کشته شدن همزمان دو قلاده جانور باارزش در روز یکشنبه (چهارم اردیبهشت) که با واکنشهای گستردهای همراه بود، روشهای غیراصولی و نبود نیروی متخصص برای زندهگیری حیات وحش از سوی نهادهای مسئول را بیش از پیش به نمایش گذاشت. پلنگی که بهجای تفنگ بیهوشی، در قائمشهر هدف شلیک نیروی انتظامی قرار گرفت و کشته شد. همزمان چند کیلومتر آن طرفتر، یک قلاده خرس قهوهای بهدست اهالی روستای کنازق اردبیل با استفاده از تراکتور و لودر تلف شد.
تلاش شد تا کشتن پلنگ سرگردان را تحت عنوان دفاع از جان مردم توجیه کنند. این حیوان که از ساعات اولیه صبح وارد محدوده شهری قائمشهر شده بود تا حدود چهار ساعت در بخشی از محدوده این شهر دیده میشد. در نهایت هم اعلام شد چون اسلحه بیهوشی نرسید، او را کشتند. خبرگزاری مهر، به نقل از علی سلاجقه، رئیس سازمان محیط زیست نوشت: «تفنگ بیهوشی در ترافیک ماند و اصلا به استان مازندران نرسید.» در این مورد جمشید محبت خانی، فرمانده یگان حفاظ محیط زیست ایران نیز اعلام کرده، استان مازندران تنها دارای دو قبضه سلاح بیهوشی است.
جدا از این سوال که چرا استانی مثل مازندران با وجود تنوع حیات وحش بالا تنها دو سلاح بیهوشی در اختیار دارد، این موضوع مطرح است که چرا افراد بیشتری برای استفاده از همین تجهیزات در این استان آموزش ندیدهاند؟ این مسئله از آن رو مطرح است که به گفته مسئولان اداره محیط زیست مازندران، یکی از دو فردی که برای استفاده از سلاح بیهوشی آموزش دیده بود، در مازندران حضور نداشت و نفر دوم هم نتوانست به موقع خود را به صحنه برساند.
در عین حال گزارشها حاکی از آن است که نیروهای محیط زیست شهرستان قائمشهر و همچنین آتشنشانی، در جریان این حادثه حضور داشتند. حتی پلنگ کشته شده، پیش از شلیکی که از فاصله نزدیک به او صورت گرفت، از طرف مردم و همین نیروها محاصره شده بود. زندهگیری حیات وحش جزو اصولی است که این نیروها باید آن را آموزش دیده باشند، به ویژه نیروهای آتشنشانی.
همین ماجرا در اردبیل هم تکرار شد، جایی که اهالی روستا با روشهای غیراصولی ابتدا سعی در مهار خرس کرده و با آسیب رساندن به آن، در نهایت این قلاده خرس را با استفاده از تراکتور تلف کردند.
در هر دو این حوادث، استفاده از اسلحه بیهوشی توسط اداره حیات وحش استانها پس از آن مورد استفاده قرار گرفت که آسیبهای وارد شده به این دو قلاده جانور، امکان زنده ماندن آنها را به صفر رسانده بود.
حسن اکبری، سرپرست محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست به دنبال انتقادها نسبت به عملکرد این دستگاه در قبال آنچه در مازندران و اردبیل رخ داده، مثل همیشه مشکل را به منابع مالی و اعتبارها گره زده است. او به رکنا گفته ما برای زندهگیری حیات وحش در ایران با کمبود نیروی متخصص روبرو هستیم و آموزش در این زمینه هم نیاز به منابع مالی دارد.
در مناطقی که از تنوع حیات وحش برخوردارند، سازمانهای مسئول، اقدام به آموزش در جوامع محلی در کنار نیروهای فعال در آتشنشانی یا پلیس میکنند. حتی نیاز نیست در این مورد مصداق را سایر کشورها قرار داد. چند صد کیلومتر دورتر از حاشیه شمالی کشور، در استان سیستانوبلوچستان، مردم محلی در برخی مناطق زندهگیری گاندوها (تمساح پوزه کوتاه) را خود انجام میدهند.
در کنار فیلمهایی که پیش از این در شبکههای اجتماعی منتشر شده، پس از کشتن دو قلاده جانور ارزشمند در مازندران و اردبیل، یکی از کاربران بلوچ در صفحه توییتر خود فیلمی منتشر کرد. این فیلم نشان میداد که اهالی یک روستا، گاندویی که از زیستگاه خود دور شده بود را زندهگیری کرده و برای انتقال به محل اصلی زیست خود، تحویل نیروهای محیط زیست دادهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ایران، مکانی ناامن برای گونههای مختلف جانوری
اما نه پلنگی که در قائمشهر با شلیک نیروی انتظامی کشته شد و نه خرسی که در روستای کنازق اردبیل به دست اهالی تلف شد، اولین گونههای حیات وحش کشور نبودند که به دلیل ناکارآمدیها جان خود را از دست دادند و البته آخرینها هم خواهند بود.
