درباره حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ۲۴ ساعتی اخباری مبنی بر عزل، ترور و حتی بازداشت در شبکههای اجتماعی و کانالهای وابسته به جریان محافظهکار منتشر شد و در نهایت سپاه پاسداران به طور رسمی عزل او از سمتش را تائید کرد.
رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران روز پنجشنبه دوم تیر خبر داد که با حکم حسین سلامی، فرمانده این نیرو، محمد کاظمی به سمت فرماندهی سازمان اطلاعات سپاه منصوب شده است.
سلامی همچنین با صدور حکم دیگری طائب را به سمت مشاور خود منصوب کرد که در واقع سمتی تشریفاتی و نشان از حذف یکی از اصلیترین ارکان سرکوب در جمهوری اسلامی است.
این عزل در شرایطی روی داد که سیستم عریض و طویل اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی مدتهاست در مقابله با اراده و برنامه و عملیات واحدهای اسرائیل در خاک ایران فلج شده است. ماموریت موفق ماموران واحد اطلاعات و عملیات «موساد» در خیابانها، مراکز نظامی و اتمی و حتی سایبری نشان روشنی از این درماندگی است.
در یک ماه گذشته دستکم ۱۰ فرد مرتبط با نیروی «قدس» و سازمان «هوافضای» سپاه پاسداران در شهرهای مختلف ایران جان باختهاند که گفته میشود اغلب این مرگها کار «موساد» بوده است.
تمام این ماموریتها هم از قرار معلوم بیعیب و نقص و بدون برجا گذاشتن ردپایی انجام شدهاند و سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی نظام هم مثل گذشته نتوانستهاند عاملان را شناسایی و بازداشت کنند.
ناتوانی سیستمهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در پیشگیری از وقوع این سلسله عملیات و ضعف در رهگیری و شناسایی آمران و مجریان پس از انجام ماموریتها، ضربه حیثیتی بزرگی به این سیستم محسوب میشود.
ضعف نهادیهای اطلاعاتی در حفاظت از شخصیتها، مراکز پهپادی، موشکی، هستهای، اطلاعاتی و علمی در سالهای اخیر در قالب ترورها، انفجارها، حملات ریزپرندهها، سرقتها و خرابکاریها منعکس شده است.
پرسش افکار عمومی به خصوص بسیاری از حامیان جمهوری اسلامی این است که اسرائیل چطور میتواند این ماموریتها را با کمترین خطا به سرانجام برساند؟ چرا سیستمهای اطلاعاتی نمیتوانند وقوع این سلسله عملیات را پیشبینی و سپس رهگیری کنند؟ و اساسا چه مجموعه عواملی دست به دست میدهد تا این ماموریتها با موفقیت همراه شود؟
دست بالای موساد در رویارویی با ساس
در جنگهای اطلاعاتی و امنیتی و عملیاتی، بازیگران بسیاری نقش ایفا میکنند. از آبوهوا گرفته تا موقعیت جغرافیایی و عوامل انسانی و سازمانی تا میزان مهارت و دسترسی به تجهیزات فنی.
نمره این شاخصها برای هر یک از طرفین میتواند یک مزیت نسبی محسوب میشود که به نظر میرسد «موساد» در بسیاری از این شاخصها نمره بالاتری از سازمان اطلاعات سپاه (ساس) دارد.
سلسله عملیاتی که با «ترور دانشمندان هستهای» در سال ۱۳۸۸ آغاز و تا سال ۱۴۰۱ ادامه یافته، نشان از این مزیت نسبی دارد.
بررسی دادههای ۱۲ سال نبرد اطلاعاتی و امنیتی این دو سازمان، نشان میدهد مجموعه اقدامات موفق «موساد» علیه جمهوری اسلامی به مراتب بیشتر از ادعای مقامهای این نظام مبنی بر دست بالای آنها در پیشگیری از این قبیل ماموریتها بوده است.
مقامهای جمهوری اسلامی طی این مدت بارها مدعی کشف باندها و شبکهها و تشکیلات وابسته به «موساد» در ایران شدهاند، اما شاید به تعداد انگشتان یکدست، برای اثبات ادعای خود دادگاهی علنی تشکیل ندادهاند.
یک یا دو مورد دادگاهی که در این ارتباط تشکیل شده است هم با ابهامها و تردیدهای بسیاری همراه است که مهمترین آنها مربوط مجید جمالی فشی به اتهام همکاری در ترور مسعود علیمحمدی از دانشمندان هستهای است که منجر به اعدام او در سال ۱۳۹۱ شد.
برآیند این ۱۲ سال نبرد اطلاعاتی به خوبی گویای این واقعیت است که «موساد» در این دوره، نسبت به «ساس»دست بالا دارد که از آلوده شدن سیستمهای اطلاعاتی در ایران به انواع فساد نباید غافل شد.
فساد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی: جمهوری اسلامی سالهاست دچار فساد سیستماتیک شده است. به این معنا که تمام بخشهای آن از نهادهای نظارتی و قضایی گرفته تا نهادهای نظامی و اطلاعاتی و امنیتی با درجاتی در این فساد غوطهور شدهاند.
کمترین ظهور و بروز این فساد در نهادهای نظامی و امنیتی و نهاد روحانیت است، چرا که این مجموعهها به واسطه حساسیت شغلی و رانتی که دارند، انتشار دادههای مربوط به میزان آلوده شدن آنها به فساد در رسانهها ممنوع است و میتواند پیگرد قضایی داشته باشد.
اشراف اطلاعاتی و عملیاتی رقبا یعنی «موساد» در انجام ماموریتهای مختلف طی ۱۲ سال میتواند یکی از بسترهای ارزیابی یا تخمین میزان فساد در نهادهای نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی باشد.
