در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱، هنگامی که طالبان به لطف توافقنامه صلح با آمریکا و آزاد شدن حدود ۶۰۰۰ زندانی طالبان از زندانهای افغانستان، به سمت مراکز شهرستانها و شهرهای بزرگ پیشروی کردند، توانستند شماری از شبهنظامیان تاجیک و هزاره را نیز با خود همراه کنند. هرچند عضویت شماری از چهرههای تاجیک در صفوف طالبان به دوره نخست حاکمیت این گروه برمیگردد، این افراد در جنگ تاثیرگذار نبودند. در دو سال اخیر، شماری از فرماندهان محلی که در میدانهای جنگ و میان مردم اثرگذاری داشتند، با ناامید شدن از بقای دولت جمهوری، به طالبان پیوستند و در تصرف روستاها، شهرستانها و شهرها نقش کلیدی داشتند.
طالبان از میان هزارهها، فردی به نام مولوی مهدی مجاهد را جذب کردند. مولوی مهدی، که اکنون در انزوا به سر میبرد، در سال ۲۰۱۷، در زندان پلچرخی بود و زندانیان طالب او را جذب این گروه کردند. او به جرم تبهکاری و قتل، زندانی بود و پس از آزادی، فعالیتهای نظامیاش را در مناطق هزارهنشین شمال، بهویژه در شهرستان بلخاب استان سرپل، به حمایت از طالبان آغاز کرد.
مولوی مهدی، پس از فروپاشی دولت پیشین افغانستان، به مدیریت اداره اطلاعات طالبان در بامیان منصوب شد، اما پس از چند ماه، از این سمت کنار گذاشته شد. او در برخی شهرها از جمله مزارشریف، دفتر سیاسی باز کرد تا فعالیتهایش را بهعنوان فرمانده ارشد طالبان در میان قوم هزاره گسترش دهد، اما از فعالیت او جلوگیری شد. مولوی مهدی یک ماه قبل، از شبکه حقانی پیشنهاد کار دریافت کرد. شبکه حقانی به او پیشنهاد کرد که در سمت معاون شهردار کابل مشغول به کار شود و در عوض، همه سلاحها و تجهیزات نظامیاش را تسلیم کند. منابع نزدیک به مهدی میگویند او حدود ۵۰۰ قبضه اسلحه در اختیار دارد که در برخی نواحی شهرستان بلخاب پنهان است.
مهدی که زیر فشار شبکه حقانی است و حق خروج از کابل را نداشت، اواسط فروردین شبانه از کابل خارج شد و به زادگاهش شهرستان بلخاب رفت. منابع نزدیک به مولوی مهدی، در صحبت با ایندیپندنت فارسی گفتند که شبکه حقانی او را تهدید به مرگ کرده است، به همین دلیل کابل برایش ناامن بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خروج مولوی مهدی از کابل و پناه گرفتنش در بلخاب طالبان پشتون و بهویژه شبکه حقانی را به او بیاعتمادتر کرده است. یکی از نزدیکان مولوی مهدی در بلخاب، به شرط فاش نشدن نامش، به ایندیپندنت فارسی گفت مهدی قصد ندارد تسلیم شبکه حقانی شود، حتی اگر لازم باشد، میجنگد. او افزود: «شبکه حقانی قصد خلع سلاح مولوی مهدی را دارد و به همین منظور، چند بار تهدید کرد که مهدی سلاحها و تجهیزاتش را تسلیم کند، اما مهدی و نیروهایش قصد تسلیم ندارند و به همین منظور، در بلخاب مستقر شدهاند.»
مولوی مهدی، که در روزهای نخست حاکمیت طالبان سودای تبدیل به فرماندهای قدرتمند در صفوف طالبان را در سر داشت، اکنون در سرخوردگی و انزوا، در زادگاهش بلخاب زندگی میکند.
فرماندهان تاجیکی که در دو سال اخیر به صفوف طالبان پیوستند نیز به سرنوشت مشابهی دچار شدهاند. ملک خان، که در ماههای اوت و سپتامبر و در جریان حملههای سنگین طالبان به پنجشیر، به این گروه ملحق شد و راه طالبان را برای ورود به پنجشیر باز کرد، در چند ماه اخیر در انزوا و در زادگاهش شهرستان «دره» به سر میبرد. او در روزهای اخیر از ترس اینکه هدف طالبان پشتون قرار بگیرد که اکنون در سراسر پنجشیر مستقر شدهاند، به جبهه مقاومت ملی پیوست. سخنگویان جبهه مقاومت ملی خبر پیوستن او به این جبهه را تایید کردند. ملک خان ضمن اینکه تجهیزات و تسلیحات زیادی در اختیار دارد، در شهرستان دره از نفوذ زیادی نیز برخوردار است.
حمید خراسانی، دیگر فرمانده تاجیکتبار که در ماههای آخر حاکمیت جمهوری به طالبان پیوست، اکنون در انزوا به سر میبرد. او فعلا هیچ مسندی در گروه طالبان ندارد و فقط به انتشار تبلیغات به نفع این گروه در رسانههای اجتماعی مشغول است.
در این میان، تنها نقش طالبان ازبک در صفوف این گروه نسبت به بقیه غیرپشتونها برجستهتر است؛ هرچند مولوی عبدالسلام حنفی ازبکتبار که معاون نخستوزیر طالبان است نیز در تصمیمگیریهای این گروه نقش تعیینکنندهای ندارد. در ماههای اخیر، فرماندهان قدرتمند ازبک در شمال یکی پس از دیگری از مسندهای مهم نظامی و درآمدزا کنار گذاشته شدند، اما حضور ازبکها در صفوف طالبان، هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ سابقه، بیشتر و طولانیتر از تاجیکها و هزارهها است.
در میان چهرههای سیاسی دولتهای پیشین افغانستان که با تسلط طالبان بر این کشور، از این گروه حمایت کردند نیز سرخوردگی و پشیمانی دیده میشود. جعفر مهدوی و عمر زاخیلوال دو تن از مقامهای سیاسی دولتهای پیشین افغانستاناند که در اوت سال گذشته، از بازگشت طالبان به قدرت ابراز خوشحالی کردند. زاخیلوال اخیرا با اشاره به فرمان طالبان در مورد اجباری شدن برقع برای زنان، در توییتی نوشت اگر حکومتها با زور، اجبار و ستم دوام داشتند، اکنون دولت دموکرات سوسیالیستی در افغانستان پابرجا میبود. پیش از او، جعفر مهدوی نیز در توییتی نوشت اگر رهبران امارت طالبان به وعدههایشان عمل میکردند، اوضاع بهتر میبود. او هشدار داد که تعلل و تاخیر رهبران طالبان «فرصتهای طلایی» را از آنان گرفته است و اگر وضعیت به این منوال ادامه پیدا کند، سه ماه بعد اوضاع بدتر خواهد بود. این نخستین نشانههای واضح از نارضایتی و سرخوردگی فعالان سیاسی طرفدار طالبان از این گروه است.
اکنون به نظر میرسد ۹ ماه پس از حاکمیت مجدد طالبان بر افغانستان، این گروه نه تنها به درخواستها و فشارها برای تشکیل دولت فراگیر با حضور بقیه جریانهای سیاسی افغانستان تن نداده است، بلکه اعضای غیرپشتون این گروه نیز دچار سرخوردگی و انزوای بیشتر شدهاند.