حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، در سفر اخیرش به دمشق که به منظور بحث و بررسی پیامدهای جنگ اوکراین و تصمیم مسکو (متحد ایران و سوریه) به ادامه نبرد در اوکراین، صورت گرفت، گفت که کشورش از توسعه روابط بین سوریه و برخی از کشورهای عربی استقبال میکند.
او در حالی اشاره به این موضوع کرد که از یک سو مذاکرات احیای برجام بین تهران و پنج قدرت بزرگ جهانی در حال نهایی شدن است، و از سوی دیگر، بهتازگی بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، برای عادیسازی روابط با کشورهای عربی، سفری به امارات متحده عربی داشت.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا عادیسازی روابط سوریه و کشورهای عربی، میتواند ایران را با چالش مواجه کند؟ پاسخ به این سوال در شناخت ماهیت روابط سوریه و ایران در ۳۰ سال گذشته نهفته است. البته طرفداری سوریه از ایران در طول جنگ ایران و عراق، عاملی برای توسعه روابط بین دو کشور بود، با این حال، روابط سوریه و ایران در سی سال گذشته عاری از تنش و رقابت نبود و در برخی از مسایل میان دو کشور اختلاف و ناسازگاری وجود داشت، اما دو طرف توانستند چالشهای پیش رو را مهار کنند.
از گذشته تا اکنون عوامل متعددی، از جمله ماهیت رژیم سوریه به عنوان یک اقلیت علوی که بر اکثریت سنیمذهب سوریه حکومت میکند، باعث تقویت روابط تهران و دمشق شده است. علاوه بر این، نظام شیعه ایران به دلیل گرایشی که به جانبداری از علویان در رقابتهای ایدئولوژیک و منطقهای (برای پیشگامی در رهبری جهان عرب بین رژیمهای بعثی سوریه و عراق) و نیز تمایل سوریه به خنثی کردن تاثیر پیمان صلح ۱۹۷۷ مصر و اسرائیل دارد، خود را به سوریه نزدیکتر میبیند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، سوریه احساس کرد که در معرض خطر ارتش اسرائیل قرار گرفته است و به همین دلیل، همگرایی با ایران را راهی برای بازگرداندن توازن قدرت در منطقه یافت. افزون برآن، نزدیکی میان دمشق و تهران، منافع اقتصادی سوریه را برآورده میکرد و این کشور توانست از قراردادهای تامین نفت، سرمایهگذاری، و نیز درآمد حاصل از گردشگران ایرانی، بهرهبرداری اقتصادی چشمگیری کند.
از سوی دیگر، تهران نیز پس از پایان جنگ ایران و عراق، در تلاش برای خروج از انزوای بینالمللی بود، به ویژه این که جنگ هشت ساله با عراق، به عنوان جنگی علیه همه کشورهای عربی به شمار میرفت و باعث قطع شدن یا سردی روابط ایران با جهان عرب شده بود. بنابراین، تهران ناگزیر شد برای جبران این خسارت، روابط خود با دمشق را توسعه دهد.
سوریه برای منافع راهبردی ایران در خاورمیانه نقش حیاتی دارد و از دیرباز نزدیکترین متحد آن بوده است. رژیم اسد به ایران اجازه دسترسی به خاورمیانه و گروههای نیابتی آن، از جمله حزبالله، جنبش حماس، و جهاد اسلامی فلسطین را داد و ایران با استفاده از این همکاری، افراد، سلاح، و پول را از طریق خاک سوریه به گروههای یادشده منتقل میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، ایران با اعزام دانشمندان ایرانی به سوریه، آموزش فنی، تامین تجهیزات و مواد شیمیایی، به حمایت ازبرنامه تسلیحاتی شیمایی سوریه پرداخت. سوریه نیز همواره به عنوان متحد راهبردی ایران، در بازدارندگی اسرائیل از حمله به نیروهای نیابتی یا برنامه هستهای ایران، نقش ایفا کرده است. سوریه از نظر ژئوپلیتیکی نیز موقعیتی محوری در پروژه ایران برای تسلط بر منطقه از طریق تقویت گروههای شیعه دارد و ایران با استفاده از قلمرو سوریه، به عنوان یک قدرت منطقهای تاثیرگذار در خاورمیانه به گسترش نفوذ خود در محور سوریه، لبنان، و عراق، ادامه میدهد.
