سنت مرگبار تیراندازی در عروسی و عزا همچنان قربانی می‌گیرد

۳۰فروردین‌ماه، جوانی ۲۵ ساله در جریان یک مراسم عروسی در یکی از روستاهای شهرستان جیرفت استان کرمان در اثر شلیک گلوله جان باخت

تیراندازی در مراسم عروسی- فرارو

رسم پرخطر و مرگبار شلیک هوایی در مراسم عروسی، بار دیگر در ایران قربانی گرفت. این سنت، که ریشه در مناسک طایفه‌ای و نمادهای فرهنگی برخی جوامع محلی دارد، با گذشت زمان، به یکی از علل وقوع حوادث ناگوار تبدیل شده است.

در تازه‌ترین مورد از این نوع حوادث، فرمانده انتظامی شهرستان جیرفت در استان کرمان، روز ۳۰ فروردین اعلام کرد، جوانی ۲۵ ساله در جریان یک مراسم عروسی در یکی از روستاهای این شهرستان در اثر شلیک گلوله جان باخته است.

سرهنگ رضا فیروزبخت، در تشریح جزئیات این حادثه گفت: «پس از دریافت گزارشی مبنی بر تیراندازی منجر به فوت در یکی از روستاهای شهرستان جیرفت، بلافاصله ماموران انتظامی در محل حادثه حاضر شدند. بررسی‌های اولیه نشان داد که در نتیجه اجرای رسم نادرست تیراندازی هوایی، گلوله‌ای به یکی از شرکت‌کنندگان در مراسم اصابت کرده و منجر به مرگ این فرد شده است.»

به‌رغم هشدارهای گسترده و وقوع ده‌ها مورد مرگ و جراحت در سال‌های اخیر، این رسم همچنان در برخی مناطق کشور رواج دارد. بنابر گزارش‌ها، این سنت تنها در سال ۱۴۰۳ جان ۲۱ نفر را گرفته یا موجب جراحت آن‌ها شده است.

در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، ۶۴ شهروند درپی این رسم جان باخته و ۲۶ نفر دیگر زخمی شده‌اند. این آمار تنها به مراسم عروسی مربوط است و اگر موارد مشابه در مراسم سوگواری، گردهمایی‌های قومی و آیین‌های محلی را نیز در نظر بگیریم، بی‌تردید شمار قربانیان بیشتر خواهد بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آغاز سال ۱۴۰۴ با ثبت یک فاجعه دیگر نیز همراه بود. در روز ۲۳ فروردین، رسانه‌های محلی گزارش دادند که در جریان یک مراسم عروسی در شهرستان ایذه، پنج نفر دراثر شلیک گلوله زخمی شده‌اند. این حادثه بار دیگر توجه افکار عمومی و نهادهای انتظامی و قضایی را به موضوع تیراندازی در مراسم شادی جلب کرد.

در پی این حادثه، دادستان عمومی و انقلاب ایذه از بزرگان طوایف خوزستان خواست با استفاده از نفوذ و جایگاه اجتماعی‌شان برای توقف این سنت خطرناک اقدام کنند. صادق دقیقیان ضمن هشدار درمورد تبعات جانی و امنیتی این رسم گفت: «تیراندازی در مراسم شادی و عزا، سلامت و آرامش شهروندان را به‌طور جدی تهدید می‌کند. با توجه به مجرمانه بودن این رفتار، در صورت وقوع، با قاطعیت و براساس قانون با عاملان آن برخورد خواهد شد.»

این مقام قضایی همچنین از مذاکرات مسئولان استان خوزستان و سران طوایف محلی برای ریشه‌کنی این رسم خبر داد و افزود: «تلاش ما این است که با همکاری بزرگان، نهادهای فرهنگی و دستگاه قضایی، شرایطی فراهم شود تا سنت تیراندازی در مراسم‌های خانوادگی به‌تدریج از فرهنگ عمومی حذف شود.»

تحلیلگران حوزه جامعه‌شناسی معتقدند که مواجهه‌ موثر با این پدیده مستلزم درک تاریخی و فرهنگی آن است. به باور آنان، رابطه دیرینه برخی طوایف ایرانی با سلاح گرم، نقشی اساسی در تثبیت این رفتار پرخطر داشته است. اسلحه برای بسیاری از جوامع عشایری و روستایی تنها یک ابزار نظامی یا دفاعی نبوده بلکه نمادی از قدرت، غیرت، امنیت و افتخار خانوادگی محسوب می‌شده است.

از این‌رو، هرگونه اقدام بازدارنده یا محدودکننده، اگر بدون در نظر گرفتن بسترهای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی این سنت طراحی شود، احتمالا به مقاومت‌های اجتماعی و حتی تقابل‌های درون‌طایفه‌ای می‌انجامد. به همین دلیل، بسیاری از جامعه‌شناسان پیشنهاد می‌کنند که به‌جای تکیه صرف بر ابزارهای انتظامی و امنیتی، رویکردهایی مبتنی بر آموزش، آگاهی‌بخشی و گفت‌وگو با رهبران محلی و قومی در دستور کار قرار گیرد.

