طالبان در دور نخست حاکمیتشان هرگز موفق نشدند سراسر افغانستان را تسخیر کنند و در چندین منطقه، همچنان درگیر جنگ بودند؛ اما با گذشت ۱۰ ماه از دوره دوم حاکمیت آنان بر افغانستان، همچنان دامنه چنین جنگهایی از پنجشیر و اندراب فراتر نرفته است.
در سال ۱۹۹۶، پس از سقوط کابل به دست طالبان، احمدشاه مسعود، عبدالرشید دوستم، محمد محقق، کریم خلیلی، ژنرال عبدالملک، عطا محمد نور، اسماعیل خان و دیگر رهبران سیاسی و جهادی ضدطالبان در جبهههای مختلف از پنجشیر تا بلخ و از پروان تا سمنگان علیه طالبان میجنگیدند. طالبان تا سال ۱۹۹۸ موفق شدند تمام مرکز استانها، به جز پنجشیر، را تصرف کنند و نیروهای ضد این گروه به کوهپایههای هندوکش در درهصوف، بلخاب، پنجشیر، تخار و برخی نواحی دیگر پناه بردند و به مقاومت ادامه دادند.
اکنون این پرسش مطرح است که چرا سلطه دوباره طالبان و دوره دوم حاکمیت این گروه، با مقاومتی به گستردگی دوره اول مواجه نشد؟
با وجود این که پس از فروپاشی دولت افغانستان در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود در پنجشیر شکل گرفت و اگرچه این جبهه تاکنون با متمرکز کردن نیروهای خود در پنجشیر، اندراب و چند منطقه دیگر علیه طالبان میجنگد، در ۱۰ ماهی که از سلطه طالبان و مبارزه جبهه مقاومت با این گروه میگذرد، مقاومت علیه طالبان از جغرافیای پنجشیر و اندراب فراتر نرفته است.
در این مدت، در مناطق پشتوننشین، هزارهنشین و ازبکنشین و ترکمننشین افغانستان هیچ درگیری با طالبان رخ نداده و عملا در میان اقوام پشتون، هزاره، ترکمن و ازبک هیچ جبهه نظامی علیه طالبان شکل نگرفته است. از میان رهبران سیاسی تاجیک هم تنها احمد مسعود علنا بر جنگ با طالبان تاکید کرد و یکتنه جلو این گروه ایستاد.
در چند ماه گذشته، چندین جبهه نظامی علیه طالبان اعلام موجودیت کردند اما به جز جبهه مقاومت ملی که در پنجشیر و اندراب با طالبان میجنگند و جبهه آزادی افغانستان که هرازگاه، حملاتی چریکی ترتیب میدهد و از وارد کردن تلفات به طالبان خبر میدهد، فعالیت بقیه جریانها فقط در حد اعلامیه و به فضای مجازی محدود مانده است.
در این میان، چندین ویدیو هم از اعلام موجودیت «چریکهای جمعیت اسلامی» به رهبری عطامحمد نور در فضای مجازی پخش شد اما تاکنون از طرف افراد وابسته به نور که از چهرههای ضدطالبان به حساب میآیند، هیچ تحرک نظامی مشاهده نشده است. افراد مسلحی هم که در ویدیوهای منتشرشده ظاهر شدند، این متن از پیش نوشتهشده را از روی صفحه موبایل خواندند که «ما تحت قیادت و رهبری ستر جنرال [ارتشبد] عطامحمدنور، رهبر جمعیت اسلامی افغانستان و عضو رهبری شورای عالی مقاومت ملی، در هر شرایطی برای حملات چریکی آمادهایم. هر زمان که رهبر ما فرمان دهد، حملات خود علیه طالبان را آغاز میکنیم».