از آنجا که پیشنیاز هر اقدام و عملیات موفقی، اطلاعات پایه و راهبردی و دقیق است، میتوان چنین تحلیل کرد که نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی بخش قابل توجهی از این پیشنیازهای «موساد» را تامین کرده و میکنند.
این اطلاعات اغلب در قبال دریافت پول و برخی امکانات رفاهی و حتی وعده اقامت در کشورهای غربی از درون سیستم بیرون کشیده میشود و نشانه روشنی از آلوده شدن بدنه سیستم اطلاعاتی و امنیتی در جمهوری اسلامی است که به مزیتی برای «موساد» تبدیل شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جایزه ۱۵ میلیون دلاری اخیر آمریکا برای دریافت اطلاعات درباره شبکه مالی سپاه پاسداران از دیگر نشانههای آلودگی گسترده سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی است که رقبا هم کاملا به این واقعیت واقف هستند و از این طریق میتوانند به اطلاعات و اسناد ارزشمندی دست پیدا کنند.
جمعیت و نیروی انسانی: هم جمعیت و هم نیروی نظامی جمهوری اسلامی با اسرائیل قابل مقایسه نیست. این برتری عددی در حوزه نیروی انسانی تنها در عرصه رویارویی تن به تن و آنهم در جنگهای کلاسیک اهمیت دارد، در شرایطی که در عصر حاضر این جنگهای ترکیبی و هیبریدی است که حرف اول را در نبرد میزند که بخش کوچکی از آنها متکی بر نیروی انسانی است.
در جنگهای ترکیبی، جمعیت و نیروی انسانی بالا میتواند به نقطه ضعف هم تبدیل شود، به این معنا که تودهها میتوانند در معرض انواع دستکاریهای اطلاعاتی و اقدامات روانی قرار بگیرند و تبدیل به نیروی طرف مقابل شوند.
جمعیت بالای ایران و نیروهای نظامیاش در کنار هزاران نفری که از بیرون با مجموعههای دولتی و حاکمیتی به طور غیر رسمی همکاری دارند، از دیگر مزیتها برای «موساد» برای جذب همکار یا جمعاوری اطلاعات در داخل خاک ایران محسوب میشود.
جفرافیا و وسعت سرزمینی: کار اطلاعاتی و امنیتی و میدانی در کشور پهناوری مثل ایران به مراتب راحتتر از کشوری مثل اسرائیل با وسعت و جمعیتی به مراتب کمتر است. در جنگهای کلاسیک اگر وسعت سرزمینی یک مزیت محسوب میشود، اما این مزیت در نبردهای اطلاعاتی و ماموریتهای میدانی میتواند به نقطه ضعف تبدیل شود.
وسعت سرزمینی به نیروهای اطلاعات و عملیات قدرت مانور بالا و امنتری میتواند بدهد، به شرطی که زیرساختها و زمینههای لازم برای یک ماموریت موفق از پیش فراهم شده باشد.
نارضایتی گسترده از نظام سیاسی: سیستم که ناراضی زیاد داشته باشد، امکان هر نوع عملیات و ماموریتی در آن آسان میشود. هم نظام جمهوری اسلامی و هم سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی آن از بیرون و درون با نارضایتیهای گستردهای دست به گریبان است.
مردمی که از نظام مستقر ناراضی هستند و درباره ضرورت عبور از آن شعار میدهند و سیستم اطلاعاتی که دچار انواع فسادها و اختلافها شده است، بستر مناسبی برای فعالیت سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی محسوب میشوند.
در چنین شرایطی همکاری با سرویسهای اطلاعاتی رقیب یا با هدف کمک به سرنگونی صورت میگیرد یا در ازای دریافت پول که مورد اولی میتواند درباره مردم و دومی درباره نیرویهای اطلاعاتی صدق کند.
«موساد» هم با اتکا و بهرهبرداری از این واقعیتهاست که توانسته است در داخل خاک ایران در بسیاری از ماموریتها نسبت به «ساس» دست بالا داشته باشد.
مزیتهای فنی و تکنولوژیکی: در جنگ اطلاعات و امنیت، سیستمی دست بالا را دارد که تجهیزات پیشرفته در اختیار داشته باشد. این شاخص در جنگهای ترکیبی از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است.
بخش قابل توجهی از ماموریتهای موفق «موساد» در خاک ایران ناشی از این مزیت است.
ریزپرندههای که تاسیسات هستهای، موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی را در یک سال اخیر هدف قرار دادهاند در شمار برگهای برنده اسرائیل تلقی میشوند. پرندههای ریزی که بسیاری از رادارها توان ردیابیی آن را ندارند و میتوانند ماموریتهای حساس را به خوبی انجام دهند.
مقامهای جمهوری اسلامی هم برای مقابله با این ریزپرندهها از مدتها پیش قرارگاهی ویژه راهاندازی کردهاند که از قرار معلوم به خاطر نداشتن تجهیزات مناسب، نتوانسته است ماموریتهای این ریزپرندهها را متوقف کند.
ترور محسن فخریزاده، سازمان پژوهشهای نوین دفاعی در آذر ماه سال ۱۳۹۹ به وسیله «سلاح کنترل از راه دور» از دیگر توانمندیهای رقیب «ساس» در خاک ایران است.
اینها مجموعه مزیتهای است که «موساد» در مواجهه با «ساس» دارد و از آنها هم به خوبی سود میبرد و حیثیت سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی را هم به شدت زیر سئوال برده است.
علی خامنهای با آگاهی از این برتری بود که به این نتیجه رسید برای اعاده حیثیت از جمهوری اسلامی و سیستمهای اطلاعاتیاش، دست به تغییرات معناداری بزند و حسین طائب را به حاشیه براند.