اول اکتبر یا همان نهمین روز از مهرماه روز جهانی «سالمندان» در جهان است. چهاردهم دسامبر سال ۱۹۹۰ میلادی بود که سازمان ملل متحد روز این روز را به عنوان روز جهانی سالمندان ثبت کرد. در واقع هدف اصلی سازمان ملل برای گرامیداشت چنین روزی پیشبرد برنامههای سازمان ملل برای سالمندان در همه جای جهان است.
ایران جزو آندسته از کشورهاییست که روند جمعیتی آن به سمت «سالمندی» پیش میرود. براساس آمارهای موجود در سال۲۰۵۰ بیش از ۳۰ درصد از جمعیت ایران بیشتر از ۶۵ سال خواهند داشت و هرم سنی در سال ۲۰۵۰ کاملاً سالخورده خواهد بود. با این شرایط لزوم وجود و بهبود زیرساختهای مناسب شهری برای سالمندان ایرانی بیش از پیش احساس میشود هرچند که شواهد و آمارهای موجود درباره شرایط زندگی سالمندان ایرانی حکایت از وضعیتی دارد که در آن نه تنها بهبودی در زیست اجتماعی این قشر از مردم ایجاد نشده بلکه روزبهروز زیست روزمره سالخوردگان ایرانی بدتر از قبل میشود.
فارغ از اینکه در چهل سال گذشته هیچ برنامه مشخص و قابل دفاعی از سوی مسئولین جمهوری اسلامی برای بهبود زیست اجتماعی سالمندان ارائه نشده است، موضوع تلخ و فراگیری در جامعه ایران گسترش پیدا کرده که از آن تحت عنوان «سالمندآزاری» یاد میشود. بنا به تعاریف سالمندآزاری عبارت است از «انجامدادن یا انجامندادن رفتاری خاص به صورت عمدی یا غیرعمدی توسط مراقبتکننده یا فرد قابل اعتماد دیگر که باعث افزایش خطر و صدمه یا تجاوز به حقوق انسانی و کاهش کیفیت زندگی در فرد سالمند (بالاتر از ۶۰ سال) میشود. این سوءرفتار شامل سوءاستفاده فیزیکی، جنسی، روانی عاطفی، غفلت، ترککردن یا بهرهبرداری مالی است».
آمارها نشان میدهد که پس از کودک آزادی و همسرآزاری، سالمندآزاری رتبه سوم خشونت خانگی در ایران را به خود اختصاص داده است. واقعیتی تلخ که به ظاهر هیچ تناسبی با فرهنگ زندگی اجتماعی ایرانیان ندارد اما آمارها حکایت از رشد روزافزون این پدیده تلخ در ایران دارد.
رضا جعفری مدیر اورژانس اجتماعی کشور، تابستان امسال و در مصاحبهای با روزنامه ایران گفته بود که «سالمند آزاری یکی از مهمترین مقولهها در حوزه آسیبهای اجتماعی و همچنین اورژانس اجتماعی است». به گفته این مقام مسئول یکی دیگر از مصادیق خشونت علیه سالمندان، فضای نامناسب شهری از حیث دشواری دسترسی شهروندان به خدمات عمومی است.
یک پژوهش تخصصی که در مجله «سالمند» منتشر شده است و حاصل یک کار تحقیقاتی درباره میزان شیوع سالمندآزاری بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ است، میگوید که برآورد میزان شیوع کلی سالمندآزاری در ایران 56/4 درصد است. این آمار برای آمریکا 4 تا 10 درصد ، نیجریه 30 درصد، اسپانیا 46 درصد ، کشورهای اروپای شمالی 2 درصد، آلمان 6/9 درصد، ایتالیا 4/12 درصد، هنگکنگ 21/4 درصد ، چین 36/2 درصد و روسیه 28/6 درصد بوده است. آماری که نشان میدهد بحران سالمندآزاری در ایران بسیار جدیست و انکار مسئولین نمیتواند از عمق این فاجعه کم کند.
چندسالیست که اخبار زیادی از سالمندآزاری «فیزیکی» در رسانههای ایران منتشر میشود. روایتهایی که شنیدن آنها در وهله اول با ناباوری همراه است. زیست فرهنگی ایرانیان از دیرباز به گونهای بوده است که احترام به «بزرگتر» همواره در آن از درجه بالای اهمیت برخوردار بوده . باورهای فرهنگی ما ایرانیان در خصوص رابطه با سالخوردگان جامعه ریشه در اخلاقیاتی دارد که همواره احترام به بزرگتر را ستایش میکند. زمانی زیادی از آن روزها نمیگذرد که به تصویر کشیدن «بیاحترامی» و برخورد «غیراخلاقی» با فرد سالخورده، تصمیم خانوادهای بود که پدربزرگ و یا مادربزرگ را روانه خانه سالمندان میکرد که همان هم مورد تقبیح بسیار قرار میگرفت. اما انگار امروزه و با شنیدن اخباری که از آزار و اذیتهای فیزیکی و خشونت علیه سالمندان به گوش میرسد، فرستادن افراد سالخورده به خانه سالمندان نه تنها «سالمندآزاری» تلقی نمیشود که شاید حافظ امنیت سالمندان در جامعهایست که سویههای خشونت هر روز در آن بیشتر به چشم میآید. چندان تعجبی ندارد که حاکمیت اقتدارگرایی که برای حل تمامی مشکلات جامعه متوسل به زور و خشونت و بازداشت میشود، نسبت به رواج خشونت علیه شهروندان سالخورده خود بیتفاوت باشد و هیچ برنامه مشخصی برای حل این بحران فراگیر و نوظهور نداشته باشد. در قوانین جمهوری اسلامی ایران هیچ قانونی در حمایت از سالمندان وجود ندارد و دست سالمندانی که مورد آزار و اذیت قرار میگیرند به هیچ جا وصل نیست. درست مشابه خلاء قانونی که برای مساله کودک آزاری نیز وجود دارد.
رشد روز افزون پدیده شوم سالمندآزاری زنگ خطری بزرگ برای جامعه ایران است. جامعهای که روزبهروز ارزشها و باورهای فرهنگی و اجتماعی خود را از دست میدهد و در مقابل مسیر تلخ انحطاط فرهنگی را با سرعت میپیماید. اگر تا پیش از این برخی باورهای جامعه ضامن حفظ برخی از اخلاقیات جامعه ایرانی بود، امروز نمیتوان با قاطعیت از عرف اخلاقی سخن گفت که در آن «احترام» جایگاه اول را دارد.