بسیاری از کاربران افغانستانی در فضای مجازی در واکنش به این ویدیوها پرسیدند که عطامحمد نور چه زمان فرمان حمله به طالبان را صادر خواهد کرد؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با وجود این که سران طالبان در ۱۰ ماه گذشته، بارها تاکید کردهاند که جنگ در افغانستان پایان یافته و امنیت سراسری تامین شده است و همه رهبران سیاسی که در خارج این کشورند، میتوانند به افغانستان بازگردند، همچنان اصرار دارند که به هیچ مذاکرهای با هیچیک از طرفهای سیاسی نیازی نیست. مولوی شهابالدین دلاور، رئیس کمیسیون تماس با شخصیتهای افغان، ۳۱ اردیبهشت در یک نشست خبری که به مناسبت آغاز به کار این کمیسیون برگزار شد، تصریح کرد که به مذاکره با کسی نیازی نیست و هرکس به افغانستان بازگردد، جان و مالش در امان است.
این موضعگیری طالبان بسیاری از جریانهای سیاسی افغانستان را که امیدوار بودند بحران موجود از طریق مذاکره حل شود، ناامید کرد. احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، در اواخر مارس، در بیانیهای گفته بود که طالبان در مذاکره با این جبهه، جز تسلیم شدن و بیعت کردن با این گروه راهکار دیگری را نپذیرفته است.
«دلیل سکوت رهبران سیاسی در برابر طالبان حفاظت از ثروتهایشان است»
ژنرال عبدالملک، یکی از رهبران سیاسی شمال افغانستان است که هم تجربه صلح و هم تجربه جنگ با طالبان را در کارنامه دارد. او زمانی از چهرههای کلیدی حزب جنبش ملی افغانستان بود، اما در سال ۱۹۹۵، راهش را از حزب جنبش ملی جدا کرد و اکنون حزب آزادی افغانستان را رهبری میکند.
ژنرال عبدالملک در سال ۱۹۹۵ و حین پیشروی طالبان به سمت استانهای شمالی افغانستان، در حالی که رئیس روابط خارجی حزب جنبش ملی بود، با طالبان وارد گفتوگو شد و توافق صلح و همکاری امضا کرد. توافق ژنرال ملک با طالبان استانهای شمالی افغانستان را به چنگ این گروه انداخت و ساختار نظامی قدرتمند حزب جنبش ملی که خط دفاعی مقاومت علیه طالبان بود، فروپاشید و به فرار عبدالرشید دوستم و دیگر اعضای حزب جنبش ملی به ازبکستان منجر شد.
این توافق بیش از چهار روز پایدار نماند. روز چهارم سقوط مزارشریف به دست طالبان، نیروهای ژنرال عبدالملک به طالبان حمله کردند و بار دیگر جنگی گسترده در شمال آغاز شد و مزارشریف از دست طالبان درآمد. ژنرال ملک هم که طی فرمانی از طرف ملا عمر، معاون وزارت خارجه طالبان معرفی شده بود، این گروه را به نقض توافقنامه متهم کرد و گفت که جلو طالبان میایستد.
در توافقی که میان ملک و طالبان امضا شد، آمده بود که تا تشکیل حکومت موقت در افغانستان که موردتایید همه جریانهای سیاسی باشد، ساختار نظامی و سیاسی حزب جنبش، تجهیزات نظامی و تشکیلات آن پابرجا میماند؛ اما طالبان یک روز پس از تصرف مزارشریف، به کمک نیروهای ژنرال عبدالملک، به خلع سلاح فرماندهان حزب جنبش و انتقال تجهیزات نظامی از مزارشریف به کابل اقدام کردند.
ژنرال عبدالملک، رهبر حزب آزادی افغانستان
با امضای این توافقنامه، راه ژنرال عبدالملک هم از عبدالرشید دوستم جدا شد و اکنون دیدگاههای ملک در مورد اوضاع افغانستان با دوستم و شمار دیگری از رهبران سیاسی تفاوت دارد.
ژنرال عبدالملک که در دولت مجاهدین به رهبری برهانالدین ربانی هم وزیر خارجه بود، در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی، در مورد گستردگی مقاومت علیه طالبان در دوره نخست حاکمیت این گروه گفت: «در دوره اول مقاومت علیه طالبان، بین اقوام ازبک، تاجیک، هزاره و پشتون در شمال افغانستان یک ائتلاف صادقانه به وجود آمد. همه مردم برای حمایت بزرگان خود صادقانه بسیج شدند و تا زمانی که مقاومت ادامه داشت، طالبان پیروز نشدند.»
