یکی از پدیدههای جمهوری اسلامی فیلمساز نسبتا جوانی است به نام محمدحسین مهدویان که دیگر دارد ۴۰ سالش میشود؛ ۴۰ سالی که تماما در جمهوری اسلامی گذشته است. او متولد اردیبهشت ۱۳۶۰ است که کودکیاش در دوران پرحادثه دهه ۶۰ سپری شده و نوجوانی و جوانیاش در دهه ۷۰ که دوران سازندگی و اصلاحات بود و دوران بلوغش با شکست اصلاحات در فضای قدرت سیاسی جمهوری اسلامی همزمان شد. او در ۲۸ سالگی شاهد اعتراضات «جنبش سبز» بود و در حالی دهه چهارم زندگی خود را شروع کرد که این جنبش سرکوب شد و کارش به حصر کشید.
جمهوری اسلامی در بدو پیدایش خود نیروهای جوانی داشت که در سودای ساختن سینمای اسلامی بودند کسانی مانند محسن مخملباف، مجید مجیدی و فرجالله سلحشور که برای خودشان شاخ شدند و با هم درگیر بودند. در گروه بعدی هم میتوان از ابراهیم حاتمیکیا و محمدرضا درویش و کمال تبریزی نام برد که هر کدام مدعی و طلبکار شدند و کسانی مانند بهروز افخمی که به بین دو صندلی نشستن عادت دارند و از هر طرف که افتادند به زیان نظام تمام شد. به همین دلیل از دهه ۸۰ که «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بهطور جدی وارد سینما شد، ترجیح داد آدمها را بخرد و به خودش دردسر پرورش دادن فیلمساز ایدئولوژیک ندهد. در مورد بازیگران کار سادهای بود جواد عزتی باشد یا امیر آقایی یا امیر جدیدی یا... فرقی نمیکند کمی که سرکیسه را شل کنید حاضرند به هر سازی که مینوازید برقصند و بهترین ابزار روزمرگی شر باشند. آنها به سادگی بازیگری را شغل خود میدانند و برایشان مهم نیست مامور اعدام باشند یا ستارهای مشهور؛ شغل، شغل است. اما در مورد کارگردانان و فیلمنامهنویسان کار بهمراتب دشوارتر بود؛ زیرا کارگردانی و بهویژه فیلمنامهنویسی ارتباط زیادی با عقاید آدمها دارد و نمیتوان آن را شغل عادی نشان داد.
شغل کارگردانی و حتی فیلمنامهنویسی امر جاافتادهای است روزانه در سراسر جهان هزاران فیلم ساخته میشود که افرادی در ردههای مختلف از تهیهکننده، فیلمنامهنویس و کارگردان تا آهنگساز و مدیر فیلمبرداری و مشاغل فنی یا عادی در آن مشغول کارند و کاری به محتوای آنچه میسازند ندارند، برای همین پیدا کردن کارگردان یا فیلمنامهنویسی که به کارگردانی یا فیلمنامهنویسی از جنبه شغل نگاه میکند، کار دشواری نیست، تنها باید کمی فن بداند و سرسوزن ذوقی هم داشته باشد، متعهد به حقیقت هم نباشد و کار خود را با نام یک شغل توجیه کند. درعینحال در کشورهایی مانند ایران چون کارگردانی و نویسندگی نوعی تقدس هنری و فکری پیدا کرده است فقط با پول خریدنی نیست، باید چند جایزه سینمایی هم خرج آن کرد که جشنواره فیلم فجر اگر این کار را نکند به چه دردی میخورد و اساسا برای همین ساخته شده است و اگر به این کار نیاید قرار است به چهکار آید!
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
وقتی سال ۱۳۹۵ در سینمایی در تهران فیلم سینمایی محمدحسین مهدویان به نام «ایستاده در غبار» را دیدم با خود گفتم این همان است که «سپاه» و «سازمان هنری رسانهای اوج» در جستوجوی آن بودند. جوانی با اندکی ذوق و دانستن مقدار زیادی فن که کاری ندارد فیلم درباره تروریستی مانند «احمد متوسلیان» است یا جلادی مانند «اسدالله لاجوردی»، او کارش را میکند و علاوه بر مزدش جوایز جشنواره فجر را خودش و کسانی که در فیلمهای او نقشی داشتهاند، درو میکنند.
از سال ۱۳۹۴ که مهدویان با «ایستاده در غبار» به جشنواره فجر پا گذاشت، تاکنون که هفت سال از آن واقعه میگذرد، پای او بریده نشده است و یکنفس هرسال یک فیلم ساخته است و فیلمش در جشنواره فجر هم جایزهای یا جوایزی برنده شده است. آخرین کارش «مرد بازنده» با بازی «جواد عزتی» چند روز پیش در ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ در چهلمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و باید منتظر باشیم که در این بیآبروترین جشنواره فجر درحالیکه عملا رقیبی ندارد چه میکند.
فراموش نکنیم پس از دیماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، شلیک دو موشک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای اوکراینی، خیل کشتهشدگان بیکفایتی حکومت در مهار کوویدـ۱۹، درگیریهای زیستمحیطی از اهواز و خوزستان تا سیستان و بلوچستان و اعتصابات محلی و سراسری مانند اعتصابات معلمان در سراسر کشور دیگر حال و رمقی برای مردم نگذاشته است که جشنواره فجر بروند و برای عزتی یا مهدویان هورا بکشند و درست در همین وضعیت مهدویان و عزتی به ریش مردم میخندند و وقتی از مهدویان سوال میشود که چرا جواد عزتی با اینکه سنش به شخصیت فیلم نمیخورد را به بازی دعوت کرده است؟ سه دلیل میآورد:
«۱. عزتی را انتخاب کردم به خاطر اینکه عزتی یک ستاره تکرار نشدنی است و هر فیلمسازی دوست دارد او در فیلمش بازی کند.
۲. یک دلیل دیگر دارد و اینکه او از پس اجرای هر نقشی برمیآید...
۳. بعد هم اینکه دوستیم و وقتی با هم فیلم میسازیم به ما خوش میگذرد.»
مجری خطاب به عزتی میپرسد: «همینطور است آقای عزتی، سر صحنه خوش میگذرد؟» که «آقای عزتی» دوباره میگوید «بله»!
جواد عزتی محبوب باقی میماند اگر نقشهایی مانند «لطیف» در «دردسرهای عظیم یک و دو» (برزو نیکنژاد) و بابا اِتی در «قهوه تلخ» (مهران مدیری) یا شهرام در «آفریقا» (هومن سیدی) و فیلمهایی از این دست بازی میکرد و سروکارش به سپاه و اوج و مهدویان نمیافتاد، اما چه میشود کرد اگر اصول در کار نباشد کارگزار شر شدن قابلیت نمیخواهد تنها باید امیدوار به تداوم شر باشی و بمانی.