در سالهای گذشته بارها و بارها حیات بسیاری از جانوران به دلیل همین ناکارآمدیهای انسانی و مدیریت ضعیف در سازمانهای مسئول، تهدید شده و یا از بین رفته است. همین موضوع حتی گونههایی از حیات وحش ایران را در معرض نابودی و انقراض قرار داده است. از سرنوشت تلخ شیرهایی که در باغوحشها تلف میشوند تا یوزپلنگ و گورخرهای ایرانی که روزشمار انقراضشان کوتاهتر شده است.
سال ۱۳۹۷ بود که مرگ گورخرها هم خبرساز شد، وقتی که هنگام زندهگیری ۱۰ گورخر، پنج قلاده از آنها تلف شدند. این پنج گورخر در جریان عملیات انتقال از سایت تکثیر و پرورش خارتوران سمنان به پارک ملی کویر تلف شدند و در آخر معاون محیط زیست طبیعی در مقابل واکنشهای گسترده، به گفتن یک جمله عذرخواهی بسنده کرد.
سال گذشته نیز سه راس گورخر آفریقایی (دو ماده و یک نر) از هلند به ایران منتقل و پس از چند روز نگهداری در گمرک، به باغ وحش صفادشت تهران منتقل شدند. تنها یک روز پس از این انتقال، به دلیل برخوردهای غیرحرفهای و خشنی که با این حیوانات صورت گرفت، گورخر نر تلف شد. در آن زمان تصاویری از کتک زدن این گورخر که پایش شکسته شده و توان راه رفتن نداشت، منتشر شد و واکنشهای زیادی را در شبکههای اجتماعی به همراه داشت. پس از آن یکی از گورخرهای ماده هم شرایط نامناسب موجود را تاب نیاورد و جان داد.
وضعیت نامناسب باغ وحشهای ایران هم سالهاست به یکی از انتقادهای جدی فعالان محیط زیست تبدیل شده است. شیرهایی که یک به یک در باغ وحشهای شهرهای مختلف تلف میشوند. دو سال قبل شیر باغ وحش مشهد به علت مسمومیت غذایی جان خود را از دست داد. البته تلفات این باغ وحش تنها به این جانور محدود نماند و یک راس قوچ، یک گراز و یک راس گوزن نیز در همان بازه زمانی در این محل تلف شدند.
دو توله شیر در تبریز و یک توله شیر سفید در هویزه نیز به دلیل مشکلات تغذیه از بین رفتند.
وضعیت نامناسب باغ وحشهای ایران تبدیل به معضلی بزرگ برای گونههای مختلفی شده که در این مناطق نگهداری میشوند. روانپریشی به دلیل وضعیت نگهداری نامناسب، معضلی است که به گفته کارشناسان بسیاری از حیوانات در باغوحشهای ایران به آن مبتلا شدند.
یوزپلنگ آسیایی هم از جمله گونههای در معرض انقراض جدی ایران است که هر از گاهی خبری از تلف شدن یکی از آنها در اثر تصادف منتشر میشود. در این مورد اعلام شده اقدامهایی به منظور افزایش حفاظت، تولید مثل و نصب علائم در جادهها انجام شده اما برای نجات این گونه کافی نبوده است. سال گذشته، سازمان محیط زیست اعلام کرد تنها ۱۲ یوزپلنگ در ایران باقی مانده اما برای حفاظت از آنها بودجه نداریم.
برخی از گونههای حیات وحش نیز در سایه نبود آموزش در جوامع محلی، سالیانه جان خود را از دست میدهند.
آبان سال ۱۳۹۹ رسانهها از کشته شدن یک پلنگ مازندران با قرص برنج خبر دادند. ماده پلنگی که در روستای بندبن واقع در پناهگاه حیات وحش دودانگه و چهاردانگه پیدا شد و پس از انتقال به پناهگاه برای درمان، به دلیل مسمومیت تلف شد.
هراز گاهی اخباری از آزار و حتی تلف شدن برخی گونههای حیات وحش در جوامع محلی منتشر میشود که مسئولیت آن بیش از هر چیز متوجه نهادها و سازمانهایی است که باید آموزش در این زمینه را یکی از سیاستهای خود قرار دهند. البته نه تنها حوادث اخیر در قائمشهر، که پیش از این رخدادهایی مانند آنچه در جریان زندهگیری گورخرها رخ داده بود نیز نشان داد، مسئله آموزش در میان نیروهای مرتبط در حوزه محیط زیست و بخشهایی همچون آتشنشانی و پلیس هم معضلی بسیار جدی است. معضلی که به از بین رفتن بسیاری از گونههای باارزش حیات وحش کشور منجر شده است.