یکی از ویژگیهایی که دبورا جیمز در نبردش با سرطان روده از خود نشان میدهد، تفکر مثبت است. این باور درونی، قدرتی واقعی را آشکار میکند که بیتردید در این سفر از زمان تشخیص بیماری تا مراقبتهای آخر عمر تاثیرگذار است. متاسفانه این تفکر مثبت ذهنی ممکن است فقط در مورد او و امثال او موثر باشد؛ نمیتواند پیشرفت ناگزیر بیماری کشنده را متوقف کند.
درست مانند مشکلات جسمی، مشکل سلامت روان نیز ممکن است در جریان پیشرفتش موجب احساس ناتوانی شود. از این رو جای خوشوقتی است که تحقیق جدیدی از دانمارک نشان میدهد که اگر فردی باور داشته باشد که میتواند سلامت روان خود را بهبود بخشد، این امر اثر مثبتی بر سلامتیاش خواهد داشت.
هرچند این موضوع ممکن است بدیهی به نظر برسد، تاکنون شواهد چندانی برای تایید این باور وجود نداشته است. بیشتر چیزهایی که [در این زمینه] بر آن تکیه میکردهایم، روایتهای شخصی بوده است. محققان در مصاحبه با هزاران نفر دریافتهاند که آنهایی که بیشترین نمره را از نظر مقیاس بررسی خودباوری به دست آوردهاند، به نظر میرسد بیشتر از سلامت خوب روانی برخوردار باشند و مهم آنکه جلو پیشرفت مشکلات سلامت روان را در گامهای نخست آن میگیرند.
همان محققان، کمپین عمل-تعلق- تعهد (Act-Belong-Commit-ABC) را راه انداختهاند که ابزاری قابل دسترسی برای افزایش سلامت روانی فرد است.
عمل (Act): از نظر جسمی، روانی، اجتماعی، و روحی خود را فعال نگه دارید. کاری بکنید - مانند پیادهروی، کتاب خواندن، بازی کردن، یا شروع یک سرگرمی.
تعلق (Belong): دوستیها و روابط نزدیک اجتماعی را حفظ کنید، فعالیتهای گروهی داشته باشید و در رویدادهای اجتماعی شرکت کنید. فعالیتی را همرا با کسی انجام دهید- خواه بیرون رفتن با دوستان برای شام باشد یا پیوستن به لیگ ورزشی تفریحی.
تعهد (Commit): هدف و چالش داشته باشید، در فعالیتهایی که به زندگی معنا و انگیزه میدهند، شرکت کنید؛ از جمله هدفگذاری و داوطلب شدن برای کمک به دیگران.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
محققان گزارش دادهاند که ۸۰ درصد شرکتکنندگانی که در مورد کمپین ایبیسی (ABC) شنیده بودند، چه به دلیل کسب معلومات تازه و چه عمل کردن به آن، از آن منفعت بردهاند.
خیلی از کسانی که این مطلب را میخوانند فکر میکنند همه اینها همان عقل سلیم است و تا حدودی نیز چنین است. همه ما ممکن است زمانی را به یاد آوریم که احساس مثبتی داشته یا نداشتهایم و این احساس در چالشی که در راه داشتهایم و نتیجهای که به بار آورده، مانند باری بر دوشمان بوده است.
روانشناسان این را «جایگاه درونی کنترل» مینامند - باوری مبنی بر اینکه به نوعی بر احساس، تفکر، و رفتار خود کنترل دارید. داشتن جایگاه درونی کنترل در حد بالا، با فعالیت بیشتر و دیدگاه کمتر منفعل بودن در زندگی و مشکلاتی که با آن روبهرو میشویم، در ارتباط است.
اما همه ما با جایگاه درونی کنترل یکسانی متولد نشدهایم و حتی افرادی با برخورداری از سطح بالاتری از آن، در طول زمان دچار تغییر میشوند. به همین دلیل، با آنکه شاید بدانیم که داشتن طرز فکر ذهنی مثبت مهم است، اما زمانی که بیش از پیش به آن نیاز داریم، فراخواندنش سخت باشد. عوامل متعددی طرز فکرهای مثبت یا منفی ما را به صورت سلامت روانشناختی شکل میدهند.
یکی از عوامل مهم، تجربه است. اگر ذخیرهای از موقعیتهای گذشته داشته باشید که در آنها سلامت روان خود را با موفقیت حفظ کرده یا بهبود بخشیده باشید، میتواند احتمال تلاش و بهبودی حسهای کنونیتان را افزایش دهد. متاسفانه خلاف آن هم مصداق دارد: شکستهای گذشته، توانایی و باور ما را در مورد ظرفیتمان برای تغییر سلامت روانی کنونی کاهش میدهند.
در خیلی از موارد وقتی که نوبت به این میرسد که سلامت و بیماری روانی را، به ویژه در قیاس با سلامت جسمی، درک کنیم، در جهل مرکب به سر میبریم. کسب اطلاعات تحقیقاتی جدید همواره به بهبود سلامت روان کمک میکند، چنانکه این مطالعه دانمارکی به شکل تصاعدی بر معلومات میافزاید و نکتههای عملی برای بهبود روانی به دست میدهد.
برای اطلاع از آخرین عقاید و نظرات اینجا را کلیک کنید و در هفتهنامه رایگان ما به نام «ویس دیسپچز» (Voice Dispatches) ثبت نام کنید.
ترس من از این است که از این تحقیق جدید در مورد افزایش مسئولیت فردی، به ویژه از طرف سیاستمداران، سوءاستفاده شود. همچنان که مدت زمان انتظار برای دستیابی به درمان روانشناختی طولانیتر میشود، راحت میتوان تصور کرد که دولت خود را از این مسئولیت مبرا کند.
به جای فراهم کردن منابع مورد نیاز برای درمان مدتدار و موثر سلامت روانی، ممکن است مسئولیت بر دوش افراد افتد تا خودباوریشان را برای بهبود سلامت روانیشان بالا ببرند. هرچند این روش ممکن است برای برخی موثر باشد، برای بسیاری بسنده نخواهد کرد.
نمیتوان هم به رهایی بخشیدن خود از سرطان اندیشید، و هم به بیرون کشیدن خود از [ورطه] اضطراب و افسردگی.
همیشه افرادی خواهند بود که به اندازه کافی خوشاقبال باشند تا از منبعی برای طرز فکر ذهنی برخوردار باشند و از فایدههای بهبود روانی بهره گیرند. با این حال، بسیاری هم چنین نیستند: سالها میپنداشتهاند که بیارزشاند و امیدی ندارند، و همین هم رسیدن به رویکرد سلامت روانی «خودت انجامش بده» (do-it-yourself) را تقریبا ناممکن میکند.
در مورد سرطان، حمایت و درمان لازم است تا به افرادی که با سلامت روانیشان درگیرند، کمک شود. اگر ما و سیاستمدارانمان به این نیاز اذعان نکنیم و بودجه آن را تامین نکنیم، هر گونه روزنه امیدی را هم که باقی مانده باشد، از بین خواهیم برد.
© The Independent