در یکی دو هفته اخیر امیرتتلو، خواننده موسیقی رپ و رکورد نظردهندگانش در شبکه اجتماعی اینستاگرام، بحثهای بسیاری برانگیخت. تتلو اواخر شهریورماه از دنبالکنندگانش خواست اگر خواهان انتشار آهنگ «کی فکرشو میکرد» هستند، ۱۰ میلیون کامنت زیر پست او قرار دهند. مخاطبان با هجوم به اینستاگرام او، ابتدا ۱۰ میلیون و سپس با ۱۳ میلیون پیام آن را به رکوردی برای این رپخوان جنجالی بدل کردند و چند روز بعد با ثبت ۱۶ میلیون نظر، رکورد او را ارتقاء و برای مدتی تثبیت کردند.
امیر تتلو بعد از خروج از ایران در ترکیه زندگی میکند و اخیرا کنسرتی را در این شهر برگزار کرد و اینستاگرام فعلیاش حدود دو میلیون دنبالکننده دارد که برای دومین بار مسدود شد. آبان ماه سال گذشته برخی از منتقدان و مخالفان تتلو در اعتراض به ادبیات و لحن سخیفی که او، بهزعم منتقدان، درباره زنان به کار برده بود، به دستاندرکاران اینستاگرام و فیسبوک نامه اعتراضی نوشتند که سبب شد صفحه او در اینستاگرام به دلیل «دعوت به خشونت علیه زنان» به شکل رسمی بسته شود.
بسته شدن ایسنتاگرام تتلو برای دومین بار
خبر دومین بسته شدن این صفحه را سایت دلگرم با انتشار عکسی از مسدود شدن این صفحه در روز شبنه ۱۳ مهرماه منتشر کرد. در این خبر با اشاره به این که کامنتهای زیر پست تتلو به عدد ۱۸ میلیون رسیده بود، دلیل این اقدام اینستاگرام «گزارشهای مربوط به محتوای مستهجن» پستهای تتلو عنوان شده است که دستاندرکاران اینستاگرام را واداشت برای دومین بار صفحه او را مسدود کنند.
سایت رکنا نیز با انتشار پیام صوتی تتلو، اعتراض این خواننده را انعکاس داد.
تتلو در فیسبوک یک میلیون و۲۰۰ هزار فالوئر و در تلگرام ۶۷۳ هزار عضو دارد و در توییتر هم نزدیک به ۱۲ میلیون نفر دنبالش میکنند. اگر چه در توییتر چندان فعال نیست و آخرین پستش در توییتر در ماه آوریل که نوشته «من دوباره اومدم چون توییتر به من نیاز داشت».
فیلمهایش در شبکههای یوتیوب و صدایش در ساند کلود هم پر مخاطب هستند.
اوایل اردیبهشت گذشته نیز هواداران تتلو در تهران تجمع کردند و خواهان مهیا کردن شرایط برای بازگشت او شدند.
انتخابات سال ۹۶ و بهرهگیری از شهرت تتلو برای کسب رای
شاید همین شرایط و ویژگیها بود که نامزدهای انتخابات سال ۱۳۹۶ ریاستجمهوری را به وسوسه انداخت تا از او برای جمعکردن رای استفاده کنند.
تتلو در انتخابات سال ۱۳۹۶ ابتدا از محمدباقر قالیباف حمایت کرد و با کنارکشیدن او، به حمایت از ابراهیم رئیسی پرداخت که اینک ریاست قوه قضاییه ایران را بر عهده دارد. عکس و فیلمی کوتاه از حضور او نزد ابراهیم ریيسی از جمله حاشیههای به یادماندنی انتخابات گذشته بود.
او که سالها به عنوان خواننده زیرزمینی فعالیت میکرد سعی کرد در ایران کنسرت برگزار کند که موفق نشد و در نهایت از ایران رفت و پس از مدتی بیبیسی فارسی برنامهای را به او و آهنگهای جدیدش اختصاص داد.
چرا از تتلو استقبال میشود؟
استقبال از تتلو در این اندازه، واکنشهای مختلفی را به دنبال داشت که از جمله آنها واکنش عباس عبدی و عمادالدین باقی، دو چهره شناخته شده در عرصه پژوهشهای اجتماعی ایران است.
