ایجاد تغییر در لبنان بدون دولتی مقتدر و کارآمد ممکن نیست

حزب‌الله در بحران اقتصادی فقر و تنگدستی مردم لبنان نقش اساسی دارد

مردم لبنان با صندوق‌های رای‌ از حزب‌الله انتقام گرفتند-Patrick BAZ / AFP

پیش از برگزاری انتخابات مجلس در لبنان، حسن نصرا‌لله، دبیرکل حزب‌الله گفته بود: «هیچ‌کس نمی‌تواند ما را خلع سلاح کند». او پس از انتخابات سخن خود را بار دیگر تکرار کرد و گفت: «در زمان کنونی، کشور ما با چالش‌های دشوار اقتصادی و معیشتی دست‌وپنجه نرم می‌کند و مردم ما از افزایش قیمت نان، ارز و کمبود برق رنج می‌برند؛ ازاین‌رو ما باید نخست در فکر حل این چالش‌ها باشیم و باید مسئله خلع سلاح مقاومت که چالش مهمی محسوب نمی‌شود و لبنانی‌ها از سال ۲۰۰۵ به این‌سو با آن کنار آمده‌اند را برای دو سال دیگر به تاخیر اندازیم.».

البته تردیدی وجود ندارد که نتیجه انتخابات و از دست دادن اکثریت پارلمانی حزب‌الله، بر حسن نصر‌الله تاثیر گذاشته و از تکبر و گردن‌کشی او اندکی کاسته است. اما حسن نصرالله هوشیار‌تر از آن است که دشمنانش تصور می‌کنند. او به این زودی‌ها عقب‌نشینی نخواهد کرد و برای گفت‌و‌گو درباره خلع سلاح حزب‌الله، آمادگی نشان نخواهد داد. حسن نصرا‌لله به‌خوبی می‌داند که چگونه راهبرد تبلیغاتی خود را سازگار با شرایط و اوضاع استوار سازد.

در حالی ‌که دشمنان حسن نصرالله سخنان اخیر او را نوعی تسلیم در برابر واقعیت موجود تلقی می‌کنند، دیگران آن را تلاشی برای خرید وقت می‌دانند، اما موضوعی که بسیاری‌ آن را نادیده گرفته‌اند این است که سخنان حسن نصرالله در اصل متوجه طرفداران تغییر در مجلس نمایندگان و جامعه مدنی است. حزب‌الله در آغاز توانست خشم مردمی قیام اکتبر را که علیه طبقه فاسد راه افتاده بود، گاهی به سمت متحدانش و گاهی به سمت دشمنان و مخالفانش، تغییر جهت دهد و مدتی افکار عمومی را بفریبد و نقش خود را در ایجاد بحران‌های پیش‌آمده کتمان کند، اما زمانی که خشم مردمی گسترده‌تر و شدیدتر شد، حزب‌الله با توسل به ضرب‌و‌شتم اعتراض‌کنندگان و آتش زدن چادرهای آنان، قیام مردمی را سرکوب کرد. یک و سال نیم بعد، انفجار بندرگاه بیروت اتفاق افتاد که درنتیجه آن، حزب‌الله در افکار عمومی مردم، بخش جدا‌نشدنی طبقه فاسد شناخته شد و برای اولین بار عکس‌های حسن نصرالله در حالی ‌که طناب دار بر گردنش حلقه شده بود، در کنار سایر سیاست‌مداران فاسد، در قلب بیروت دیده شد. اینجا بود که حسن نصرالله به هوش آمد و محاسبات و سیاست‌های خود را بازنگری کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حزب‌الله در بحران اقتصادی فقر و تنگدستی مردم لبنان نقش اساسی دارد. این سازمان با مداخله در قیمت دلار و با قاچاق کالاهای کمک‌شده به مردم، چنان نقش ویرانگری را بازی کرد که درنتیجه آن فقرا، فقیرتر و ثروتمندان رشوه‌خوار، ثروتمندتر شده‌اند، در حالی ‌که طبقه متوسط از میان رفته است. به همین دلیل مردم لبنان با صندوق‌های رای‌ از حزب‌الله انتقام گرفتند.