یکی از تلخ‌ترین نمونه‌های حوادث ناشی از این رسم، ماجرای مرگ دختر بچه‌ای شش ساله در شهرستان فسا است. در جریان یک مراسم عروسی در روستای زنگنه این شهرستان، گلوله‌ای که شلیک شده بود به ناحیه کتف و دست این کودک اصابت کرد. کودک بلافاصله به مرکز درمانی منتقل شد اما به‌دلیل شدت جراحات جان باخت. این حادثه نه‌تنها خانواده کودک را داغدار کرد، بلکه عروسی‌ را به مجلس عزا بدل کرد.

در مواردی نیز عروس یا داماد، که مرکز توجه و شادی یک مراسم محسوب می‌شوند، قربانی این رسم شده‌اند. نمونه بارز آن ماجرای مرگ مهوش لقایی، عروس ۲۴ ساله اهل فیروزآباد استان فارس، است که در تیرماه سال ۱۴۰۱ در مراسم عروسی‌اش جان باخت. این خبر بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی یافت.

براساس گزارش‌ها، شوهرخواهر داماد برای ابراز شادی با سلاح شکاری شلیک کرده بود، اما به‌دلیل ازدحام و تسلط نداشتن بر اسلحه، گلوله به عروس و دو مهمان دیگر اصابت کرد. مهوش لقایی با جراحات شدید به مرکز درمانی منتقل شد، اما به‌دلیل آسیب‌های جدی به کما رفت و در نهایت مرگ مغزی او اعلام شد و اعضای بدنش با رضایت خانواده به بیماران نیازمند اهدا شد.

یکی از نزدیکان خانواده در این‌باره گفته بود: «ضارب، پسرعموی من و داماد و شوهرخواهر داماد بود. فردی آرام و بی‌حاشیه است و هیچ‌گاه اهل بزهکاری نبوده. این رسم سال‌هاست که در میان خانواده ما اجرا نمی‌شود. نمی‌دانم چرا ناگهان تصمیم گرفت اسلحه بردارد و شلیک کند. اگر می‌دانستیم سلاح دارد، حتما جلویش را می‌گرفتیم.»

برخلاف مواردی که به دلیل وساطت بزرگان طایفه از ضارب شکایت نمی‌شود، در این مورد خانواده عروس رسما از ضارب شکایت کردند و پرونده قضایی در حال پیگیری است. نکته مهم آن است که این نوع حوادث نه‌تنها به مرگ و جراحت افراد منجر می‌شود، که اختلافات خانوادگی و قبیله‌ای را نیز افزایش می‌دهد و گاه به گسست‌های اجتماعی درون‌طایفه‌ای می‌انجامد.

علی همه‌خانی، معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس پایتخت نیز با تاکید بر ریشه‌های فرهنگی این رسم گفت: «در بسیاری از فرهنگ‌های سنتی، تیراندازی نشانه‌ای از قدرت و شکوه میزبان مراسم محسوب می‌شود. صدای گلوله‌ها در عروسی‌ها نماد جشن و شادی تلقی می‌شده و در مراسم‌های سوگواری نیز نشانی از احترام به درگذشتگان بوده است.»

او افزود: «برای مقابله با این رفتار پرخطر، باید تلاش کرد تا مفهوم شادی و احترام را از تیراندازی به دیگر شیوه‌های فرهنگی و اجتماعی منتقل کرد.»

در استان خوزستان، برخی فعالان فرهنگی نیز بر تمایز سنت قدیمی با شکل امروزی آن تاکید دارند. مجتبی گهستونی، پژوهشگر حوزه میراث فرهنگی، با اشاره به آیین «کتل‌بندی» گفت: «این رسم در گذشته با دقت، مهارت و رعایت کامل اصول ایمنی برگزار می‌شد. در آیینی به نام کتل، افراد توانمند با همراهی ساز چپی تیراندازی می‌کردند. این رسم فقط در محافل کوچک و در مراسم‌های خاص برای درگذشت سلحشوران و بزرگان انجام می‌شد و هدف آن ارج‌گذاری به شجاعت و بزرگی فرد بود.»

در نهایت، رسم تیراندازی در مراسم شادی، که در استان‌هایی مانند خوزستان، سیستان‌وبلوچستان، هرمزگان، فارس، کرمانشاه و کردستان رواج دارد، همچنان سالانه جان ده‌ها تن از شهروندان را می‌گیرد.

سنت تیراندازی در مراسم مختلف، اگرچه ریشه تاریخی و فرهنگی دارد، اما در شکل کنونی‌اش به تهدیدی جدی برای امنیت، سلامت و وحدت اجتماعی تبدیل شده است. مقابله با این پدیده، تنها از طریق فرهنگ‌سازی پایدار و مشارکت فعال بزرگان، خانواده‌ها، رسانه‌ها و نهادهای آموزشی ممکن خواهد بود.