عباس عبدی که در زمینه مسائل اجتماعی ایران تحقیقات گستردهای دارد این خبر را دستمایه یادداشتی در روزنامه اعتماد ۱۵ مهر قرار داد و خطاب به اصولگرایان در درجه نخست، و اصلاحطلبان در مرحله بعد نوشت «فرض كنيم كه يك سلبریتی مذهبي يا سياسي اصولگرايان درخواست مشابهي كند و نه ۱۶ ميليون كه فقط يك يا دو ميليون كامنت گذاشته شود، آنگاه اصولگرايان چه تحليلي ميداشتند؟ اگر به ۵ يا ۱۰ ميليون ميرسيد چطور؟ چه توصيفها و تحليلهايي كه ارايه نميكردند؟ چرا الان يك جمله درباره اين پديده از آنان سخني نميشنويم؟»
وی سپس کامنت گزاران را کسانی دانست که در آموزش و پرورش بعد از انقلاب «تحت آموزش بودهاند. تحت نظارت نهادهاي رسمي و نيز تبليغات صداوسيما قرار داشتهاند. قريب به اتفاق آنان در داخل كشور هستند. به علاوه همه آنان از فرهنگ و رفتار و گفتار و كردار و نوع ادبيات و پوشش تتلو نيز مطلع هستند، چگونه اين تعداد شهروند ايراني خواسته او را اجابت كردهاند؟ اين را چگونه تحليل ميكنيد؟»
به نوشته آقای عبدی ۴۰ سال قبل که انقلاب شد هیچ یک از پدران اصولگرا يا اصلاحطلب به ذهنشان خطور ميكرد كه ۴۰ سال پس از انقلاب ۱۶ ميليون نفر به درخواست چنين موجودي پاسخ مثبت دهند و برايش كامنت بگذارند؟ آيا يك در ميليون نيز احتمال چنين چيزي را ميدادند؟» نکته جالب توجه یکی انگاشتن کامنتها با افراد از سوی آقای عبدی بود. در حالی که یک فرد میتواند هزاران کامنت قرار دهد.
شکست نظریه مهندسی اجتماعی
یک روز پیش از یادداشت آقای عبدی عمادالدین باقی، دیگر پژوهشگر علوم اجتماعی نیز همین دغدغه را مطرح کرد و نوشت «اینها (پدیده تتلو) برای چندمین بار نشان میدهند نظریه مهندسی اجتماعی نظریهای شکست خورده است. نشان میدهد همانطور که راست روی افراطی حکومت شاه به چپ روی افراطی دامن زد، چگونه چهاردهه چپ روی افراطی حکومت کنونی منجر به پیدایش راست افراطی در جامعه میشود. ۴۰ سال است از در و دیوار و کتاب درسی و رادیو و تلویزیون و منابر و تریبونها، ارزشهای رسمی میبارند، اما جامعه قانونمندی مستقلی دارد و جدای از این مهندسی راه خودش را میرود.»
نکته جالب توجه این که روزنامه جوان به این یاداشت عبدی واکنش نشان داد و ضمن نکوهش آنها به برخورد جناحی و این که فضای مجازی بسیار متفاوت از فضای عینی و واقعی است موضوع استقبال از اربعین را پیش کشید و نوشت: «از نکته ظریفی هم نباید غفلت کرد؛ آن کسان که عازم اربعین هستند، بسیار عینیتر و واقعیتر هستند تا آن کسان که کامنت میگذارند. اصولاً بروز و ظهور در فضای مجازی، به تنهایی و بدون پژوهشهای دیگر از قدرت اثبات چیزی به خوبی برنمیآید. فضای مجازی چیز تازهای است و غرب خود هنوز در چندوچون آن مانده است و پژوهشهای دانشگاهی درباره این پدیده بسیار ناچیزتر از آن است که بتوان درباره وقایع آن نظریه داد، اما مسئله اربعین، یک حقیقت عینی است و ندیدن آن در برابر دیدن یک سلبریتی شوم، بی انصافی علمی است».
سرگرمی در عصر دیجیتال
بهرغم تمامی دغدغههایی که منتقدان و مخالفان مطرح کردهاند بیاعتنایی آنها به بروز پدیدهای به نام سرگرمی را نباید نادیده انگاشت.
فضای مجازی به سرگرمی وجهی متفاوت داده است و لذا نمیتوان با قطعیت گفت همه کسانی که در زیر پست تتلو نظر گذاشتند با او و تمامی رفتارهایش موافقند. آنها برای لحظهای در حد چند ثانیه وارد یک صفحه اینستاگرام شدند و نظری دادند و به جایی و صفحهای دیگر رفتند. لذا این استقبال لزوما نمایانگر تایید تمامی آنچه تتلو انجام میدهد نیست. ژانویه امسال(۱۰ ماه قبل) نیویورک تایمز از فردی خبر داد که در اینستاگرام خود تصویری از یک تخم مرغ منتشر کرد و از کاربران اینستاگرام خواست او را برای این پست، لایک کنند. به فاصله کوتاهی میزان لایکهای این پست به عدد ۵۳ میلیون نفر رسید و اکنون ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار دنبال کننده دارد.
چه بسیار افرادی که از صدای تتلو لذت میبرند اما اشعارش را دوست ندارند؟ رفتارش را نمیپسندند و از سخنانش در کنسرت ابراز انزجار میکنند، اما موسیقی او را گوش میدهند. درباره نوع موسیقی تتلو میتوان در نوشتاری جدا نوشت و از آن سخن گفت و سبک کاری او را بررسی کرد، اما این واقعیت را هم نمیتوان نادیده انگاشت که واکنشهایی این چنینی تلنگری است به مسئولان و محققان که این پدیده را جدیتر بگیرند و از زوایای مختلف به بررسی آن بپردازند تا از دو سوی بام نیفتند. یکی آن را این گونه جدی بگیرد و دیگری کلا نادیدهاش انگارد.