره علل حوادث اکتبر ۲۰۰۰، یعنی آغاز انتفاضه دوم فلسطین، با روند صلح اسرائیل و فلسطین و چالشهای پیش روی آن آشنا بود.
در آن زمان، جورج میچل در گزارش خود خواستار توقف روند شهرکسازی اسرائیل شد تا شرایط برای ادامه گفتوگو بین فلسطینیها و اسرائیلیها آماده شود. سپس، این امر بخشی از «نقشه راه صلح» دولت جورج دبلیو بوش شد و متوقف کردن شهرکسازی را نخستین تعهد برای از سرگیری مذاکرات اعلام کردند. باراک اوباما با انتصاب جورج میچل نشان داد تعهد به توقف شهرکسازی ستون اولیه سیاست روند صلح است، با این حال دولت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر پیشین اسرائیل، حاضر به همکاری نشد و به تلاشهایش برای توسعه شهرکسازی ادامه داد.
شاید جو بایدن که معاون اوباما بود از تجاربی که در این پرونده دارد به این نتیجه رسیده است که تمرکز بر شهرکسازی، راهبرد موفقی نیست و تلاش برای حل منازعه اسرائیل و فلسطین تلاشی ناکام است و بهترین کاری که در حال حاضر میتوان انجام داد مدیریت این بحران است. اما این رویکرد به طرز خطرناکی گمراهکننده است و نمیتواند دستاوردی به دنبال داشته باشد، زیرا شهرکهای اسرائیل به خطرناکترین نقاط برخورد و تنش تبدیل میشوند و این به افزایش درگیری و پیچیدگی بیشتر بحران منجر میشود. با این حال، اگر مقامهای دولت بایدن بخواهند از رویارویی با اسرائیل بر سر شهرکسازیها اجتناب کنند، هرگز نمیتوانند این حقیقت را انکار کنند که شهرکسازی غیرقانونی اسرائیل در نهایت، به قتل و ویرانی بیشتر منجر میشود.
دولت بایدن در قبال مسئله فلسطین مسیر متفاوتی را نسبت به دولت اوباما در پیش گرفته است و چنین به نظر میرسد که موضوع شهرکسازی دیگر در محور سیاستگذاریهای آن قرار ندارد، اما این روش چه هزینهها و پیامدهایی به دنبال خواهد داشت؟ دولت اوباما در تلاش برای توقف شهرکسازی بود و باور داشت که این اقدام، راه را برای رسیدن به راه حل سیاسی و مذاکره باز میکند. هرچند اوباما نتوانست به هدف موردنظرش برسد، اما حداقل دولت او راهبرد مشخصی داشت که روی آن کار میکرد.
با آنکه پی بردن به ماهیت هدف دولت بایدن در مورد منازعه فلسطین و اسرائیل دشوار است، اما دولت بایدن به احتمال زیاد روی دو گزینه کار خواهد کرد: حفظ وضعیت موجود یا مدیریت درگیری. اگر هدف حفظ وضعیت کنونی است، یعنی حفظ وضعیت جغرافیایی و جمعیتی بهطوریکه در صورت فراهم شدن زمینه تغییر و پویایی سیاسی، امکان تقسیم باقی بماند، جلوگیری از گسترش شهرکسازی باید اولویت اساسی باشد. از سوی دیگر، حتی اگر هدف مدیریت نزاع و درگیری باشد؛ یعنی تلاش برای به حداقل رساندن میزان تنش و پیامدهای منطقهای آن، با اذعان به این امر که راهحل مناسب دیگری وجود ندارد، در این صورت نیز جلوگیری از توسعه شهرکسازی یک اولویت اساسی است.
تداوم روند شهرکسازی و برخورد اسرائیل با فلسطینیها با تصرف اجباری زمینها و خانههایشان و جایگزینی یهودیان اسرائیلی بهجای آنها، ممکن است در نهایت وضعیت خشونتباری را به وجود آورد که قابل کنترل نباشد، بنابراین زمان آن فرا رسیده است که ایالات متحده در قبال مسئله شهرکسازی غیرقانونی اسرائیل موضع قاطعانه و جدی اتخاذ کند.