در نتیجه، میتوان گفت که مشارکت راهبردی ایران و سوریه متاثر از شرایط منطقه، بازتاب آن بر اوضاع دو کشور، و روابطی است که هر یک از آنها با طرفهای منطقهای و بینالمللی دارند.
تحولاتی که خاورمیانه به دنبال حوادث ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ و پیامدهای آن، همچون جنگ آمریکا با تروریسم، لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق، و راهبرد ایالات متحده برای تغییر نظام در سوریه و ایران، شاهد آنها بود، منجر به توسعه و تحکیم روابط بین تهران و دمشق شد. سفرهای رسمی مقامهای بلندپایه دو کشور، افزایش همکاریهای اقتصادی، و شکلگیری آنچه در آن زمان به عنوان «محور مقاومت» یاد میشد، نشاندهنده توسعه روابط بین دو کشور است و این امر به نوبه خود منجر به تقویت روابط سوریه، ایران، و سازمان حزبالله شده است.
ابعاد ائتلاف سوریه و ایران پس از آغاز جنگ در سوریه افزایش یافت و ایران از سال ۲۰۱۱، نقش مهمی در سوریه ایفا کرد؛ به ویژه این که جمهوری اسلامی ایران از شروع جنگ، به مداخله در بحران سوریه آغاز کرد و تلاشهای بسیاری برای حمایت از رژیم بشار اسد انجام داد.
در واقع، سوریه محور اصلی راهبرد منطقهای ایران را تشکیل میدهد که هدف از آن تضمین «محور مقاومت» در منطقه برای مقابله با کشورهای همسایه و قدرتهای بینالمللی است. بنابراین، بهرغم ایدئولوژی سکولار بشار اسد، رژیم ایران در تلاش برای ابقای او بر سر قدرت است تا منافع ایران در منطقه حفظ شود. اهمیت بشار اسد برای ایران این است که وی علاوه بر این که متحد نزدیک تهران است، نقش اساسی در ارسال سلاح به متحدان منطقهای ایران و ادامه حمایت از آنها دارد، و با بقای بشار اسد بر سر قدرت، رژیم جمهوری اسلامی ایران نگران نخواهد بود که گروههای سنی مخالف ایران قدرت را در سوریه در دست بگیرند.
البته تحولات اخیر در برخورد با سوریه و روند عادیسازی روابط با دمشق، دلایل متعددی، از جمله مهار تروریسم در منطقه دارد که با جنگ سوریه تشدید شده است، و دلیل دیگر آن تصمیم روسیه است که قصد دارد در چارچوب افزایش روابط با کشورهای عربی به دنبال عقبنشینی آمریکا از خاورمیانه، روابط خود را با دمشق گسترش دهد.
علاوه برآن، به ویژه با توجه به سیاست اخیر واشنگتن در قبال ایران که منافع متحدان منطقهای خود را در نظر نمیگیرد، کشورهای منطقه نیز در تلاش برای اتخاذ رویکردهای جدیدی به منظور مقابله با بحرانهای منطقهای هستند؛ حتی اگر این روند با جهتگیریهای آمریکا در تضاد باشد.
از سوی دیگر، از آنجا که هم سوریه و هم کشورهای عربی، دلایل اقتصادی برای بهبود روابط دو جانب دارند، و با توجه به اینکه روابط اقتصادی دمشق با روسیه و بلاروس از زمان تهاجم روسیه به اوکراین آسیب دیده است، کشورهای عربی و سوریه به گسترش روابط اقتصادی اولویت بیشتری میدهند.
با این حال و بهرغم اظهارات وزیر امور خارجه ایران مبنی بر استقبال از آغاز گشایش روابط سوریه با کشورهای عربی، تهران در واقع این همگرایی را به نفع خود نمیداند، زیرا سوریه از یک سو مهمترین رکن محور موسوم به «مقاومت» است، و از سوی دیگر، این کشور فرصت اقتصادی سودآوری برای ایران بهشمار میرود و به همین دلیل، تهران هرگز از حضور و رقابت کشورهای عربی در سوریه راضی نخواهد بود.