با وجودی که در عملکرد و رویکرد طالبان درباره افغانستان و مردم آن، تغییری به وجود نیامده است، حاکمیت دوم این گروه با مقاومتی گسترده، شبیه آنچه در حاکمیت نخست این گروه شکل گرفت، مواجه نشد. ژنرال عبدالملک برای این امر سه دلیل برمیشمارد: «در ۲۰ سال گذشته و بعد از شهادت فرمانده مسعود، شماری از اطرافیان او با رهبران قومی همدست شدند و به قدرت و ثروتاندوزی روی آوردند. آنها مردم شمال را مایوس کردند و برای آینده آنان کاری انجام ندادند. تلاشهای حامد کرزی، اشرف غنی، زلمی خلیلزاد و حامیان خارجی آنها برای خلع سلاح مردم شمال و به حاشیه راندن نیروهای مخالف طالبان و معاملات پنهانی ارگ [کاخ ریاستجمهوری افغانستان] هم سبب شد تا مقاومت دوم توسعه نیابد. همچنین، فقدان حمایت سیاسی و لجستیکی کشورهای خارجی مانند روسیه، ایران و آمریکا از مخالفان طالبان سبب شد تا مقاومت گسترش پیدا نکند.»
ژنرال عبدالملک که مانند بسیاری از رهبران سیاسی افغانستان اکنون در خارج از این کشور زندگی میکند، میگوید آرزو دارد به زادگاهش، فاریاب، بازگردد و تا آخر عمر همانجا زندگی کند و همانجایی که زاده شد، دفن شود؛ اما در عین حال میافزاید که از جنگ نفرت دارد؛ چون جنگ داغ بزرگی بر دلش گذاشته و پدر، سه برادر، خواهر و شمار زیادی از بستگانش را از او گرفته است.
ملک میگوید: «اگر قضیه افغانستان با جنگ حل میشد، باید ابرقدرتها این قضیه را حل میکردند. من لافهای نمایشی و جنگی را هم به یاد ندارم تا چیزی برای شما بگویم. کسانی دم از جنگ میزنند که تا امروز کسی از افراد خانوادههایشان در جنگ کشته نشده است و همگی به قدرت وثروت رسیدهاند.»
علاوه بر ژنرال عبدالملک، باقی رهبران سیاسی افغانستان که از چهرههای ضدطالبان به حساب میآیند و نیز برخی از آنان که در دوران انتخابات ریاستجمهوری در ۲۰ سال گذشته از آنها با القاب «پادشاه ساز» و «بانک رای» یاد میشد، اکنون در خارج افغانستاناند. برخی از این رهبران سیاسی در ۱۰ ماه گذشته، در مورد اوضاع افغانستان حتی کلامی هم به زبان نیاوردهاند و برخلاف تصور قبلی مردم، از جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود که در مبارزه نظامی با طالبان درگیر است، هم حمایت نکردهاند.
ژنرال ملک دلیل سکوت شماری از رهبران سیاسی افغانستان را که در تبعید زندگی میکنند، حفظ ثروت و نداشتن اعتبار و نفوذ مردمی در داخل افغانستان میداند.
به گفته ملک، «این رهبران بر این باورند که مردم به درخواست آنها لبیک نمیگویند و حاضر نیستند در راه زراندوزی آنها، خونشان ریخته شود».
ژنرال عبدالملک میگوید که شخصا به مبارزه سیاسی برای آینده افغانستان ادامه میدهد اما از تبدیل افغانستان به مرکز جهاد جهانی در چند سال آینده بهشدت نگران است.
ملک تصریح کرد: «افغانستان در پنج سال آینده به پایگاه جهادیهای بینالمللی مبدل میشود و بسیاری از کشورهای جهان در آتش افغانستان میسوزند و این کشور برای اقوام غیرپشتون و زنان به یک جهنم تبدیل خواهد شد.»