اکنون که ۱۳ نفر نماینده طرفدار تغییر وارد پارلمان شده‌اند، حزب‌الله تلاش خواهد کرد تا آن‌ها را به سمت خود جذب کند، یا کاری خواهد کرد که نتوانند در برابر حزب‌الله بایستند. حزب‌الله سعی خواهد کرد که وحدت و همبستگی آن‌ها را برهم زند و میان آن‌ها و نیروهای طرفدار حاکمیت دولت، اختلاف ایجاد کند. حزب‌الله همچنان تلاش خواهد کرد که توجه آن‌ها را به مشکل معیشت و چالش‌های دیگری معطوف و از مسئله حاکمیت دولت منحرف کند.

از این‌رو از طرفداران تغییر می‌پرسیم که آیا امکان دارد دولت مشروع و قانونی لبنان به گونه مستقل، نیرومند و کارا عمل کند، در حالی ‌که یک دولت موازی همچون موریانه از درون آن را می‌خورد؟ آیا در نبود یک نهاد قضایی مستقل، تغییری ایجاد خواهد شد؟ آیا دولتی که هیچ تسلطی بر سراسر قلمرو خود ندارد، می‌تواند به توسعه و بهبود زندگی مردم بپردازد؟ آیا تغییری که خواسته همه لبنانی‌ها است، امکان دارد تحقق پیدا کند، درحالی‌که مرزهای کشور ما محفوظ نیست و از طریق گذرگاه‌های مقاومت، موشک و سلاح به داخل کشورمان و کالاهای اولیه از قبیل گندم، نفت و امثال آن‌ها به خارج کشورمان قاچاق می‌شود؟

تردیدی وجود ندارد که هدف همه ما لبنانی‌ها ایجاد تغییر است، اما این هدف بدون بازگشت حاکمیت و اقتدار دولت، ممکن نیست. گشایش اقتصادی هم ‌بستگی به دولت مقتدر و مستقل دارد، وگرنه فساد، قاچاق، تبعیض و پارتی‌بازی اجازه نخواهد داد که گرفتن مالیات و تعرفه‌های گمرکی در همه بندرگاه‌ها و فرودگاه‌ها یکسان باشد و برای همه اجرا شود. ممکن نیست ما از تغییر و حاکمیت دولت سخن بگوییم، در حالی‌ که نهاد قضایی غیرمستقل باشد، گزینشی عمل کند و تصمیم صلح و جنگ در اختیار یک گروهی باشد که وابستگی خود را به جمهوری اسلامی ایران آشکارا نشان می‌دهد.

بهبود وضعیت امنیتی هم، به دولت مقتدر و حاکم بستگی دارد، در غیر آن نه امنیتی وجود خواهد داشت و نه سرمایه‌گذاری و توسعه‌. اگر ما تغییر و دولت مقتدر و کارا می‌خواهیم، باید سیاست خارجی در انحصار دولت باشد، نه در دست یک گروه شبه‌نظامی که شب و روز به کشورهای عربی و جامعه جهانی حمله می‌کند و کشورمان را به یک جزیره منزوی و تنها تبدیل کرده است. گردشگری یکی از درآمدهای عمده ملی ما است و تا وقتی‌ که دولتی در درون دولت وجود داشته باشد، چیزی به نام گردشگری نخواهیم داشت.

خلاصه، حاکمیت و اقتدار دولت، پایه و اساس همه چیز است. طرفداران تغییر باید بدانند که بدون بازگشت اقتدار و حاکمیت دولت، ایجاد تغییر خواب و خیالی بیش نیست. طرفداران اقتدار و حاکمیت دولت هم باید این حقیقت را درک کنند که مردم تشنه تغییرند و این آخرین فرصتی است که آن‌ها در اختیار دارند. پس باید همه دست به دست هم بدهیم و ۱۲۸ نماینده مجلس نیز با هم متفق شوند و همه با هم برای ایجاد تغییر بنیادین و همه‌جانبه و بازگرداندن حاکمیت و اقتدار دولت، تلاش کنیم.

 
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه