فلسطین در آرزوی دیرین کشور و دولت ‏مستقل

نگاهی به پاویون فلسطین در نمایشگاه جهانی دبی ۲۰۲۰‏

نمایشگاه جهانی دبی ۲۰۲۰ در اکتبر سال گذشته بالاخره در پی تاخیری که ویروس کرونا باعثش شده ‏بود آغاز شد. طی شش ماه برگزاری این نمایشگاه، میلیون‌ها نفر از سراسر جهان در آن شرکت و از ‏غرفه‌های ۱۹۱ کشور بازدید کرده‌اند؛‌ رویدادی که خود از نشانه‌های جان گرفتن دوباره جهان سفر و ‏گردشگری در پی دنیاگیری کرونا است. ‏

دبی ۲۰۲۰ رویدادی تاریخی برای منطقه ما است: اولین بار است که «نمایشگاه جهانی» که از سال ‏‏۱۸۵۱ تا کنون برگزار شده است به خاورمیانه می‌آید؛ البته نمایشگاه‌های موضوعی کوچک‌تر دو بار در ‏دهه ۱۹۵۰ در اسرائیل برگزار شدند، اما برگزاری نمایشگاه بزرگ جهانی در خاورمیانه سابقه نداشته ‏است. این رویداد در زمانی صورت می‌گیرد که تحولات سال‌های اخیر باعث شده است که امکان ‏حضور غرفه‌ها یا پاویون‌های تمام کشورهای اصلی خاورمیانه در دوبی فراهم شود: از اسرائیل تا ‏فلسطین؛ و از ایران تا سوریه. ‏

نویسندگان ایندیپندنت فارسی در آخرین روزهای برگزاری نمایشگاه دوبی ۲۰۲۰ به آن سر می‌زنند تا ‏پوششی جامع از آن ارائه دهند. من نیز در بخشی از این تلاش، در چهار مقاله به توصیف چهار پاویون ‏از کشورهای خاورمیانه پرداخته‌ام: عربستان سعودی، امارات متحده عربی، فلسطین، و اسرائیل.‏

***

در میان ۱۹۱ کشور حاضر در نمایشگاه کمتر کشوری است که نام کامل و رسمی کشورش را بر سر در پاویون نوشته باشد؛ هدف دولت‌ها این است که بیشتر «کشور» را عرضه کنند تا «نظام» یا «دولت»، و تمرکز را بر فرهنگ و اجتماع بگذارند تا سیاست. همین است که حتی حکومت ایران هم عبارت «جمهوری اسلامی» را که در سازمان ملل متحد همیشه روی پلاکاردهای جلوی نام نمایندگان ایران می‌آید در بالای پاویون نیاورده است. طرفه اما این‌ که شاید تنها دولت عضو سازمان ملل متحد که دارای حداقل‌های دولت‌داری (یعنی قابلیت اعمال حق حاکمیت) نیست، در بالای پاویون خود از این عبارت استفاده کرده است:‌ «دولت فلسطین.»

این اتفاقی نیست. قصه هویت ملی فلسطین که در صد سال اخیر شکل گرفته است، بر مبنای همین خواست و آرزوی دیرین بوده است:‌ تشکیل دولت. امروزه جامعه جهانی و تقریبا تمام کشورهای جهان‌ از خواست تشکیل کشور و دولت مستقل به رهبری «سازمان آزادی‌بخش فلسطین»‌ (ساف) حمایت می‌کنند و قریب ۱۴۰ کشور به اضافه سازمان ملل متحد «دولت فلسطین» را به همین نام به رسمیت می‌شناسند و معتقدند که حق تشکیل دولت مستقل در سرزمین‌های کرانه غربی رود اردن و نوار غزه و بیت‌المقدس شرقی دارد؛ اما در عمل، این سرزمین‌ها هنوز در اشغال اسرائیل است و فلسطینی‌ها همچنان به دنبال راهی برای رسیدن به خواست دیرین خودند.

اما هویت ملی فلسطین در این سال‌های طولانی اشغال و آوارگی برای مردمانش از میان نرفته است که هیچ، بی‌اغراق می‌توان گفت از قوی‌ترین‌ها در جهان عرب است؛ در این سال‌ها، فلسطینی‌ها اگر به استقلال کامل دست نیافته‌اند، توانسته‌اند هویت خود را چنان استوار کنند که نه‌تنها در بین مردمانی که تحت لوای تشکیلات خودگردان فلسطین زندگی می‌کنند، بلکه بین صدها هزار آواره فلسطینی در اردوگاه‌های لبنان و اردن و سوریه و مهاجران فلسطینی از کپنهاگ تا آتلانتا نیز پا بگیرد.

در پاویون یا غرفه «دولت فلسطین» نیز رد پای این هویت ملی استوار را می‌بینیم. بیرون در به زبان‌های گوناگون به مردم خوشامدگویی شده است. از جمله به فارسی نوشته‌اند «به فلسطین خوش آمدید». داخل که می‌شویم، خانم راهنما معرفی را شروع می‌کند و جلوه‌های هنر فلسطینی از همان آغاز پیدا است: مثلا با لباس خودش که دوخت زیبای فلسطینی موسوم به «تطریز» دارد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اما فرق این پاویون با شاید تمام پاویون‌های دیگر در این است که از همان ابتدا حرف‌های خانم راهنما در معرفی، رنگی از خواب و رویا دارد تا واقعیت. مطابق رسم نمایشگاه، او مستقیما نه حرفی از عالم سیاست می‌زند، نه از اسرائیل، نه از اشغال. اما از همان ابتدا می‌گوید: «این تصاویر بیت‌المقدس است. بیت‌المقدس پایتخت فلسطین است.» در مورد هر کشوری اعلام پایتخت امری معمولی است، اما اینجا بیان آرزویی است که با واقعیت فاصله بسیاری دارد.

پس از معرفی خانم راهنما، فیلمی می‌بینیم که در آن اذان مسجد اقصی و صدای کلیساهای مسیحیان فلسطینی را می‌شنویم. معلوم است که تلاش بسیاری شده تا فلسطین تنها «مسلمان» معرفی نشود و بر اهمیت هویت مسیحیان آن نیز تاکید شود. در فیلم‌ها و عکس‌ها، هم قبه صخره را می‌بینیم هم کلیساهای بیت‌ لحم، شهر فلسطینی مکان تولد عیسی مسیح و محل رژه سالیانه نوجوانان مسیحی فلسطینی را.

شاید بیش از هر غرفه دیگری، در اینجا تلاش بر این شده که آنچه در اینجاست، محدود به دیدن و شنیدن نباشد و حس‌های لامسه و بویایی نیز به کار بیایند. در یکی از اتاق‌های نمایشگاه، امکان لمس چند جسم مهم فلسطینی را داریم:‌ کلید یکی از خانه‌های قدیمی که نماد آوارگان فلسطینی است که در جریان جنگ سال ۱۹۴۸ خانه‌ و کاشانه خود را از دست دادند، اما بسیاری هنوز کلیدهای خود را حفظ کرده‌اند؛ نمونه‌ای از نمک معروف دریاچه بحر میت، کم‌ارتفاع‌ترین نقطه جهان که بین اسرائیل، فلسطین، و اردن مشترک است، و تکه‌ای آلومینیومی از قبه صخره. در اتاقی دیگر، با فشار دادن دکمه‌ای، امکان استشمام بوهای مختلف سرزمین فلسطین را داریم: از گل‌های گوناگون تا بوی مشهور درخت‌های زیتون. در اتاق دیگری، دور سفره‌ای می‌نشینیم که نماد سفره فلسطینی است، و با دیدن نمایش فیلم و عکس غذاهای مشهور فلسطینی مثل «مقلوبه» بی‌نظیر به هوس می‌افتید؛ هوسی که در آخر نمایشگاه می‌تواند با خریدن اطعمه و اشربه فلسطینی که از رستوران معروف «ممانیش مناره» در دوبی به پاویون آورده شده است، برآورده شود.

اما این پاویون اگر یادآور هویت ملی قدرتمند فلسطینی‌ها است، در عین حال یادآور چشم اسفندیار این هویت نیز است: این واقعیت که هویت معاصر فلسطینی هرگز نتوانسته است رابطه خود را با مهم‌ترین همسایه‌اش برقرار یا حتی تنظیم کند: همان ملتی که رابطه‌ای دیرین با آن سرزمین دارد و در چند دهه اخیر، پس از وقفه‌ای هزار و اندی ساله، دوباره بخش مهمی از جمعیت آن ‌را تشکیل می‌دهد- ملت یهودیانِ اسرائیلی.

«منشور ملی فلسطین» تا سال‌ها اصلا منکر هرگونه حق موجودیت میلیون‌ها یهودی ساکن اسرائیل بود و می‌گفت اکثریت عظیم‌ آن‌ها حق زندگی در آنجا ندارند. در دهه ۱۹۹۰ که ساف تحت رهبری یاسر عرفات «راه‌حل دو دولتی» را پذیرفت و با دولت اسرائيل رابطه برقرار کرد، این وضع به‌ظاهر عوض شد، اما خواست «حذف اسرائيل» هرگز به طور کامل از میان نرفت و هویت فلسطینی جدیدی که صراحتا جایگاهی برای دولت اسرائيل و شهروندان یهودی اسرائیل قائل شود، به وجود نیامد.

نتیجه آن ‌که در جای جای پاویون نه‌فقط شهرهای کرانه غربی و غزه که شهرهای مهم قلب اسرائيل نیز به عنوان شهرهایی فلسطینی نمایش داده می‌شود. در کنار عکس‌های جنین و نابلس و بیت لحم، عکس‌های عکا و حیفا را نیز می‌بینیم، بدون ‌این ‌که اشاره‌ای به اکثریت عظیم جمعیت یهودی آن‌ها شود. البته در فروشگاه انتهای نمایشگاه، چنان ‌که انتظار می‌رود، نقشه‌های کامل سرزمینی فروخته می‌شود که در واقع مرزهای «فلسطین زیر قیومیت بریتانیا» است (چون در امپراتوری عثمانی که واحدی به نام فلسطین وجود نداشت و مرزهای آنچه بعدها «فلسطین» شد، با سوریه و لبنان معلوم نبود)؛‌ جای تعجب نیست که دم در غرفه به هر زبانی به فلسطین خوشامدگویی شده به‌جز زبان عبری.

نتیجه آن‌ که در پی دیدن پاویون احساسی دوگانه داریم: هم احساسی خوب از دیدن جلوه‌های فرهنگ فلسطینی به همراه این آرزو که این مردم بتوانند بالاخره روزی به خواست دیرین خود که تشکیل کشور و دولت مستقل است برسند؛ و هم حس تلخ دور بودن این آرمان و این واقعیت که هویت ملی فلسطینی هنوز با واقعیت سال ۲۰۲۲ کنار نیامده است و هنوز با نوعی انکار اسرائیل همراه است.

در آخر پاویون، همان جایی که یک طرف صلیب و تسبیح و حنظله می‌فروشند و یک طرف زعتر و چای فلسطینی، تصویر یک مرد فلسطینی به چشم می‌خورد: محمود درویش، ‌شاعر بزرگی که رویکردش و افکارش را کمتر از جایگاه نمادینش می‌شناسند. درویش به‌حق شاعر ملی فلسطینی‌ها شناخته می‌شود و تصویرش نیز به همان علت آنجا است. اما در ضمن باید به خاطر داشت که او سال‌ها شهروند اسرائیل و کنشگر حزب کمونیست اسرائيل بود و هم او بود که گفت: «ما هم دولت اسرائيل را به رسمیت می‌شناسیم و هم حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین را. نقطه شروع ما همیشه این است: این سرزمین به هر دو ملت تعلق دارد و هر دو حقی برابر به موجودیت آن دارند.» گفته‌ای که بعید است مجریان طراحی پاویون هنگام برپایی آن مد نظر گرفته باشند.

بیشتر از جهان